سیدجواد نقوی/
فرهنگ عاشورا و نهضت اباعبدالله(ع) مربوط به زمان و مکان خاصی نیست؛ هر کجا فرهنگ حسینی عرضه شده، مورد توجه و قبول انسانهای آزاده و علاقهمند قرار گرفته است. در سالهای اخیر بهواسطه حضور پررنگ زائران حسینی در مراسم اربعین، شاهد آن بودیم که رسانهها و متفکران غربی هم بیش از پیش متوجه این فرهنگ شدند. در این زمینه با دکتر رافائل مائوریلو، اسلامشناس ایتالیایی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید. به اعتقاد او، حمله آمریکا به عراق نتیجه عکس داشت و سبب فعال شدن شیعیان شد؛ از جمله مراسم اربعین که با این وسعت برگزار میشود و بهخاطر حضور خبرنگاران و عکاسان که درپی جنگ به عراق سفر کرده بودند، مردم اروپا بیشتر با این فعالیتها آشنا شدند.
* نگاه به واقعه عاشورا در فضای عمومی و دانشگاهی اروپا چگونه است؟
در سطح عمومی کمتر با این مسئله آشنا هستند و نیازمند حضور بیشتر محققان و افرادی است که علاقه به چنین اتفاقاتی دارند؛ نیاز به زمان و کار بیشتری در این زمینه وجود دارد. اگر کتاب یا مقالهای در دانشگاههای اروپایی کار شود، روزنامهنگاران آن را در فضای عمومی بازتاب میدهند و مورد توجه مردم قرار میگیرد. کارهای تحقیقاتی انجام شده بیشتر مربوط به دوره قاجار و صفویه است که از جنبه نمایشی برای اروپاییان قابل درکاند؛ همچنین در قالب سفرنامهها به آن پرداخته شده است. من خودم چند روزنامهنگار در اروپا میشناسم و وقایع را به آنها معرفی میکنم؛ ممکن است آنها درک دینی نداشته باشند اما از لحاظ فرهنگی کاملاً متوجه هستند و درک میکنند؛ چون رویکرد دینی نیاز به کار بیشتری دارد. مردم از جمله خود خبرنگاران و عکاسان متوجه جنبه دینی و فکری آن نیستند و اطلاعات خاص و دقیقی درباره اربعین و عاشورا ندارند.
* آیا میتوان ادعا کرد اگر ما فیلم یا مستندی که نهضت عاشورا یا اربعین را خوب تبیین کند با مدیوم جهانی بسازیم، میتواند خیلی اثرگذار باشد؟
بله؛ ولی متأسفانه تا امروز این کار نشده. من معتقدم اروپا و آمریکای جنوبی از لحاظ فرهنگی با نهضت عاشورا احساس نزدیکی دارند، اما خود مسلمانان در عراق و ایران و... خیلی خوب معرفی نکردند؛ آنها میتوانستند با ساخت مستند و فیلم و حتی چاپ کتاب این کار را انجام دهند که بسیار هم اثر دارد؛ مثلاً در مورد واقعه عاشورا ما کتاب مفیدی که به زبان ایتالیایی باشد، نداریم، همچنین به زبان اسپانیایی. مستند هم کم کار شده اما همان کارهای کم به دلیل ویژگیهای فرهنگی و معنوی مشترکی که داریم، توانسته موفق باشد و خیلی راحت میتواند این واقعه را که در تاریخ بشریت بسیار با اهمیت است معرفی کند.
* آیا سانسور رسانهای در غرب نمیتواند دلیل این شناخت کم باشد؟
بله، میتواند باشد؛ ممکن است بحث اسلامستیزی هم مطرح باشد، اما باید مقداری خودانتقادی کرد؛ یعنی دلیل اصلی، کمکاری خود ماست؛ مثلاً نقش رایزنهای فرهنگی. مسیحیت ویژگیهایی نزدیک به تشیع دارد و اگر کار کنیم میتوانیم بسیار اثرگذار باشیم. کارهایی که میشود باید بسیار باکیفیت باشد؛ چرا که این اتفاقات بسیار حائز اهمیت است و احتیاج به بهترین نویسنده و بهترین فیلمبردار دارد و باید خوب و دقیق معرفی شود؛ کتابها باید ترجمه قوی داشته باشند، اگر نه تأثیر عکس دارد. مثلاً تلویزیونی که در اسپانیاست (HispanTV) کیفیت خوبی ندارد تا بتواند اثرگذار باشد.
گاهی کمیت و کیفیت جایش با هم عوض میشود؛ باید گروهی از بهترین مستندسازان کار کنند؛ در اروپا مردم درگیر زندگی و اعتقادات دینی و فرهنگی خودشان هستند؛ وقتی کار را به آنها ارائه میدهیم باید کار دقیقی باشد تا آنها را به فکر و تأمل وادارد؛ به خصوص که زندگی آنها در اوج مدرنیته است. آستان قدس رضوی و حوزه علمیه قم در این زمینه باید کارهای با کیفیت و خوبی انجام دهند. همین الآن یک ترجمه خوب از نهجالبلاغه به انگلیسی نداریم؛،چه برسد به زبانهای اسپانیایی و ایتالیایی؛ این خیلی برای پژوهشگران بد است چون ممکن است خیلیها زبان عربی و فارسی یاد نداشته باشند.
مشکل اساسی به مسئله کیفیت برمیگردد؛ تعدادی از مؤسسهها تلاش کردند کارهایی انجام دهند، اما خیلی کیفیت خوبی نداشته؛ شاید جالب باشد بدانید بهترین ترجمه نهجالبلاغه که دارد کار میشود متعلق به مؤسسه اسماعیلیه لندن است.
* اسلامشناسان، خاورشناسان و ایرانشناسان چقدر به این امر توجه کردهاند؟
اگر 100 سال اخیر را در نظر بگیریم، اسلامشناسی در اروپا بیشتر به دنبال منابع، رفتار و وقایع اهلسنت رفتهاند؛ مثل کارهایی که درباره اسلام در تونس، مغرب، مصر، لبنان و... انجام شده است. کار درباره تشیع در دانشگاههای محدودی انجام میشود؛ در 20 سال گذشته اسلامشناسان بیشتری به تشیع توجه کردهاند.
نظر شما