تحولات لبنان و فلسطین

دومین ساخته محسن تنابنده با عنوان «قسم» در مقایسه با فیلم قبلی او «گینس» قدمی‌ رو به جلو در کارنامه فیلم‌سازی این کارگردان، نویسنده و بازیگر به شمار می‌رود.

ضعف شخصیت پردازی در قصه‌ای شلوغ

قدس آنلاین: فیلم ماجرایی پرکشش و معمایی را در دل جاده روایت می‌کند که  کم‌کم گره‌های قصه برای مخاطب باز می‌شود. این فیلم درباره قتل زنی به نام رضوان است که خانواده و اقوام آن به دنبال ثابت کردن قاتل بودن شوهر وی به دادگاه هستند. تمام این فیلم در جاده و بخش زیادی از آن در اتوبوس می‌گذرد ولی تعلیق و کشش قصه آن‌قدر زیاد است که مخاطب را به خاطر تکراری بودن لوکیشن، خسته نمی‌کند.

تنابنده در این فیلم فقط پشت دوربین قرار گرفته و بر وسوسه بازیگری در فیلم خودش غلبه کرده و همین موضوع موجب شده تا تمرکز او بر کارگردانی کار بیشتر و اثرش به استانداردهای سینمای اجتماعی نزدیک‌تر شود.

کیوان کثیریان، منتقد سینما درباره آخرین ساخته تنابنده می‌گوید: «قسم» فیلم خوبی است و فیلمساز از موقعیت خاصی در داستانش بهره برده است. فضایی که برای فیلم انتخاب شده، شکل جاده‌ای دارد و با کاراکترهای زیاد، فیلم را جذاب کرده است. پرداختن به موضوع قسامه در یک ماجرای معمایی و جنایی توانسته فیلم را بین سایر تولیدات مشابه با این موضوع متمایز کند.

وی با اشاره به سابقه تنابنده در بازیگری، نویسندگی و کارگردانی خاطرنشان می‌کند:  او از ابتدای ورودش به سینما در هر دو حرفه بازیگری و نویسندگی سیمرغ گرفت، بعدها در سریال پایتخت هم  در بازی و فیلم‌نامه نویسی فعالیت مثبت و خوبی داشت. تنابنده جزو معدود افرادی است که در فیلم‌نامه‌نویسی و بازیگری سیمرغ گرفته است، او جزو سینماگران چندوجهی است که در فیلم قسم نشان داد در عرصه کارگردانی هم گام رو به جلویی برداشته است، درعین حال که فیلم‌نامه‌نویس بسیاری خوبی هم است.

وی  با بیان اینکه تنابنده با ساخت فیلم قسم در عرصه کارگردانی گام رو به جلویی برداشته است، عنوان می‌کند: در حالی که فیلم اولش «گینس» فیلم امیدوارکننده‌ای نبود ولی اکنون در کارگردانی حرفی برای گرفتن دارد، ضمن اینکه انتخاب چنین ایده‌ای برای اجرا یعنی وجود کاراکترهای زیاد در فیلم، چالش سختی برای یک کارگردان است که تنابنده توانست از آن سربلند بیرون بیاید.

*  قصه در ابتدای فیلم گم می‌شود

کثیریان یکی از اشکالات وارد به فیلم را تعداد زیاد کاراکترها دانسته که در حد تیپ معمولی باقی مانده‌اند و زمان فیلم، فرصت نزدیک شدن به آن‌ها را نمی‌دهد و می‌گوید: بخش ابتدایی فیلم، حرف‌ها خیلی درهم است درحالی که دیالوگ‌های ابتدایی مهم است، چون پازل قصه را می‌چیند و مخاطب را از فرض‌های اولیه آگاه می‌کند ولی تکثر حرف‌ها، موجب گم شدن قصه اصلی می‌شود. اگرچه سعی شده به کاراکترهای اصلی در این فیلم بیشتر پرداخته شود، به ویژه بازی حسن پورشیرازی که یکی از بهترین بازی‌های او بود ولی با توجه به جنس داستان و قصه اصلی، این کاراکترها تبدیل به شخصیت نمی‌شوند که مخاطب را با خودشان همراه کنند.

وی ادامه می‌دهد: مهناز افشار در میان تعدادی نابازیگر قرار گرفت که موجب می‌شود در نیمه دوم فیلم، کاراکتر او برجسته‌تر شود. ضمن اینکه تعداد بالای شخصیت‌ها در مدت کوتاه فیلم موجب سردرگمی‌ مخاطب در پیدا کردن نسبت افراد با یکدیگر شده و فیلمساز چندان فرصت پرداختن به جزئیات را ندارد.

این منتقد توضیح می‌دهد: کارگردان خیلی تلاش کرده که بازی بازیگران حرفه‌ای خیلی توی چشم نباشد و بازی‌ها یکدست شود اما به هرحال بازی مهناز افشار تا حدودی برجسته‌تر شده است.

کثیریان قرار گرفتن تنابنده در فیلم جدیدش در مقام نویسندگی و کارگردانی را نکته مثبتی دانسته که خودش هم در فیلم بازی نکرده است و خاطرنشان می‌کند: کارگردان‌هایی که همزمان جلوی دوربین خودشان قرار می‌گیرند، نیاز به کارگردان دیگری دارند که آن‌ها را هدایت کند. معمولاً کسانی که کارگردانی همزمان با بازیگری را در فیلم خودشان داشته‌اند، تمرکزشان روی کارگردانی کم شده است.

وی درباره اینکه سابقه کاری تنابنده در سریال پایتخت روی این فیلم هم اثر گذاشته است، می‌گوید: فیلمساز سعی کرده که این اتفاق نیفتد و این فیلم کاملاً مستقل از سریال پایتخت ساخته شود. تفاوت‌های این دو بسیار زیاد است و  قصه ما را به سمت دیگری می‌برد، با وجود اینکه بخش زیادی از سریال پایتخت هم در جاده می‌گذرد اما تنابنده سعی کرده که مهارت و پختگی سریال پایتخت را با خودش به ساخت این فیلم بیاورد. تنابنده در سریال پایتخت به تجربه و پختگی در بازیگردانی و کارگردانی رسیده، اگرچه او قبل از پایتخت هم بازیگر و نویسنده بود.

* ضعف در شخصیت پردازی

جبار آذین، منتقد سینما اما نظر دیگری دارد و معتقد است که فیلم جدید تنابنده نسبت به کار قبلی او چندان جلوتر نیست و شاید «گینس» نکات بهتری در مقایسه با «قسم» داشته است.

وی با بیان اینکه سوژه فیلم جذاب است اما مسئله حکم قسامه هم نتوانسته فیلم را جلو ببرد، خاطرنشان می‌کند: محسن تنابنده از چهره‌های شناخته شده و موفق تلویزیون است که بیشترین عامل توفیق خود را مدیون فیلم‌نامه نویسی، بازیگری و همکاری در سریال پایتخت است. با این حال نمی‌توان استعدادها و قابلیت‌های این هنرمند را نادیده گرفت.

به گفته آذین، فیلم گینس به عنوان نخستین ساخته تنابنده در مقام کارگردانی نشان داد او می‌تواند در این حوزه هم گام‌های موفقی بردارد. گینس با رویکرد کمدی و نوع نگاه تنابنده به آدم‌ها و مقوله‌های اجتماعی، امیدها را نسبت به او در مقام کارگردانی بیشتر کرد.

وی ادامه می‌دهد: فیلم دوم تنابنده برخلاف گینس، اثری جدی و سینمایی است و سعی دارد یک مقوله شرعی و عرفی را در قالب روایتی سینمایی به نمایش درآورد. مسئله حکم قسامه، دستمایه اصلی فیلم قرار گرفته و موضوعی که در صورت پرداخت درست داستانی و سینمایی می‌توانست قابل بحث، نقد و مکث باشد اما متأسفانه به دلیل ضعف در شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌هایی که کمتر درباره ابعاد معنایی آن‌ها فکر شده بود یا پرحرفی نابجای شخصیت‌ها و سستی عناصر دراماتیک و داستانی فیلم و با وجود تلاش کارگردان در ایجاد فضایی متفاوت برای اندیشیدن، ضعف‌های کار مانع توفیق فیلم قسم شده است.

* کارگردانی بهتر نسبت به کار قبلی

آذین معتقد است: دومین فیلم تنابنده با داشتن یک موضوع خوب و استفاده از هنرمندان و عواملی که می‌توانستند او را برای رسیدن به پله دیگر موفقیت یاری کنند، برای این کارگردان امتیاز مهمی ‌تلقی می‌شود اما در حوزه اجرا و کارگردانی، پرداخت لازم در فضاسازی‌ها، مناسبات شخصیت‌ها با یکدیگر و روایت جذاب سوژه اصلی، تنابنده چندان موفق نبوده است. به همین دلیل فیلم دوم این کارگردان، گامی ‌به جلو در کارنامه فیلم‌سازی او به شمار نمی‌رود  و با وجود اینکه شاهد تلاش‌های تنابنده در مقایسه با فیلم اولش برای شکل‌گیری میزانس‌های خوب و بازی‌های یکدست هستیم اما این تلاش‌ها نتوانسته مانع بروز ضعف‌های پرداختی و محتوایی فیلم قسم شود.

وی اضافه می‌کند: البته این فیلم از نظر مضمون ، محتوا و ارائه حرفی تازه در سینمای معناگرا و مردمی،‌ برای تنابنده نمره خوبی محسوب می‌شود.

به گفته این منتقد سینما، تنابنده قصه‌پرداز و فیلم‌نامه‌نویس خوب و چیره‌دستی است اما هنوز در چارچوب تلویزیون و زاویه نگاه پایتختی درجا می‌زند در حالی که قاب سینما با مدیوم تلویزیون و مخاطبان آن‌ها، از بنیاد با هم متفاوت هستند. ویژگی‌های خاص سینما که عمدتاً در درام‌سازی و جذابیت‌های تصویری اتفاق می‌افتد، عنصر مهمی ‌در فیلم‌های سینمایی است اما در قسم با وجود اینکه قصه فیلم به درستی روایت می‌شود و مخاطب دچار تفهیم لکنت موضوعی نمی‌شود اما در مورد شخصیت‌ها که عامل اصلی شکل پذیری درام هستند،  کم کاری صورت گرفته است.

آذین یادآور می‌شود: با وجود تسلط  تنابنده به داستان‌گویی و قصه‌پردازی اما پاشنه آشیل فیلم‌نامه‌های سینمایی به ویژه در فیلم قسم، ضعف شخصیت‌پردازی است. اگر شخصیت‌ها بهتر پرداخت می‌شدند و ابعاد درونی بیشتری از این آدم را می‌شناختیم، شاید دریافت و هضم موضوع فیلم بهتر اتفاق می‌افتاد، ضمن اینکه مخاطب راهی برای همذات پنداری با شخصیت‌های فیلم پیدا می‌کرد.

انتهای پیام/ 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.