قدس آنلاین: همچنین حضور در جشنواره لوکارنو، برنده دیپلم افتخار جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ملینیوم بلژیک، کاندیدای جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره لایپزیگ آلمان، حضور در جشنواره پراگ، برنده جایزه اصلی جشنواره signes de nuit در پاریس از دیگر افتخارات این فیلم است. در خلاصه داستان این مستند آمده است: روزنامهنگاری به نام نور در مسیری دشوار با همراه شدن با نیروهای ضدداعش عراقی، با زنان قربانی یا همسران داعشیها مصاحبه کرده و مصائب آنها را جویا میشود. در این مستند زنان نالان و پشیمان نیستند و داعش را موجودی خوب دانسته و از رفتن آنها راضی نبودهاند.
این مستند پس از حضور در چندین جشنواره معتبر بینالمللی از جمله لوکارنو، مدتی است اکران در سینماهای هنر و تجربه را در داخل کشور تجربه میکند.کارگردان فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» درباره اکران این فیلم پس از گذشت دوسال از جشنواره فجر در گروه «هنر و تجربه» با ذکر این نکته که درباره اکران این فیلم نمیتوان به سادگی اظهارنظر کرد به خبرنگار قدس گفت: شاید این نکته من به این خاطرباشد که این فیلم در دوسال گذشته تقریباً مخاطبان خودش را پیدا کرده و دیده شده است. به طور مثال ما در جشنواره فجر بیست اکران داشتیم و حدود ۲۰ هزار نفر در آن زمان به تماشای فیلم نشستند. تعداد زیادی هم پیش از جشنواره فجر این فیلم را در جشنواره حقیقت دیده بودند اما به هرحال این فیلم به این شکل برای همه مردم در سراسر کشور اکران نشده بود و میشود گفت که مردم شهرستانها تاکنون این فیلم را ندیدهاند. از این جهت اکران فیلم اتفاق خوبی است چون گروهی از تماشاگران که در شهرستانها حضور دارند میتوانند به تماشای فیلم بنشینند.
در مورد تهران چنین حسی ندارم چون میدانم که مخاطبان خاص این اثر را در جشنواره «حقیقت» و سپس مخاطبان عام فیلم را در جشنواره فجر دیدهاند اما این اتفاق در مورد اکران سراسری پیش نیامده بود و من خوشحالم که فیلم به این شهرستانها رفته و میرود به خصوص که استقبال هم خوب بوده است. با اینکه برخلاف فیلمهای دیگر گروه هنر و تجربه کارگردان کنار فیلم نیست و تبلیغاتی هم صورت نمیگیرد اما بازتابها نشان میدهد که مخاطب به سراغ این فیلم رفته و اثر در شهرستانها هم دیده شده است.
این نویسنده و مستندساز در پاسخ به این پرسش که چطور این فیلم با این میزان استقبال پس از جشنواره اکران نشد، عنوان کرد: آن سالی که ما در فجر بودیم دو فیلم در بخش سودای سیمرغ حضور داشتند و در کنار فیلمهای داستانی به رقابت پرداختند و قرار بر این شد که این فیلمها در نوبت اکران آزاد هم قرار بگیرند. ما مدتی معطل این اکران آزاد بودیم و پس از یک مدتی هم قصه به اینجا رسید که اصلاً اکران آزاد گزینه خوبی برای فیلم ما نیست چون میدانیم که سینمادارها پس از دو هفته فیلم را از روی پرده برمیدارند و این اتفاق فیلم را خراب میکرد. به همین خاطر به فکر اکران در هنر و تجربه افتادیم. نکته دیگری که وجود داشت این بود که من پس از این فیلم درگیر فیلم «نتهای مسی یک رؤیا» شدم و تهیهکننده هم درگیر کارهای دیگری بود و خودمان هم فرصت پیگیریهای لازم را پیدا نکردیم.
وی با اشاره به اکرانهای خارجی این فیلم عنوان کرد: در کنار این اکرانهای خارجی بود که به دلیل اینکه دست پخشکننده بود، مسیر خودش را طی میکرد و نیازی به هل دادن ما نداشت. در حالی که در ایران تهیهکننده و کارگردان درگیر موضوعات پخش فیلم هم میشوند.
کارگردان مستند « نتهای مسی یک رؤیا » در پاسخ به این پرسش که آیا سازندگان این اثر دغدغه مخاطب داخلی را نداشتند و تنها به اکرانهای بینالمللی فکر میکردند، عنوان کرد: این گونه نبود. نه من و نه تهیهکننده چنین دیدگاهی نسبت به اکران داخلی نداشتیم اما این نکته را در نظر بگیرید که بیننده داخلی نسبت به این ژانر اشباع شده آنقدر که کارهای مختلف با درجههای متفاوت و کیفیتهای مختلف از رسانهها به خصوص تلویزیون پخش شدهاند، تشنگی در خصوص این گونه آثار وجود ندارد. هرچند وقتی تفاوت و نگاه جدید وجود دارد مردم به سراغ همین ژانر هم میروند، چنانکه در خصوص مستند ما هم اتفاق افتاد و بدون تبلیغات مردم به تماشایش نشستهاند.
وی در خصوص اهمیت اکرانهای جهانی این دست آثار اظهار کرد: علاقه من و تهیهکننده به اکران جهانی این اثر از یک واقعیت برمیخیزد. واقعیت این است که پس از انقلاب در این حوزه اکران جهانی ما نزدیک به صفراست. این موضوع تنها شامل سینمای مستند نیست و اگر به سینمای داستانی هم نگاه کنید آثار شاخص ما در مورد جنگ هشت ساله دیده نشدهاند و هیچ وقت به طور جدی اکران جهانی را تجربه نکردهاند. در حوزه مستند هم ما شاید دو یا سه فیلم داشته باشیم که اکران در خارج از کشور داشته و موفق هم بودهاند. این مهم است که اتفاقات منطقه ما را مردم منطقه و همچنین سراسر جهان از زبان ما دریافت کنند. این مهم است که یک فیلمساز ایرانی به سراغ این موضوعات برود، از نگاه خودمان اثری را بسازد و بعد برای مخاطب جهانی اکران شود. این اتفاقی بود که برای« زنانی با گوشوارههای باروتی» پیش آمد و ما دیدیم که به این اثر توجه شده و مخاطب جهانی آن را پیگیری میکند. این اتفاق بیشتر نگاه ما را به این سمت برد که باید به مخاطب جهانی توجه و برای رساندن آثار به آنها تلاش کرد.
وی در خصوص علت اقبال جهانی به این اثر عنوان کرد: به نظر من مهمترین نکتهای که در خصوص این فیلم وجود دارد این است که ما مطلقاً درباره انسان صحبت کردیم و مشکلات و درگیریهایی که داشت. وقتی مسئله انسانی باشد، مخاطب نرمال جهانی که مرضی ندارد و در دیدگاهش درگیر غرض و پیشداوری نیست ، توانست با اثر ارتباط برقرار کند. از طرف دیگر در این فیلم اجازه داده شده هر دو طرف موضوع حرف بزنند. ما در اغلب آثار ایرانی و حتی خارجی این را نداریم. در بیشتر فیلمهای جنگی دو طرف وجود دارند. یک طرف دشمن است و یک طرف خودی. هرچه خودی میگوید درست و هرچه دشمن میگوید غلط است. این اتفاق در مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» نیفتاده است. در این اثر دو طرف موضوع درباره آنچه اتفاق افتاده صحبت میکنند و ما با صداهای متفاوتی در فیلم مواجه هستیم. البته برای این مسئله فکر شده و این گونه نبوده که ما بگوییم هر دو طرف حرفهایشان را بزنند و حالا مخاطب هر تصمیمی گرفت. این اتفاق در فیلم حساب شده جلو رفته و ما میدانستیم که مخاطب چه بازخوردی خواهد داشت و برای آن پیشبینی کرده بودیم.
وی در ادامه با اشاره به تفاوتهای این مستند که در دیده شدن آن نقش داشته، اظهار داشت:این فیلم تفاوتهای جدی دارد با آثاری که ما پیش از این در این ژانر به خصوص از تلویزیون دیدهایم. این تفاوتهای ویژه مخاطب را در مواجهه با برداشتهای خاصتری از ماجرای داعش و زنان و کودکان و به طور کلی جنگی که در منطقه وجود داشت، قرار میدهد. به نظر من این فیلم دارای نوعی نگاه انسانی است و به نیمه دیگری از ماجرا نظر انداخته است و به همین خاطر با ذائقه مخاطب همسو میشود و مورد توجه قرار میگیرد. این دو نکته در فیلمهای ما تا به حال وجود نداشته یا کم وجود داشته است چون اگر وجود میداشت محصولات بیشتری در حوزه جهانی دیده میشد.
فرهمند با اشاره به اتفاقات سایر کشورهای منطقه و اهمیت پرداخت به آنها عنوان کرد: با این همه بحرانهای انسانی که در اطراف ما در حال وقوع است، از افغانستان گرفته تا عراق و یمن، کار ما در حوزه جهانی بسیار کم است. میتوان گفت محصولاتی که بتوانند از زاویه دید خودمان درباره این اتفاقات با دنیا صحبت کنند، نداریم. ما تقریباً در بعضی از حوزهها مانند مسئله یمن صفر هستیم.
این کارگردان در پایان علت این فقدان را شتاب در عرصه تولید دانست و گفت: نظر من این است که ما در این حوزهها با شتاب وارد میشویم. سازنده معمولاً به جهت آن چیزی که سفارشدهنده از آن میخواهد اصرار دارد که یکسری مطالب را به مخاطب حقنه کند و برود. در حالی که این دست محصولات فرهنگی باید با آرامش و هوشمندی بالا و از روی فکر ساخته شوند تا بتوانند با مخاطب گستردهتری ارتباط بگیرند. در حال حاضر مخاطب داخلی هم از نگاه یکسویه در این موضوعات زده شده و اشباع شده است. یک هوشمندی در ساخت این گونه آثار لازم است. ما نباید توقع داشته باشیم یک اثری را ۱۰۰درصد براساس ارزشهای خودمان بسازیم و مخاطبی که هیچ شناخت و دیدگاهی در خصوص این ارزشها ندارد آن را درک کند. همان طور که گفتم ما برای مطرح کردن این بحرانهای انسانی که در اطرافمان است نیازمند زاویه دیدی انسانی هستیم که مخاطب جهانی هم قادر به ارتباط گیری با آن باشد.
انتهای پیام/
نظر شما