تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۶
کد خبر: 670482

 در دهه ۶۰ که کشــور در گیرودار نوسان‌ها و تغییرات اجتناب‌ناپذیر دوران انقلاب و همزمان گرفتار جنگ خانمان‌سوز و نابرابر رژیم بعث شده بود، خلأ آموزش عالی در حوزه پزشــکی بیش از هر حوزه دیگری محسوس بود و رفع این خلأ یعنی کمبود پزشک، ضعف کیفی آموزش، کسری اعتبار، کافی نبودن تجهیزات پزشکی، ضرورت نظارت دقیق و دســتیابی به خروجی زودهنگام، آغاز موج شهادت‌ها و جانبازی‌های حاصل از جنگ تحمیلی و بسیاری موارد دیگر که شرایط و اقتضائات روز را از امروز متمایز می‌نمود، ایجاب می‌کرد اقدامی سریع در حوزه پزشکی صورت پذیرد.

 در آن ایام تعداد مؤسسه‌های آموزش عالی، دانشجویان، اعضای هیئت علمی و تعداد رشته‌ها و مقاطع تحصیلی بسیار محدود و در مواردی تا حد یک بیستم وضعیت امروز بود.

 یکی از اقداماتی که در سال ۶۴ با توجیه اینکه میتواند مشکلات را رفع کند، تدوین و ارائه طرح لایحه تفکیک آموزش پزشکی از غیرپزشکی، به مجلس بود. این لایحه با وجود مخالفت‌ها و مناقشات قابل توجهی که بین نمایندگان درگرفت، با اختلاف رأی اندک به تصویب رسید.

 از آن تاریخ نطفه تفکیک نظام مدیریتی آموزش عالی در حوزه پزشکی و غیرپزشکی ریخته شد. به تبع آن وزارتخانه‌های متولی آموزش عالی دو تکه و دانشــگاه‌ها دو قسمت شدند، دانشگاه‌های جدید با حداقل امکانات و در عین حال مستقل از دانشگاه‌های موجود در مناطق مختلف از جمله مناطق محروم ایجاد شدند و نظام مدیریت آموزش عالی در تمام استان‌ها دو تکه شد.

 در شرایط امروز که نزدیک به چهار دهه از تفکیک پزشکی از غیرپزشکی میگذرد، وضعیت بسیار متفاوت شده است. بیش از ۲ هزار مرکز دانشگاهی، افزون بر ۴ میلیون دانشجو، نزدیک به ۸۳ هزار هیئت علمی و راهاندازی رشته‌های بسیار متنوع در همه مقاطع در کشور جاری و ساری اســت.

در این میان فقط حدود ۲۲۰ هزار دانشجو، تقریباً ۲۴هزار هیئت علمی و تعداد معدودی مراکز آموزش عالی در کل کشــور در حوزه پزشکی فعالیت دارند.

بعضی شاخص‌ها در حوزه غیرپزشکی بیش از ۲۰ برابر حوزه پزشکی است. پس، در شــرایط امروز چرا باید شاهد جدایی و تفکیک این دو حوزه باشیم؟ اینکه توجیه ادغام مجدد این دو حوزه چیست باید گفت این ادغام توسعه حوزه‌های بین‌رشته‌ای و ارتقای سطح تعامل بین حوزه‌های مختلف علمی را در عرصه پزشکی و غیرپزشکی به همراه خواهد داشت.

در دنیای امروز ارتباط بین دپارتمانی و رشته‌ای بسیار ضروری تلقی شده و زمینه رشد و اعتلای آموزش و تحقیق را فراهم می‌آورد . در شرایط کنونی، این گونه تعاملات به صورت پراکنده و بی‌نفردی انجام می‌شود.

 در دو دهه اخیر، رشته‌های جدیدِ زیادی چون مهندسی پزشکی، روانشناسی بالینی، بیومکانیک، بیومتریال، زیست‌شناســی سلولی تکوینی و... تعریف شده که ضرورت همکاری مشترک و نهادینه شدنِ ادغام این دو حوزه را بیشتر توجیه میکند و ارتقای سطح اعتبار مراکز آموزش عالی را در پی دارد.

 کمک به رشد آموزش عالی در مناطق محروم یکی دیگر از مزایا و توجیه ادغام این دو حوزه علمی است. در مناطقی چون خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، کردســتان و بسیاری دیگر از اســتان‌های غیربرخوردار و یا کم‌برخوردار؛ میتوان با ادغام این دو حوزه و تجمیع دانشگاه‌های پزشکی و غیرپزشکی، یک مرکز جامع دانشــگاهی را معرفی کرد.

 این رویکــرد نه فقط صرفه‌جویی‌های اقتصادی را در پی دارد، بلکه اعتبار دانشگاه استان را در سطح ملی و بین‌المللی ارتقا می‌بخشــد و به تبع آن امکان رقابت را بیشتر از گذشته برای استان فراهم می‌آورد.

 تجزیه نیروها و ظرفیت‌ها به نفع استان و در کلان؛ به نفع کشور نیست. همچنین این رویکرد تحقق سیاســت‌های آمایش آموزش عالی که در سال ۹۴ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده را در پی خواهد داشت.

در این سیاست‌ها، به امر ساماندهی پرداخته که ادغام دو حوزه پزشکی و غیرپزشکی، یکی از مصادیق بارز آن محسوب میشود. ایفای نقش بهتر ستاد در اعمال سیاست واحد برای اعتلا و اعتبار کل نظام آموزش عالی، یکی دیگر از تبعات مثبت این اقدام است.

در شرایط کنونی، بعضی از دانشگاه‌ها که به سایر دستگاه‌ها مرتبط هستند بالاترین سطح مدیریتی همان دستگاه، نقش ریاســت هیئت امنا را ایفا می‌کند.

در حالی که هیئت امنای تمامی دانشــگاه‌های غیرپزشکی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ریاستِ نظارتی و یک‌پارچه وزیر عتف عمل میکند و تبعاً در آنها، یک سیاست واحد نیز اعمال می‌شود.

 در حالی که در سایر دستگاه‌ها، سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر، فرد یا شخص دیگری است که در رأس همان دستگاه قرار دارد. هدایت دســتگاه‌های اجرایی به ایفای نقش بهتر در مأموریت اصلی خود میتواند از جمله ثمرات این ادغام باشد.

 دلیلی ندارد سایر دستگاه‌ها اعم از وزارت بهداشت، جهاد کشاورزی، نفت، اقتصاد، صنعت و... دانشگاه‌داری کنند. اگر قرار باشد هر دستگاهی، دانشــگاه مربوطِ به حوزه خود را تشکیل و مدیریت کند، پس وظیفه آموزش عالی چیســت.

گاه برای توجیه ضرورت تفکیک پزشکی از غیرپزشکی، گفته میشود که حوزه‌های پزشکی به سلامت انسان مرتبط است و از این رو ایجاب میکند مستقل و با نظارت بهتری مدیریت شود. پرسش اینجاست که مگر محصولات کشاورزی به موضوع تغذیه و ســلامت انسان مرتبط نیست؟ مگر حوزه‌های علوم انسانی به فکر، اندیشه و سلامت انسان مرتبط نیست؟ و به همین ترتیب پرسش‌های مشابهی که میتوان برای همه حوزه‌ها نام برد.

 اگر چنین باشــد پس همه حوزه‌های علمی، باید از وزارت علوم، منتزع و به دستگاه‌های مربوط به خود ملحق شوند. این روش و نبود یکپارچگی، گسستگی و از هم پاشیدگی نظام آموزش عالی را در پی خواهد داشت که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

بنابراین این وضعیت نیز باید همچون سایر امور، پس از چندین دهه تجربه، بازتعریف و به ریل اصلی خود بازگردد. اما چه باید کرد؟ با وجود همه مزایایی که برای ادغام شمرده شد، به گمان من ادغام یکجا و یکشبه، نه تنها عملی نیست که ممکن است بازخوردهای دور از انتظاری را هم در پی داشته باشــد.

 باید دغدغه و نگرانی جامعه محترم پزشــکی را نیز مورد توجه قرار داد. باید سازمان نظام پزشکی نیز نقش نظارتی خود را برای شرایط جدید بهتر و مؤثرتر تعریف کند. بر این اساس بهتر آن است که یک برنامه زمانبندی شده‌ای با جهت‌گیری ادغام و در قالب یک لایحه اصلاحیِ مصوبه قبلی، تعریف و برای تصویب در مجلس شورای اسلامی در مسیر قانونی خود قرار گیرد.

 در همین راستا و در مرحله اولِ تحقق‌بخشی به این رویکرد، لازم است ابتدا، دانشگاه‌های بزرگ و مطرح کشور در یک اقدام درون سیستمی، همکاری‌های بین‌دانشگاهی حوزه پزشکی و غیرپزشکی را رسمیت داده و هم‌افزایی بین خود را افزایش و ارتقا دهند.

همزمان از تأسیس دانشگاه‌های جدید در حوزه پزشکی نیز اجتناب شود. مراحل بعدی متناسب با محتوای لایحه پیگیری شود. امیدوارم سیاســت‌گذاران و تصمیم‌گیران آموزش عالی در هر دو حوزه پزشکی و غیرپزشــکی جدا از فضای پوپولیستی، بتوانند با خرد جمعی و در یک فرایند تدریجی، جامعیت دانشــگاه‌ها را پس از چندین دهه تجربه به ســطح متعارفِ بین‌المللی خود بازگردانند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.