بسیاری از ما به هنگام بروز یک حادثه یا رویداد کیفری، بی اختیار به یاد شماره فوریتهای پلیسی، 110 میافتیم و هنگامی که یک رویداد مخل امنیت در خانه یا محل کار ما روی میدهد، نیاز مبرمی به یک نیروی امنیت ساز پیدا میکنیم اما شاید کمتر به این موضوع فکر کرده باشیم که اساساً چرا به پلیس نیاز پیدا میکنیم؟ تفکر درباره پاسخ این پرسش، پرده از این حقیقت بر میدارد که باید «آگاهیهای پلیسی و اجتماعی» دربین مردم نهادینه شود؛ ما موظف به حفاظت از متعلقات مادی و معنویمان هستیم که در نتیجه آن، اساساً زمینه وقوع اکثر اعمال مجرمانه از بین برود.
در شرایطی که فضای مجازی بهعنوان یک بستر ارتباطی همیشه فعال، عمده تعاملات اجتماعی امروز ما را در برگرفتهاست، نمیتوان توجه به مسائل امنیتی را تنها در ارتقای قفل درب منازل و اتومبیل ها محدود کرد ، بلکه محیط اطلاعاتی وسیع و بیپایانی که در فضای سایبر ما را احاطه کرده و با «توهم» کنترل داشتن بر آن، خصوصیترین اطلاعات خود را هم در آن به امانت میگذاریم، شکاف امنیتی به مراتب خطرناکتری را برای سارقان و کلاهبرداران فراهم میکند.
با وجود چنین وضعیتی، «خوش بینی» بدترین راهکاری است که در مواجه با خطرات فضای مجازی میتوان اتخاذ نمود. درمیان پروندههای پرشماری که روزانه در پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تشکیل میشود، چه بسیار مواردی که فقط به خاطر یک اعتماد ساده اموال و داراییهای یک شهروند سرقت شده یا خطرناکتر از آن، برباد رفتن آبرو و اعتبار یک فرد حتی ارتباطات عاطفی درون یک خانواده را دچار خدشه نمودهاست. در موارد خاص، ممکن بود که سارقانِ سیم کارتهای دورانداخته شده که از شماره چندتن از شهروندان سوء استفاده میکردند، در تحقق مقاصد شوم ناکام بمانند اگر و فقط اگر مالکان آن سیم کارتها، پیش از دور انداختنشان فقط با یک پیامک ساده و ارسال کدملی به سرشماره 3000150 سیم کارتهای خود را لغو امتیاز میکردند.
طرح این پرسش ضروری است که چرا همچنان شاهد مراجعات گسترده مردم به دلیل سوء استفاده یک فرد از اطلاعات بانکی آنها (فیشینگ) هستیم درحالی که مرتباً کارشناسان پلیس فتا در رسانههای عمومی درباره الزامات امنیتی استفاده از درگاههای پرداخت الکترونیک در اینترنت سخن میگویند؟ چرا همچنان بسیاری از همشهریان و هموطنان ما به افراد ناشناس اعتماد میکنند و کارتهای بانکی خود را به همراه رمز به آنان میسپارند؟ پاسخ به این پرسشها همگی ریشه در «ناآگاهی»هایی دارد که باید با فرهنگ سازی و خصوصاً توجه بیشتر به حوزههای آموزشی نسبت به رفع آن اقدام نمود.
پلیس فتا همواره درتلاش بوده تا در راستای تعهدات خود برای حفاظت از مردم دربرابر آسیبهای مجرمانه فضای سایبر عمل نماید. همکاران ما در این حوزه دانش را با تخصص پیوند داده و کمر به ریشهکن کردن کلاهبرداریها بسته اند اما واقعیت این است که تحقق این هدف مقدس یک امر دوجانبه میان مردم و پلیس است که گرچه از یکسو، پلیس فتا در آن مجدّانه به پیش میرود اما از سوی دیگر، مردم نیز باید به میدان بیایند. با اطلاع از اینکه سرور بسیاری از پیام رسانها در خارج از کشور قرار گرفته و تلاش برای رهگیری ردّ سارقان اطلاعات خصوصی مردم با عدم همکاری خارج نشینان مواجه میشود، آیا هنوز زمان آن نرسیده که در کنار استفاده از کالای ایرانی در منازل خود، استفاده از شبکههای پیامرسان داخلی را هم بر خود فرض بدانیم تا علاوه بر حمایت از تولیدات ملی و صرفهجویی چشمگیر در هزینههای ارتباطیمان، افرادی که با نیت سوء استفاده درحال رصد فعالیتهای ما در فضای مجازی هستند، خود زیر ذره بین پلیس فتا قرار بگیرند؟
با نگاه دقیقتری میتوان دریافت که مطلقاً هیچگاه نمیتوان از گزند سرقت اطلاعات شخصی و سوء استفادههای مجازی مصون ماند. تنها رعایت توصیههای پلیس فتا و توجه به مباحث حوزه امنیت سایبر است که میتواند راههای نفوذ کلاهبرداران را ببندد و کسانی را که به نیت سوء استفاده از غفلت ما در فضای مجازی آنلاین هستند، ناکام گذاشت.
انتهای پیام/
۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۱
کد خبر: 682358
«خوش بینی» بدترین راهکاری است که در مواجه با فناوری های نوین از جمله فضای سایبری میتوان اتخاذ نمود. درمیان پروندههای پرشماری که روزانه در پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تشکیل میشود، چه بسیار مواردی که فقط به خاطر یک کنجکاوی یا اعتماد ساده اموال و داراییهای یک شهروند سرقت شده یا خطرناکتر از آن، بر باد رفتن آبرو و اعتبار یک فرد ، دربرخی موارد حتی ارتباطات عاطفی درون یک خانواده را دچار خدشه کرده است.
نظر شما