تحولات منطقه

بررسی شعارهای انتخاباتی مجالس اول تا سوم را در این گزارش بخوانید.

عبور از رقابت ایدئولوژیک به رقابت کار کردی
زمان مطالعه: ۱۸ دقیقه

قدس آنلاین: انتخابات مجلس یازدهم 2 اسفند سال جاری برگزار می‌شود و گروه‌ها و احزاب از طیف‌ها و جریان‌های =مختلف سیاسی از ماه‌ها پیش آستین‌ها را برای رقابت در این انتخابات بالا زده‌اند؛ اگرچه بی‌برنامگی‌شان برای این رقابت قابل نقد است و نقدش مجالی بیشتر می‌طلبد که در این تنگنا نمی‌گنجد. تاکنون جمهوری اسلامی انتخابات 10 مجلس را پشت سر گذاشته است. انتخاب‌های دهگانه که هر یک فراز و فرودهایی داشته و استقبال و نگاه مردم، سهم جریان‌های سیاسی را از کرسی‌های مجلس به‌گونه‌ای متفاوت رقم زده است. گاهی چپ‌ها و به قولی اصلاح‌طلبان امروز پیروز میدان رقابت انتخاباتی شدند و گاهی راست‌ها و به اصطلاح امروز اصولگرایان توانستند پیروزی را به نام خود ثبت کنند، گاهی نیز کرسی‌های مجلس میان جریان‌ها تقسیم شده و مجلس اکثریتی برابر میان همه جریان‌های سیاسی داشته است. با چنین وصفی مرور شرایط روز و شعارها و برنامه‌های اعلامی هر یک از فعالان هر انتخابات خالی از لطف نیست. اگرچه این شعارها تا مجلس دوم کمتر روی لیست‌های انتخاباتی می‌آمد و فعالان انتخابات ترجیح می‌دادند نامزدهای انتخاباتی خود را در لیست‌هایی مزین به کلام بنیانگذار کبیر انقلاب منتشر کنند؛ کلام‌هایی چون «مردم باید کاندیداهایی را برگزینند که به کانون‌های قدرت و ثروت متصل نباشند» و «نمایندگانی مانند مدرس انتخاب کنید.» بررسی مجالس اول تا سوم برای شماره امروز...

انتخابات متکثر اولین مجلس و تلاش جریان‌های التقاطی برای آشوب

انتخابات اولین دوره مجلس در جمهوری اسلامی زمانی برگزار شد که از پیروزی انقلاب اسلامی یک سال و یک ماه و دو روز بیشتر نگذشته بود، یعنی روز 24 اسفند 58. حال و هوای روزهای منتهی به انتخابات مجلس اول، بیش از هر چیز متاثر از 13 آبان آن سال (58) و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود. گروهک‌های ضدانقلاب سعی در تخریب پیروان خط امام داشتند و انقلابیون نیز بر خط امام و خط اصیل انقلاب تاکید می‌کردند. مسیری که به تعبیر دکتربهشتی نافی هرگونه وابستگی به شرق و غرب یا راست و چپ بود. رقابت در این انتخابات نیز بیش از هر چیز حول گزاره‌هایی چون عدم وابستگی به بیگانگان و حفظ یا انحراف از هدف اصلی انقلاب اسلامی می‌چرخید. اگرچه انحراف نیز در لفافه گفته می‌شد و از اظهارات و خط‌مشی گروه‌ها عیان بودند. این انتخابات را به جهت تنوع گروه‌ها و سلایق فعال در انتخابات از متکثرترین انتخابات‌های مجلس می‌توان خواند.دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بر خط امام و نفی هرگونه سازش بر اساس راه امام تاکید داشت.

بر این اساس در تبلیغات گروه‌های انقلابی نیز جملاتی از امام خمینی(ره) مبنی‌بر اینکه برای ما شرق تجاوزکار با غرب جنایتکار تفاوتی نمی‌کند، نقش بسته بود. موسوی‌خوئینی‌ها نیز از توطئه نسبت به خط انقلابی امام خبر می‌داد. آیت‌الله خامنه‌ای هم از ضرورت تقسیم ثروت بر اساس قسط اسلامی سخن می‌گفت.  در همان روزها سیل گسترده مردم خوزستان را در تنگنا قرار داده بود؛ سیلی که طغیان رودخانه‌ها آن را به بوشهر و دیگر شهرها نیز کشانده بود و بیش از یک‌سوم خوزستان را در برگرفته بود. درگیری‌های مسلحانه در برخی شهرها اوج گرفته بود. با توجه به برگزاری اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در 5 بهمن 58، آیت‌الله بهشتی از جمله کسانی بود که پیشنهاد انحلال شورای انقلاب را با بنیانگذار کبیر انقلاب مطرح کرد. ولی امام خمینی(ره) معتقد بودند که این نهاد می‌تواند تا تشکیل مجلس، جایگزین آن باشد و از این رو انحلال شورای انقلاب از سوی امام رد شد. از آنجا که افراد زیادی مایل به ثبت‌نام در انتخابات اولین مجلس شورای اسلامی -که البته همچنان از سوی طیف بنی‌صدر، مجلس ملی خوانده می‌شد و انقلابیون به‌خصوص حزب پیشروی جمهوری بر اسلامی بودن آن تاکید داشتند- بودند، مهلت نام‌نویسی کاندیداها یک هفته تمدید شد و متعاقب آن انتخابات مجلس نیز یک هفته به تعویق افتاد. از این رو اگرچه قرار بود انتخابات اولین مجلس در جمهوری اسلامی ایران در 17اسفند 58 برگزار شود، با تصویب شورای انقلاب انتخابات به روز جمعه 24اسفند همان سال موکول شد. بر این اساس داوطلبان نمایندگی نیز به جای جمعه 26 بهمن، تا دوم اسفند فرصت ثبت‌نام داشتند. در این میان هواداران بنی‌صدر که بخش عمده آنها را اعضای گروهک منافقین تشکیل می‌دادند، از هیچ‌کوششی در تخریب حزب جمهوری اسلامی به‌عنوان حزب انقلابی وقت، فروگذار نمی‌کردند.

در همین راستا، علاوه‌بر تاکید بر میزان رای بنی‌صدر، در میتینگ‌های تبلیغاتی‌شان از حزب جمهوری اسلامی به‌عنوان بازنده اولین انتخابات ریاست‌جمهوری نام می‌بردند. این در حالی بود که به قول شهیدبهشتی حزب جمهوری اسلامی به دلیل ابهام در ایرانی‌الاصل بودن کاندیدای منتخب این حزب (جلال‌الدین فارسی) به قانون اساسی تمکین کرد و درواقع اصلا نامزدی در انتخابات اولین دوره ریاست‌جمهوری نداشت. بر این اساس دبیرکل حزب جمهوری در واکنش به این تخریب‌ها از اهمیت قانون اساسی در نگاه این حزب می‌گفت و تاکید داشت که آنها نشان داده‌ و در عمل اثبات کرده‌اند که آماده‌اند حتی به قیمت از دست دادن کاندیدای ریاست‌جمهوری خود از قانون اساسی دفاع کنند. حزب جمهوری اسلامی در مقابل تظاهرات‌های کم‌جمعیتی نیز که توسط منافقین علیه‌اش صورت می‌گرفت، به‌صراحت اعلام کرد حاضر است صفحه ایدئولوژیک ارگان رسمی این حزب را در اختیار تحلیل‌های منطقی مجاهدین خلق (منافقین) قرار دهد. از سوی دیگر دعوت به مناظره نیز از دیگر ابتکارات حزب جمهوری و تاکیدات دبیرکلش بود. ضدانقلاب‌ها سعی داشتند هر روز به یک بهانه و بی‌بهانه در نقطه‌ای از کشور دست به آشوب بزنند، جمعی از پرسنل ارتش نیز متحصن شده بودند.

بحث‌ها درخصوص بند مربوط به «اکثریت مطلق آرا» هم که منجر به دو مرحله‌ای شدن انتخابات می‌شد، بالا گرفته بود.از آنجا که امام امت تا 13 اسفندماه در بیمارستان قلب بستری بود، سه‌شنبه 30 بهمن ماه 58، یعنی دو روز مانده به پایان ثبت‌نام متقاضیان نامزدی در انتخابات، سید احمد خمینی، 6 عضو فقیه شورای نگهبان را که توسط امام انتخاب شده بودند، اعلام کرد. عبدالرحیم ربانی‌شیرازی، لطف‌الله صافی، غلامرضا رضوانی، احمد جنتی و یوسف صانعی مدرسین مجتهد حوزه علمیه قم و محمدرضا مهدوی‌کنی نیز مجتهدی از تهران عنوان شدند.مطابق آنچه روزنامه‌های سال 58 از قول میرسلیم، معاون سیاسی وزارت کشور وقت منتشر کردند حدود 1900نفر برای داوطلبی و رسیدن به 270کرسی اولین مجلس شورای اسلامی ثبت‌نام کردند. در این میان 540نفر نیز خواهان نمایندگی مردم تهران بودند؛ افرادی که از میان آنان 460 نفر تایید صلاحیت شدند و برای کسب 30 کرسی تهران به رقابت پرداختند.روحانیون و نیروهای مذهبی را می‌توان گسترده‌ترین فعالان این انتخابات خواند. طیفی که در راس آنها حزب جمهوری اسلامی قرار داشت. 22 اسفندماه ارگان رسمی حزب جمهوری اسلامی از ائتلاف بزرگ حزب جمهوری با جامعه روحانیت مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خبر داد. جامعه روحانیت مبارز اعلام کرد: «برای پیروزی کامل جمهوری اسلامی کلیه گروه‌ها و احزاب اسلامی و نهادهای انقلابی و نمایندگان قشرهای ملت ائتلاف کنند.»

بنی‌صدر نیز که بعد از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری، دفتر همکاری‌های مردم با رئیس‌جمهور را به‌عنوان تیم هوادار خود راه انداخته بود، از این طریق در انتخابات فعالیت می‌کرد. نهضت آزادی نیز تحت عنوان گروه همنام، در کنار گروه‌هایی چون جبهه ملی، حزب توده و گروهک‌های التقاطی مانند سازمان مجاهدین خلق (منافقین) فعال بود. گروه‌های چپی که با عنوان شورای مرکزی کاندیداهای انقلابی و ترقی‌خواه در انتخابات شرکت کردند، اگرچه با بی‌توجهی شدید مردم مواجه شدند.  5 اسفندماه از سوی امام، دکتر بهشتی به ریاست دیوان عالی کشور و موسوی‌اردبیلی نیز به ریاست دادستانی کل کشور منصوب شدند. روز بعد آیت‌الله خامنه‌ای نیز که کاندیدای نمایندگی مجلس بود از سرپرستی سپاه‌پاسداران و معاونت وزارت دفاع و هاشمی‌رفسنجانی نیز به همین دلیل از سرپرستی وزارت کشور استعفا کردند. انتصاب دکتر بهشتی از سوی امام خمینی کافی بود تا جنجال‌آفرینی‌های بنی‌صدر علیه انقلابیون اوج بگیرد.

بنی‌صدر همچنان در تبلیغات و سخنرانی‌های روزهای منتهی به انتخابات، به‌صراحت عنوان می‌کرد اگر نمایندگانی که انتخاب می‌کنید، محل ایجاد هماهنگی میان رئیس‌جمهور و قوه مقننه نباشند، مشکلات بزرگی بر مشکلات کشور اضافه خواهد شد!در این انتخابات در پوسترهای انتخاباتی محدود و با شرایط آن زمان بیشتر سعی می‌شد جملاتی از امام خمینی(ره) از جمله اینکه «سعی کنید نمایندگانی مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید» منتشر شود. با این‌حال حزب جمهوری برنامه خود را تداوم راه امام، ایجاد یک سیاست همه‌جانبه فعال و مستقل برای مسلمین و مستضعفان جهان و بر مبنای صراط مستقیم الهی و عدم سازش مکتبی و سیاسی با غرب و شرق اعلام کرد. طیف حامی بنی‌صدر نیز همان شعارهای انتخابات ریاست‌جمهوری را تکرار کرد؛ دفاع از عدالت‌های اجتماعی-سیاسی- اقتصادی، بشارت‌دهنده اقتصاد توحیدی!گروه‌های التقاطی از جمله گروهک مجاهدین خلق (منافقین) به‌رغم حضور کاندیدا در انتخابات با بی‌مهری گسترده مردم مواجه شدند تا آنجا که حتی سرشناس‌ترین چهره این گروهک یعنی مسعود رجوی نیز از رسیدن به کرسی‌های مجلس بازماند. بعد از انتخابات عده‌ای از هواداران گروهک مجاهدین خلق (منافقین) به اتهام نقض قانون انتخابات و اخلال در رای‌گیری دستگیر شدند. 

مجلس دوم و زمزمه‌های ظهور راست و چپ اسلامی

انتخابات اولین دوره مجلس در نظام جمهوری اسلامی ایران در حالی رقم خورد که به‌واسطه عدم تشکیل مجلس، حقوقدانان شورای نگهبان نیز انتخاب نشده بودند و از این رو شورای نگهبان به مفهوم امروزی، در این انتخابات به‌عنوان ناظر حضور نداشت. البته این به آن معنا نیست که انتخابات مجلس اول بدون ناظر برگزار شد و در همین راستا انجمن نظارت تشکیل شده بود که بر اساس آن حدود 10 مرجع از جمله ستاد بازرسی وزارت کشور، فرمانداری‌ها، بخشداری‌ها، هیات ویژه بازرسی ریاست‌جمهوری، کمیسیون هفت نفره شورای انقلاب اسلامی، احزاب، دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی و... بر کار انتخابات نظارت داشتند و علاوه‌بر آن هر داوطلب باید معرفی‌نامه 20نفر از معتمدان حوزه انتخابیه خود را نیز ارائه می‌کرد با انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان توسط نمایندگان مجلس اول (تیر 1359) هم مصوبات مجلسی‌ها اعتبار قانونی گرفت و هم سازوکار نظارت در انتخابات بر دوش شورای نگهبان گذاشته شد.

از این رو وجود شورای نگهبان را می‌توان یکی از تفاوت‌های انتخابات دومین مجلس شورای اسلامی با خلف خود دانست. اولین مرحله از انتخابات مجلس دوم در حالی در بیست‌وششمین روز فروردین سال 63 برگزار شد که بیش از سه سال و نیم از جنگ تحمیلی گذشته بود و حال و هوای کشور بیش از هر چیز متاثر از فضای جنگ بود. کشور حوادث بی‌شماری از جمله توطئه‌های هر روز ضدانقلاب را پشت سر گذاشته بود. توطئه‌هایی که علاوه‌بر آشوب و ناآرامی در شهرهای مختلف، باعث از دست دادن چهره‌هایی چون آیت‌الله بهشتی،مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر و محمدعلی رجایی توسط منافقین شده بود. طی این سال‌ها سازمان مجاهدین خلق دیگر نقاب از چهره انداخته بود و توسط همگان منافقین خوانده می‌شد. بنی‌صدر هم با هم‌دستی منافقین موفق به فرار از کشور شده بود. فعالیت حزب توده نیز با توجه به عملکردش در 15 اردیبهشت 62 با حکم دادستانی غیرقانونی اعلام شده بود. گروه‌های ملی‌گرا چون نهضت آزادی و جبهه ملی هم که در انتخابات مجلس اول با اقبال مردم روبه‌رو نشده بودند به بهانه واکنش به رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان به تحریم انتخابات روی آوردند.

درواقع می‌توان گفت نهضت آزادی، تحریم انتخابات را به‌عنوان تاکتیک انتخاباتی خود برگزیده بود تا از این طریق بتواند افکار عمومی را جلب و با هیاهوآفرینی پیروزی در انتخابات را از آن خود کند. تاکتیکی که خیالی خام بیش نبود و باعث از دست رفتن همان اندک پایگاه این جریان نیز شد. به این ترتیب با کنار رفتن گروه‌های التقاطی و لیبرال و ملی‌گرا، انتخابات مجلس دوم صحنه رقابت میان نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی بود. صحنه رقابتی که به معنای همسانی آرا و نظرات نیز نبود. درواقع در این انتخابات حزب جمهوری اسلامی به‌عنوان حزب پیشتاز و جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اصناف و بازاریان در یک سو و دفتر تحکیم وحدت، انجمن اسلامی معلمان و خانه کارگر در سوی دیگر قرار داشتند. دوگانه‌ای که پایه‌های تفکر راست و چپ در جمهوری اسلامی را شکل داد؛ تفکرهایی که سال‌ها بعد و تاکنون به عناوین اصولگرا و اصلاح‌طلب تغییر نام دادند. البته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درون خود نیز یکدست نبود و گرایش دوگانه به راست و چپ در میان افراد مختلف این گروه وجود داشت، اگرچه درنهایت به واسطه گرایش چهره‌های برجسته این گروه از جمله آیت‌الله راستی به طیف راست، این گروه فعال سیاسی حمایت خود را از لیست بازار و اصناف که بیشترین هم‌پوشانی را با لیست جمهوری اسلامی داشت، اعلام کرد. عمده تفاوت این دو جریان در آن زمان را می‌توان در تفاوت نگاه به اقتصاد دانست. تفاوتی که جریان چپ را حامی اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد را برای جریان راست تجویز کرده بود.

بعدها تفاوت در نگاه به فقه و دوگانه فقه سنتی و پویا نیز به نقاط افتراق این دو جریان اضافه شد. امام خمینی(ره) به عناوین مختلف از جمله دیدار 13 دی 62 با بخشداران خطاب به مردم تاکید داشتند مقدرات کشور را به دست کسانی بسپارید که برای کشور شما مفید هستند. بنیانگذار کبیر انقلاب تصریح داشتند: «اگر چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن‌وقت مانعی ندارد که کسی به‌واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است رای هم به آنها بدهد، اما این‌طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند فلانی چه گفته است، این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد.»  جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در این انتخابات بدون ذکر نام، تنها به بیان ویژگی‌های کاندیدای اصلح بسنده کرد:

1- تدین و تقوی و تعبد به احکام دین مقدس اسلام و فقه سنتی شیعه، که در مورد کاندیداهای اهل تسنن ملاک، تعبد و پایبند بودن به فقه خودشان می‌باشد.
2- اطلاع از مسائل دینی، سیاسی، اجتماعی
3- ایمان به انقلاب و قانون اساسی و ولایت فقیه
4- داشتن قدرت تفکر و اخذ تصمیم و استقلال رای
5- عدم گرایش و وابستگی به گروه‌های منحرف
6- مقبولیت در حوزه‌ انتخابیه.
به تعبیر جامعه مدرسین علاوه‌بر این خصوصیات سابقه نمایندگی و ابراز شایستگی در دور اول مجلس شورای اسلامی، پذیرش و توافق روحانیت محل، تخصص در یکی از ابعاد لازم در مجلس و نظام کشور (حقوق، اقتصاد، برنامه‌ریزی، مدیریت، سیاست، پزشکی، کشاورزی و... ) و سابقه انقلابی و... نیز می‌توانست کاندیدای مورد نظر را در اولویت انتخاب قرار دهد.آیت‌الله خامنه‌ای، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی تاکید داشت که این حزب کاندیدای صالح را انتخاب خواهد کرد ولو اینکه عضو حزب نباشد. عدالت از محورهای اصلی برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی حزب جمهوری اسلامی محسوب می‌شد. سران این حزب تاکید داشتند که برای دستیابی به این مهم باید در انتخابات افرادی انتخاب شوند که مسائل اساسی را فراموش نکنند و متقی باشند.دفتر تحکیم وحدت، به‌عنوان تنها تشکل دانشجویی فعال آن زمان که در زمان انتخابات مجلس اول خود را مقید به فعالیت در حوزه دانشگاه می‌دانست – اگرچه اعضای این تشکل به واسطه تسخیر لانه جاسوسی در بحث نظارت در انتخابات نیز فعال بودند- در انتخابات دومین مجلس شورای اسلامی ضرورتی به این قید ندید و بی‌پرده و با ارائه لیست مستقل به میدان رقابت انتخاباتی آمد. اگرچه در لیست مستقل خود نیز از کاندیداهای مشترک با دیگر بازیگران عرصه انتخابات هم بهره برده بود و به‌عنوان مثال هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان سرلیست دفتر تحکیم منتشر شده بود. البته هاشمی‌رفسنجانی در این انتخابات در تمامی لیست‌های تهران سرلیست محسوب می‌شد و به همراه موحدی‌کرمانی پرتکرارترین افراد در لیست‌های مختلف بودند.

در میان راه، انجمن اسلامی معلمان و خانه کارگر نیز به دفتر تحکیم پیوسته و با عنوان لیستی ائتلافی کاندیداهای خود را معرفی کردند؛ اگرچه هریک به‌تنهایی نیز به معرفی کاندیداهای معدود خود پرداختند. در همین راستا، برخی از وزرای دولت میرحسین موسوی از جمله بهزاد نبوی، محمدعلی نجفی، محسن نوربخش، مصطفی هاشمی‌طبا، حسین نمازی و محمدتقی بانکی نیز طی بیانیه‌ای به حمایت از این لیست مشترک پرداختند. چهره‌هایی چون سیدعطاءالله مهاجرانی، اسدالله بیات، هادی خامنه‌ای، سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، محمدکاظم موسوی‌بجنوردی، سیدعبدالوهاب موسوی‌لاری، مجید انصاری و علی محمد بشارتی نیز از دیگر حامیان این لیست بودند.در مرحله اول انتخابات در شهر تهران 14 نفر حضور خود را در مجلس نهایی کردند که از این تعداد 13 نفر آنان نامزدهای حزب جمهوری اسلامی محسوب می‌شدند. البته 9 نفر آنان با لیست دفتر تحکیم نیز مشترک بودند. به‌جز نامزدهای اشتراکی دفتر تحکیم از لیست مستقل خود تنها یک نفر یعنی فخرالدین حجازی را توانست به کرسی‌های مجلس برساند؛ آن هم به‌عنوان نهمین نفر. این در حالی بود که افرادی چون مصطفی معین، حسین موسویان، محسن میردامادی و ابراهیم اصغرزاده در لیست دفتر تحکیم به چشم می‌خوردند. در این انتخابات از میان 1586 داوطلب، صلاحیت 1275 نفر توسط هیات‌های اجرایی و شورای نگهبان تایید شد. در این انتخابات حزب جمهوری اسلامی بیشترین کرسی‌های مجلس را به نام خود ثبت کرد.

مجلس سوم و دوگانه جامعه روحانیت و مجمع روحانیون

انتخابات مجلس سوم 19 فروردین 67 و در سایه تاریک موشک‌های عراقی برگزار شد. اختلاف نگاه در میان گروه‌ها بیش از پیش شده بود و جریان راست و چپ شکل و شمایل ملموس‌تری یافته بود. دولت میرحسین موسوی نیز به این دوگانه و اختلاف نگاه به مسائل مختلف دامن می‌زد. آیت‌الله‌مهدوی‌کنی در کتاب خاطرات خود نقل کرده است: «دولت آقای موسوی، ... دولت سالاری را در مسائل اقتصادی عملا ترجیح می‌داد و این سیاست تنها به خاطر جنگ نبود، بلکه اصلا سبک تفکر ایشان این‌طور بود... . برداشت ما این بود که آقای موسوی می‌خواهد کلا دولت در تمام امور اقتصادی حضور داشته باشد و ما این را قبول نداشتیم... . در زمانی خود بنده با آقای میرحسین موسوی –نخست‌وزیر وقت- همین بحث‌ها را مطرح کردم. ایشان گفت آقای مهدوی! پدر من بازاری است، چای فروش است، آدم خوبی هم هست، ولی اصلا خصلت بازاری‌ها خصلت زالوصفتی است (یک‌چنین تعبیری کرد) و من با آنها مخالفم، اینها زالوصفت هستند، ما باید کاری کنیم که دست این زالوصفت‌ها، از اقتصاد کشور قطع شود.» از این رو اختلافات به گروه‌های مختلف نیز رسوخ کرد. خرداد 66، حزب جمهوری اسلامی به درخواست اعضای هیات‌رئیسه و موافقت حضرت امام(ره) تعطیل شده بود. اختلاف درون خانوادگی هم پیش از آن (مهر 65) سازمان مجاهدین انقلاب را به تعطیلی کشانده بود. از این رو جامعه روحانیت مبارز که آن زمان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی (آیت‌الله خامنه‌ای) و هاشمی‌رفسنجانی در راس آن قرار داشتند، نقش اساسی‌تری در آستانه انتخابات پیدا کرده بود. اگرچه این تشکل نیز از اختلافات درون خانوادگی و تفاوت نگاه در امان نبود. برخی چون صادق خلخالی، چهره سرشناس جناح چپ، در نطق مجلسی خود جامعه روحانیت مبارز را به تبلیغات زودهنگام انتخابات متهم کردند. نطقی که با واکنش دیگر نماینده تهران یعنی ناطق‌نوری مواجه شد.

ناطق‌نوری در نطق 29 دی سال 66 خود علت این اتهامات علیه جامعه روحانیت مبارز را علنی کرد؛ علتی که چیزی جز زمزمه‌های انشعاب و جدایی نبود. وی تاکید داشت: «شما می‌توانید به جای تخریب دیگران، جمعیتی تحت هر عنوان دیگری راه بیندازید. کسی جلو شما را نمی‌گیرد، لکن هم روحانیون محترم تهران و سایر بلاد و هم مردم شریف تهران بدانند که این تشکل‌های مخفی و غیرمخفی تحت عناوین مختلف مثل جمعی از روحانیون مبارز تهران یا هر چیز دیگری که احتمالا به وجود خواهد آمد، ربطی به جامعه روحانیت مبارز تهران ندارد و زیر نظر جامعه روحانیت تهران نیست. عنوان ما جامعه روحانیت مبارز تهران است و بس و نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.» با جدی شدن شمارش معکوس انتخابات و گعده‌های بستن لیست اختلاف‌نظرها نیز بیش از پیش شد. طیف اقلیت در جامعه روحانیت مبارز خواهان قرار دادن افرادی چون هادی غفاری و فخرالدین حجازی بودند و اکثریت این تشکل این افراد را حائز ویژگی‌های کافی برای نمایندگی نمی‌دانستند. آیت‌الله مهدوی‌کنی در این خصوص نقل کرده است که «ما می‌گفتیم در جامعه روحانیت وظیفه ما این است که خطوط را حفظ کنیم و تایید بعضی از افراد، شکستن این مرزهاست.» در مقابل طیف اقلیت در جامعه روحانیت، به سوابق انقلابی این افراد استناد می‌کردند. ثبت‌نام داوطلبان نمایندگی مجلس سوم از چهارشنبه 19 اسفند 1366 آغاز شد و تا سه‌شنبه 25اسفند ادامه داشت. در مجموع 1999 نفر نیز ثبت‌نام کردند که درنهایت صلاحیت 1666 داوطلب نمایندگی توسط مراجع قانونی تایید شد.

موسوی‌خوئینی‌ها و سیدمحمد خاتمی در دیدار با مهدی کروبی پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت و تاسیس یک تشکل جدید را مطرح کردند و قرار بر این شد که این تصمیم با امام خمینی(ره) نیز مطرح شود. آن‌گونه که سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور نقل کرده آن زمان کروبی در بیمارستان بستری بود و از این رو موسوی‌خوئینی‌ها (اسفند 66) به تنهایی به دیدار امام رفته و امام نیز با انشعاب آنها از جامعه روحانیت مبارز موافقت کردند. انشعابی که آغاز به کار مجمع روحانیون مبارز را رقم زد. منشعبان از جامعه روحانیت مبارز از فضای تعطیلی روزنامه‌ها به مناسبت نوروز و ظرفیت روزنامه کیهان و اطلاعات آن زمان که به دست اعضای مجمع نوپای روحانیون اداره می‌شد استفاده کردند و با انتشار ویژه‌نامه به تبیین یکجانبه نظرات خود پرداختند. آنها  از کلام امام مبنی‌بر «اسلام ناب محمدی» در مقابل «اسلام آمریکایی» استفاده کردند؛ آن هم به‌گونه‌ای که در افکار عمومی این‌گونه القا شود که آنها به دلیل ترویج اسلام ناب محمدی منشعب شده و برای پیشبرد خط امام مجمع روحانیون را تاسیس کردند.

بر همین اساس موسوی‌خوئینی‌ها طی مصاحبه‌ای با روزنامه کیهان روز 10 فروردین 67 گفت مهم‌ترین علت تشکیل روحانیون مبارز اجرا و پیاده کردن نقطه نظرات حضرت امام است. چندی بعد نیز تاکید کرد «همه موضع ما این است که می‌خواهیم طرفدار اسلام ناب محمدی باشیم و علیه اسلام آمریکایی بجنگیم.» این انشعاب و دوراهی علنی جریان چپ و راست اسلامی باعث شد برای نخستین بار در انتخابات مجلس سوم، شعارهای انتخاباتی روی لیست‌های انتخاباتی قرار بگیرد. البته مجمع نوپای روحانیون مبارز از این ویژگی بهره بردند و جامعه روحانیت مبارز که خود را شناخته‌شده می‌دانستند خیلی ضرورتی برای تبلیغات نمی‌دیدند. اگرچه درنهایت انتخابات نیز به نفع جریان چپ تمام شد و حتی چهره سرشناسی چون ناطق‌نوری نیز نتوانست در مرحله اول انتخابات حضور خود در مجلس را قطعی کند. مجمع روحانیت مبارز عنوان «پیروان خط امام» را برای لیست‌های انتخاباتی خود برگزیده بودند. «اسلام ناب محمدی» و «اسلام پابرهنگان» که واژگانی پرتکرار در کلام بنیانگذار کبیر انقلاب بود نیز به‌عنوان شعار این تشکل انتخاب شده بود. اسلام پابرهنگان و محرومان که در مقابل اسلام مرفهان بی‌درد و اسلام آمریکایی تعبیر می‌شد. این جمله امام خمینی هم در برخی تراکت‌های تبلیغاتی این تشکل به چشم می‌آمد: «تمییز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار داده‌اند با دیگران کار مشکلی نیست.» از این رو طیف تازه انشعاب یافته از جامعه روحانیت مبارز با شعارهای عدالت‌خواهانه و دفاع از محرومان و مستضعفان به عرصه آمدند. جامعه روحانیت مبارز خود را حامیان امام می‌دانستند و اقدامات تازه منشعبان از خود (مجمع روحانیون) را اختلاف‌برانگیز می‌خواندند و شعار خاصی نیز برای خود در نظر نگرفته بودند.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.