دکتر اصغر مهاجری/ پژوهشگر اجتماعی و استاد دانشگاه
بر اســاس یافتههای پژوهشی جامعهشناسان، در تمامی کشورهای دنیا خانواده سلول بنیادی جوامع محسوب میشود و تشکیل خانواده بسیار ضروری است و در واقع خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در جامعه میتواند بنای توسعه منابع انسانی را پایهریزی کند.
تاکنون هیچ جامعهای به این نتیجه نرسیده است که بدون توجه به نهاد خانواده بتواند به پویایی و پایداری برسد و در کشورهای مسلمان نظیر کشور ما این اهمیت دوچندان میشود و این نهاد به لحاظ ایجاد مصونیتبخشی به جامعه و حفظ و پایداری آن در برابر آســیبهای اجتماعی مهمترین سوپاپ اجتماعی محسوب میشود.
نکتهای که در مقایسه نهاد خانواده در ایران با کشورهای غربی باید مورد توجه قرار گیرد، شــکل و فرم خانواده است که از کشــوری به کشور دیگر و حتی از زمانی به زمان دیگر متفاوت است.
به عنوان نمونه در دوران گذشته خانواده در بیشتر کشورها خویشــاوندمحور بوده و به مرور زمان به خانواده شبههســتهای و اکنون به خانواده هستهای تبدیل شده است و این تفاوت به معنای از بین رفتن خانواده نیست، بلکه فرم آن تغییر میکند و روی بنیانهای اصلی و اساسی خود استوار است.
اما نکته ســوم این است که در کشــورهای سنتی- که ممکن است ارتباط چندانی هم با ایدئولوژیهای مذهبی آنها نداشــته باشــد- جامعه نسبت به تغییر شکل و فرم خانواده حساســیت و محافظهکاری بیشــتری دارند و در مرحله گذر خانواده از شکلی به شکل دیگر بیشــتر مقاومت میکنند اما آنچه واقعیت دارد این است که این تحولات به عنوان فشار اجتماعی خود را به خانوادهها تحمیل میکند و تغییرات اجتماعی در تمام حوزهها از جمله حوزه خانواده اتفاق خواهد افتاد اما این تغییر فرم در هیچ جامعهای به معنای کاهش اهمیت خانواده نیســت و چه بسا در سال های اخیر کشورهای توسعه یافته غربی بیش از پیش به اهمیت جایگاه خانواده پی بردهاند و با اجرای برنامههای اجتماعی متعدد در تلاش برای حفظ و بقای کانون خانوادهها هستند تا اعضای خانواده با کسب مهارتهای ارتباطی مؤثرتر در حفظ و تداوم کانون خانواده موفق باشند.
ما به عنوان پرچمدار بنیان خانواده باید آموزشهای لازم اعم از مهارتهای روانی، جنسی، اقتصادی و حتی تکنیکی در زمینه برابریهای اجتماعی را برای حفظ کانون خانواده به اعضای خانواده بدهیم؛ چراکه آموزش این مهارتها رمز پایداری خانواده محسوب میشود و به واسطه این آموزشها فردگرایی و نابرابری که مسبب تخریب بنیان خانواده است از بین خواهد رفت.
در اسلام هدف از تش کیل خانواده را تأمین کردن نیازهای معنوی، عاطفی، روحی و مادی انســان برای رسیدن به آرامش و سکون میدانند که دستیابی به این اهداف، نیازمند توجه جدی به خانواده و پیاده کردن آموزهها و قوانین مربوط به آن است و با رعایت هر یک از این وظایف محیط خانواده، محیطی پربار، سالم و رو به ترقی خواهد بود.
در حالی که بیتوجهی به کانون خانواده یکی از شاخصهای تهدیدکننده بقای خانواده و جامعه به شمار میرود و اگر اعضای خانواده به ویژه زوجین به جای جلب رضایت یکدیگر به دنبال رضایت خود باشــند به طور حتم روز به روز از تداوم و قوام خانوادهها کاسته میشود و نتیجه آن افزایش آمار طلاق در جوامع مختلف خواهد بود.
نکته ظریفی که از پژوهشهای اجتماعی سالهای اخیر به دست آمده نشان میدهد شاخص رضایتمندی در خانوادههای ایرانی رو به کاهش است که بقا و تداوم خانوادهها را تهدید میکند.
به طوری که در 10 سال گذشته پیک طلاق روی دو سال نخست ازدواجها بود اما متأسفانه اکنون پیک و گارانتی ازدواجها از پنج سال گذشته است و نمیتوان پیشبینی کرد که پس از پنج ســال تداوم خانواده پایدار شود.
البته دلایل مختلفی موجب زیر سؤال رفتن مانایی خانوادهها میشود که در این بین میتوان به بالا بودن سطح انتظارات و تجملگرایی در خانوادهها اشاره کرد که نیازمند تغییر نگرش جامعه در حوزه خانواده است.
بنابراین پایداری و ناپایداری خانواده بستگی به متغیرها و عوامل متعددی دارد که در یک نگرش سیستمی قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است، اما آنچه مسلم است اینکه اگر اکنون فریاد مظلومانه فروپاشــی خانوادهها را نشنیده بگیریم در آینده باید تاوان آسیبهای جدی، گزاف و جبرانناپذیر آن را بپردازیم.
نظر شما