قدس آنلاین: گروه استانها- سمانه محمدزاده ثانی: برخی از این افراد، دنبال نویسندگی رفته اند و موفقیت هایی حاصل کرده اند و بعضی دیگر هم آن را مثل بسیاری دیگر از آرزوهای خود به گوشه ای رها کرده اند و همچنان در گوشه ی لیست آرزوهایشان، نویسندگی و نویسنده شدن نیز خاک میخورد.
در نویسندگی هیچ محدودیت سنی وجود ندارد؛ ما در هر سنی می توانیم از تجربیاتی که تا به آن روز داشته ایم در نوشتن استفاده کنیم، همین تجربیات روزمره با چاشنی تخیل می تواند مواد اولیه داستان و رمان ما را تشکیل دهد.
نمایشگاه کتاب بهانه ای شد تا با دو نویسنده بجنوردی بنام های مرضیه گلپور و علی اصغر تبری جوان ترین و مسن ترین نویسنده شهرمان آشنا شوم و گفتگویی با این عزیزان داشته باشم.
ابتدا به سراغ جوانترین نویسنده کتاب رفتم مرضیه گلپور که ۱۲ سال سن دارد و کلاس هفتم و اهل بجنورد است.
وی می گوید: از ۶-۷سالگی به کتاب و مطالعه علاقه داشتم و از همان دوران شروع به خواندن کتاب کردم.
وی می افزاید: از همان دوران کودکی که خواب می دیدیم برای مادرم تعریف می کردم که به خواسته مادرم همه آنچه را که می دیدم روی برگه پیاده می کردم.
این نویسنده در خصوص اولین کتاب خود که منتشر شد می گوید: کتابی با عنوان " هولولوبا کوچولو در سرزمین رویایی" بود که داستان این کتاب تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) دانش آموزان اول- دوم و سوم نوشته شده که اکنون در سامانه رشد نیز به ثبت رسیده است.
وی ادامه می دهد: در این داستان روز تولد کوچولو است، مادرش برای جشن او یک کیک بزرگ موشکی با شکلاتها و بادکنکهای رنگی خیلی زیبا درست کرده است،همه دوستانش هم دعوت شدهاند.....
وی می افزاید: کتاب" مسافر در جنگل" دومین کتاب داستانی است که به چاپ رسیده است و اکنون سومین کتاب خود را با عنوان " سیاره هندسی" در دست دارم که نوشته شده و باید کارهای ویراستای آن انجام شود.
وی در خصوص دیگر فعالیت های خود می گوید: بجز کتاب خواندن و نوشتن، ورزش کنگفو و شنا را به صورت حرفه ای انجام می دهم که چندین مقام در مسابقات کشوری و شهرستانی کسب کرده ام.
گلپور می گوید: پدر و مادر عزیزم از ابتدا همیشه حمایت و کمک های زیادی بمن کرده اند و داستان هایی را که می نویسم مادرم کاراهای ویراستاری آن را انجام می دهد و همچنین سرکار خانم دکتر جاجوندیان از انتشارات درج سخن که برای چاپ کتاب هایم زحمات زیادی کشیدند که در همینجا از همه ی آنها تشکر می کنم.
وی می گوید: نوشتن را دوست دارم و تمام تلاش خود را می کنم تا در آینده کتاب های بیشتری به چاپ برسانم.
*به سراغ مسنترین نویسنده رفتم، آقای علیاصغر تبری دبیر آموزشوپرورش و متولد ۱۳۱۶ و اهل بجنورد است.
وی در خصوص انگیزه خود برای نوشتن کتاب می گوید: بنده مقالات، رسالهها و ترجمههای دوران تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی رشته انگلیسی (۵۱-۴۸) را محفوظ نگه داشته بودم، که از سال گذشته به تشویق مدیرمسئول انتشارات درج سخن اقدام به ترجمه آنها کرده که بهصورت کتابی دوزبانه فارسی و انگلیسی به نام «کارهای دانشکده من » انتشار داده است.
علی اصغر تبری در خصوص کتاب «کارهای دانشکده من» می گوید: این مقالات در طول زمان تحصیلی به انگلیسی نگاشته شده که استاد مربوط نظر و نمره داده ودرسال ۹۷ ترجمه و چاپ شد.
وی می افزاید: همچنین ترجمههای دوران تحصیلی هم در دو جلد طرحریزیشده که جلد اول به نام «ملاقات بانوی سالخورده» در نمایشگاه کتاب بجنورد رونمایی شد و کتاب بعدی با عنوان «شلیک بهعلاوه سه» ترجمه اثری از پوشکین و دو نویسنده متأخر آمریکایی است که بهزودی منتشر خواهد شد.
وی در خصوص "کتاب ملاقات بانوی سالخورده" ادامه می دهد: ملاقات بانوی سالخورده ترجمه است از فردریک دورنمات نمایشنامهنویس که به المانی نوشته شده و من از متن انگلیسی آن ترجمه کردهام.
تبری می افزاید: این کتاب، نمایشنامه ایست بنا به باور خود نویسنده کمدی – تراژدی ولی در سبکی فانتزی و با طنزی سخت کوبنده و هجوی همهگیر که وجدان تکتک آحاد جامعه را در تمامی سطوح جامعه به شلاق میگیرد؛ وزیر سؤال میبرد. تصمیمات و وجدان جمع را که لزوماً نه اخلاقی است و نه شجاعانه، طنزگونه بیان میکند؛ چون این تصمیمات تحت تأثیر ثروت و قدرت نشاءت میگیرد، خلاصه اینکه زندگی و جامعه را به سخره گرفته و جامعه را نیرویی میداند که قابلیت فساد داشته و فسادپذیر است و عدالت جمعی را عین صواب نمیداند.
وی ادامه می دهد: از انحطاط فکری جامعهای میگوید که به خاطر یک بطر نوشابه به شهادت غلط مینشیند و آدرس غلط به مخاطب میدهد؛ دختری با تمام وجود عاشق و پاکباخته را با رأیی غلط دادگاه خودفروخته، عریان و با کودکی در بطن از جامعه میراند و به ویرانکدهای سوق میدهد، ویرانکدهای که شعلههای خشم و انتقام را در درونش نزج میبخشد و بهصورت عقدهای گرهخورده به جامعه برمیگرداند تا شرف و شعور جامعه را به زیر سؤال برده و درنهایت به منجلاب قتل نفس بکشاند.
تبری تصریح می کند: این نمایشنامه تراژدی –کمدی است که خنده و گریه در ظاهر و بهصورت قهقهه و های های گریه تظاهر نمیکند و بلکه بهصورت پنهانی و در عمق اندیشه انسانی انعکاسی از عمق خجلت از حماقت خویشتن و پوزخند حاکی از رذالتها و لذتجوییهای آنی است آنگاه که به قضاوت مینشیند و عملکرد روزانه خویش را در وجدان درون به شهادت میطلبد
این نویسنده می گوید: درنهایت در ورای جریان داستان، لهیب عشق ماندگار دختری را که در زوایای تاریک ته انبارها و زیر خاکستر زمان مدفون ست، عاشقانه خاک زدایی میکند و گرد میگیرد در شکوهی اغراقآمیز پاک و پاک میکند و آخرین شرارههای عشق را در تابوت قلب به خاک میسپارد.
نظر شما