قدس آنلاین: ما از مواجهه مدام با چیزهایی که نمیدانیم غرق لذت میشویم. کودک، رابینسون کروزوئهای است که هر لحظه در جزیره تازهای فرود میآید. لذت یافتن پایابی تازه در اقیانوس نادانستهها به کودک امکان میدهد در این دنیای بهتآور تازه، زنده بماند و با شــور و شوق، جزئیات زندگی را فرا بگیرد.
اما آدمیزاد در این سیر گاهی به جایی میرسد که گمان میکند دیگر به همه چیز رسیده است و چیز تازهای نیست که پیدا کند و از شعف پیدا کردن آن سرمســت شود؛ این وضعیتی است که بسیاری از ما با آن روبهرو میشویم.
چه باید کرد که ملال، ما را پژمرده نکند و اجازه حیات شاداب را از ما نگیرد؟ حفظ کودکی مهمترین راهبرد اســت. ما در بزرگسالی با هر فرزندمان دوباره تن به اقیانوس نادانستهها میزنیم و از کشف کوچکترین و سادهترین چیزها سرمست میشــویم.
همان قدر که ما معلم بچهها هستیم آنها هم محافظ و معلم ما هســتند و ما را از غرورهایمان پیــاده میکنند و دوباره به کودکی برمیگردانند. ندانســتن به ما انگیزه میدهد که بــه دنبال دانایی برویم و به ما ارزش هر چیز را متذکر میشــود.
ســادهترین آموزشها برای بچههای ما نکات بسیار مهمی هستند. وقتی به فرزندم درباره نردههای کنار باغچه توضیح میدهم احســاس او شبیه احساس ابن سیناست. او در آن لحظه دانشمندی کوچک اســت که حکمت چیزی را میفهمد و لــذت میبرد.
این لذت بین کودک سه ساله و دانشــمندان مشترک است و ما بزرگترها در کنار بچهها دوباره این لذت را مزمزه میکنیم. اما زندگی و عادتهای روزمره زندگی آنقدر قدرت دارند که حتی کودکان را برای ما عادی کنند، ما بیتوجه میشــویم و بیتوجه شدن خروج از انسانیت است.
نگهداری از حیوانات برای خیلی از مردم این روزها همین کارکرد را دارد که آنها را با نادانســتگی و کودکی روبــهرو میکند. حیوان هر روز به همان اندازه روز قبل به پدیدههای ساده زندگی تمایل نشان میدهد.
برای یک گربه دراز کشیدن در آفتاب همیشه دلچسب است. حسی که بسیاری از ما جز در سواحل آنچنانی به آن بیاعتنایی میکنیم. زنبورها در هر لحظه با تمام توان زنبور هستند و همین اســت که نگهداری از حیوانات را برای آدمهای دوران ماشــین و رایانه دلچسب کرده است.
هجوم اطلاعات و آگاهیها ما را نیازمند غفلت کرده است و این غفلت در طبیعت وجود دارد. چه حکمتی داشته آن شاعری که گفته: تا بدانجا رسید دانش من/ که بدانم همی که نادانم. بالاترین نشاط در همین جمله ساده نهفته است.
نظر شما