تحولات لبنان و فلسطین

داستان‌نویسان زن ادبیات معاصر ما در آثارشان بیشتر به دنبال ظلمی هستند که به زنان شده است. جای زن قهرمانی که سختی‌ها رابا قدرت تحمل کند و بتواند الگو باشد در داستان‌های نویسندگان زن، خالی است.

نقش کم‌رنگ «زن قهرمان» در ادبیات معاصر

به گزارش قدس آنلاین سارا عرفانی، نویسنده جوان کشورمان، دانش‌آموخته کارشناسی الهیات، گرایش فسلفه اسلامی است که علاوه بر تدریس تکنیک‌های داستان‌نویسی، آثاری در حوزه ادبیات داستانی تالیف و منتشر کرده است. در کارنامه کاری او سمت‌هایی همچون دبیر جلسات داستان‌خوانی سرای اهل قلم، مسئول و مدرس کارگاه داستان‌نویسی سایت لوح، دبیر سرویس داستان سایت لوح به مدت پنج سال، سردبیر سه دوره جایزه ادبی داستان لوح، سردبیر سایت مادربانو، دبیر علمی بخش داستان چهاردهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره و کارشناس کتاب انتشارات سوره مهر دیده می‌شود. «پنجشنبه فیروزه‌ای»، «دختر ماه»، «لبخند مسیح، «عطر عطش» و... از جمله آثار این بانوی نویسنده است. چندی پیش با توجه به بازخورد خوب جامعه به قهرمانان زن در کتاب‌های «دا»، «دختر شینا»، «فرنگیس» و... با او درباره اهمیت به کارگیری زنان اسطوره‌ای شاهنامه در داستان‌های امروز گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید. 

به‌نظر شما در اقتباس از شاهنامه، می‌توان از شخصیت‌های زن این اثر حماسی الهام  گرفت؟
داستان‌نویسان زن ادبیات معاصر ما در آثارشان بیشتر به دنبال ظلمی هستند که به زنان شده است. جای زن قهرمانی که سختی‌ها رابا قدرت تحمل کند و بتواند الگو باشد در داستان‌های نویسندگان زن، خالی است. ما می‌توانیم از ادبیات کهن‌مان همچون شاهنامه الگو بگیریم یا از آن اقتباس کنیم. به نظرم اگر جایزه داستان حماسی حوزه هنری خراسان رضوی باعث شود که داستان‌نویسان خانم ما متوجه شخصیت‌های زن شاهنامه و قدرت آنان شوند، حتی اگر برای این جشنواره اثری نفرستاده باشند، باز هم اتفاق خوبی است. یعنی این تلنگر برایشان ایجاد شود که درباره ویژگی‌های زنان شاهنامه بیشتر تحقیق کنند و با الهام از آنان در آینده داستان بنویسند. 

چقدر مهم است که نویسنده به متن اولیه وفادار باشد؟ مثلا در بازآفرینی زنی همچون تهمینه چقدر می‌توان در شخصیت او تغییر ایجاد کرد؟
از نظر من در بازآفرینی، وفاداری به متن اصلی خیلی مهم نیست. آنچه اهمیت دارد این است که به عنوان یک الگوی کهن از آن استفاده کنیم؛ همانند رویکردی که غربی‌ها به اسطوره‌های زن یونانی داشته‌اند. در اقتباس غیرمستقیم ما شخصیتی را خلق می‌کنیم که الهام‌گرفته از شخصیت زن شاهنامه است؛ نه اینکه آن را بازنویسی کنیم. البته بازنویسی هم کارکرد خودش را دارد و برای نسل جوان امروز که حوصله خواندن شاهنامه را ندارد، مفید است اما جای خلق داستان‌هایی با اقتباس از ادبیات کهن که به زبان امروز درآمده باشند، خالی است. 

در داستان‌هایی که قرار است چهره یک زن مقتدر و قوی را نشان دهیم، نگرانی از شعاری شدن شخصیت هم وجود دارد، چطور می‌توان چهره چنین زنی رابرای نسل امروز، واقعی و باورپذیر به تصویر کشید؟ 
باید به شخصیت زنان امروز نزدیک شویم و آنان را روایت کنیم؛ در واقع نویسنده نباید شخصیت‌هایی ماورایی و دست‌نیافتنی خلق کند. باید سختی‌ها و رنج‌ها را نشان داد و به شکل منطقی، راه بیرون آمدن از این شرایط راهم به تصویر کشید؛ نه اینکه شخصیت‌ها را اسطوره و شعارزده خلق کرد. به نظرم شناخت نویسنده از مشکلات و دغدغه‌های انسان امروزی، باعث می‌شود شخصیت‌های باورپذیری را خلق کند تا حس همذات‌پنداری مخاطب را برانگیزد.

ادبیات حماسی برای مخاطب کودک و نوجوان در چه جایگاهی قرار می‌گیرد و شاهنامه چطور می‌تواند برای ای گروه‌های سنی، دستمایه خلق اثر داستانی باشد؟
متاسفانه الگوهای کودکان و نوجوانان ما الگوهای خارجی هستند، از هری پاتر گرفته تا راپانزل. از کم‌کاری نویسندگان داخلی است که نتوانسته‌ایم شخصیت‌های جذاب و دوست‌داشتنی برای گروه سنی کودک و نوجوان خلق کنیم. ما هنوز نتوانسته‌ایم یک شخصیت جذاب، قهرمان و فوق‌العاده برای کودکان و نوجوانان خلق کنیم. شاهنامه با ظرفیت خوبی که در قهرمان‌سازی دارد می‌تواند دستمایه بسیار خوبی برای تولید آثار کودک و نوجوان باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.