قدس آنلاین: این امر را حتی معاون وزیر نیز تأیید کرده و آن را در راستای طرحی عنوان کرده است که به «وزارت ارشاد 2» معروف شده است. بر این اساس قرار است از ظرفیت و امکانات مؤسسات به صورت متمرکز استفاده شود و از دیوان سالاری اداری در کار این نهادها کاسته شود.
حتی گفته شده درصورت اجرای این طرح و چابک سازی مجموعه، امکان درآمدزایی برای فعالیت برخی مؤسسات وجود دارد که از این طریق باری از دوش وزارتخانه نیز برداشته شود.
ایدههایی که برای اجرای این طرح بیان شده، همگی جذاب و دوست داشتنی است. همه از چابک سازی، ادغام نهادهای موازی و کاسته شدن از حجم فعالیتهای هزینهزای دولت، خوشحال میشوند و دوست دارند باری از دوش دولت برداشته شود و بهترین عملکرد با کمترین بودجه و امکانات حاصل شود. منتها مشکلی در این وسط وجود دارد که به سابقه ما از اجرای طرحهای این گونه بازمیگردد. دیوان سالاری اداری موجودی چنان پیچیده و هیولایی شده که واقعاً با ادغام این مؤسسه و آن مؤسسه کارش پیش نمیرود. تجربه وزارت ورزش و جوانان و وزارت صنعت، معدن و تجارت پیش روی ماست. دولت پس از چند سال به این نتیجه رسیده که این ادغام نه تنها در روان سازی کارها مؤثر نیفتاده است، بلکه باید به تجربه چند سال قبل برگردد و سازمان ملی جوانان و وزارت بازرگانی را دوباره احیا کند. ایده کوچکسازی و ادغام، روی کاغذ و در نظریه، زیبا و کاراست، اما وقتی پای عمل میآید، دیگر اتفاقهای جدید پیش میآید. مثلاً وزارت ورزش و جوانان به سازمان تربیت بدنی سابق در حجمی بزرگتر تبدیل میشود و بعد دیگر کسی یاد جوانان نیست، پس باید دوباره سازمان جوانان را زنده کرد.
این ترس در بین شاعران و نویسندگان وجود دارد که با ادغام این مؤسسه، موضوعات کلانتری مانند کتاب، نمایشگاههای فرهنگی و رویدادهای بینالمللی بر تنها مؤسسهای که به صورت مستقیم با شاعران و داستاننویسان کار میکرد، سایه بیندازد و جایگاه فعالان ادبیات در مجموعه وزارت ارشاد، از اینکه هست هم ضعیفتر شود.
درباره عملکرد بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان میتوان ایرادها و اشکالاتی گرفت. همه این نقدها درست و بجاست اما اگر شرح وظایف و عملکرد این بنیاد را مرور کنیم، میتوان در مجموع به آن نمرهای متوسط و قابل قبول داد. این بنیاد موظف شده بود جایزههای ادبی دولتی را سامان دهد. امروز در هر سه جایزهای که به صورت سالانه یا دوسالانه برگزار میشود، حداقل با روندی روشن و آییننامهای تدوین شده روبهرو هستیم. دیگر شیوه اجرای جشنوارههایی مانند جشنواره شعر فجر، براساس میل و سلیقه دبیر جشنواره نیست. در بسیاری از موارد اجماعی نسبی درباره شیوه برگزاری جشنوارهها وجود دارد و این بنیاد علاوه بر این توانسته است در حوزههایی مانند آموزش و نقد شعر و داستان و نیز ساماندهی انجمنهای ادبی وارد شود و کار را تا حد قابل قبولی پیش ببرد.
نگارنده پیشتر در نوشتههایی به برخی عملکردهای بنیاد ایرادات وانتقاداتی وارد کرده بود و همچنان معتقد است باید نقدهای جریانهای ادبی مختلف را در این خصوص شنید و در جهت رفع ایرادها کوشید اما از این نمیتوان گذشت که خارج شدن موضوع ادبیات خلاق از دایره عملکرد مستقیم معاونت فرهنگی و دیوان سالاری اداری وزارتخانه، چالاکی و چابکی بیشتری به این حوزه داده است. این نگرانی وجود دارد که با اجرایی شدن این ادغام، این چالاکی از میان برود و باز این حوزه مانند لاکپشتی خسته در پیچ و خم تصمیمها و تبصرهها و بودجه ندادنها هرز رود. در آن صورت همین بنیاد فعلی با همه اعتبار و بودجه کمش، اسب تیزرو و راهواری در نظر خواهد آمد که به رایگان از کف رفته است و چشم به غبار راهش باید دوخت.
انتهای پیام/
نظر شما