نقوی، فاطمینژاد/
مجله «قلم یاران» در آخرین شمارهاش، مطالبی را با عنوان «مشروطهخواه لیبرال؛ پرونده ویژهای درباره علامه تجدد سیدحسن تقیزاده» منتشر کرد. نکته قابل توجه در این شماره تلاش برای نشان دادن چهرهای متفاوت از تقیزاده بود. چهرهای که در آن گزارههای مشهور تاریخی در مورد او «خصمانه» توصیف شده و از آن به شدیدترین و بیمحاباترین تخریبها نسبت به یکی از اکابر کشور در چهار دهه اخیر یاد شده است. به باور دبیر این پرونده حملات به تقیزاده از سوی سیاسیون اثرگذار و درگیر در معادلات روزِ قدرت سبب شده تقیزاده همچنان «معاصر» با ما بماند و به تاریخ نپیوندد. به همین بهانه با دکتر موسی حقانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر در مورد نقش تقیزاده در جریان تاریخ مشروطه و اتفاقات پیرامونی آن به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
جناب دکتر! در پروندهای که ذکر شد عدهای این گزاره را مطرح کردهاند که نقش تقیزاده در پیشرفت مشروطه غیرقابل انکار است؛ دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
واقعاً نمیدانم که از کدام پیشرفت حرف میزنند. تقیزاده از مخالفان جدی اصل دوم متمم قانون اساسی به معنای نظارت علما بر مصوبات مجلس بود. تقیزاده به شدت به دنبال قانون اساسی سکولار بود و اساساً نسخه بسیاری از انحرافات در مجلس ایران به وسیله باند تقیزاده بسته شد. این باند کار را به جایی رساند که عملاً مجلس ایران کارایی خود را از دست داد. اگر محمدعلی شاه خطا نمیکرد و مجلس را به توپ نمیبست و این اتفاق یک ماه دیرتر اتفاق میافتاد، پیش از آن خود مردم مجلس را تعطیل میکردند. این موضوعی است که خود مشروطهخواهان به آن اذعان کردهاند. مجدالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ انحطاط مجلس» این موضوع را به صراحت ذکر کرده است.
یعنی نوع مواجهه تقیزاده سبب کودتای ۱۲۹۹ و به قدرت رسیدن رضاخان شد؟
این جریان خیانت کرد و نگذاشت مردم سالاری دینی که متناسب با شرایط جامعه و مردم ما بود، محقق شود. مردم سالاری که ضامن آزادی و مشارکت و پیشرفت مردم بود. اگر مشروطهخواهان افراطی چون تقیزاده به همان قانون اساسی که تصویب شده بود، پایبند میبودند سرنوشت کشور ما این نمیشد که ۱۵ سال پس از مشروطه، دیکتاتوری به اسم رضاخان با یک کودتای انگلیسی به قدرت برسد. رضاخانی که واژه طویله را برای مجلس به کار میبرد. قانون و مجلس با دیکتاتوری منور و مشت رضاخان و حمایت انگلیس و آمریکا و صحنهگردانی افرادی چون تقیزاده و فروغی از بین رفت.
نظرتان در مورد این صحبت که «اگر به حرف تقیزاده گوش داده میشد، وضعیت مشروطه بهتر از این میشد» چیست؟
تقیزاده و باند او در تمامی اتفاقات مؤثر بودهاند. اثرات مخرب تشکیلات تقیزاده را میتوان در تمام اتفاقات مهم مشروطه ایران دید. سپهدار تنکابنی که بعداً سپه سالار میشود و به قول منابع مشروطه از فاتحان تهران است، ذکر میکند که در جلسهای نشسته بودیم و آقای تربیت، خواهرزاده تقیزاده نیز آنجا حضور داشت؛ پس از اظهار نظر من که خلاف نظرات او بود، بلافاصله اسلحه کمری خودش را بیرون کشید و گفت اگر حرف زیادی بزنی شکمت را سوراخسوراخ خواهم کرد. پس باید گفت این جریان همه کاره است. ثقه الاسلام تبریزی نیز که موضع معتدلی در این جریانها دارد، میگوید به محض ارتباط من با ستارخان، باند تقیزاده با من به دشمنی پرداختند. اقدامات مخرب تقیزاده و باند او یکی دوتا نیست. البته در شکلگیری مشروطه و موفقیت آن تقیزاده نقش چندانی ندارد، ولی در انحراف آن نقش تأثیرگذاری ایفا میکند.
آیا تقیزاده در جریان اعدام شیخ فضل الله نقش داشت؟ شواهدی تاریخی درزمینه درگیر شدن او با این جریانات وجود داد؟
تقیزاده از کسانی بود که پس از ماجرای به توپ بسته شدن مجلس در ایران بنبست سیاسی ایجاد کرد. او در جریان ترور محمدعلی شاه هم بود؛ چرا که یکی از دوستانش به اسم حیدرخان عمواوغلی این کار را کرد و بلافاصله پس از به هم ریختن شرایط کشور به سفارت انگلیس فرار کرد و از کشور خارج شد. بنابراین هرچند در ماجرای اعدام شیخ فضل الله نوری، تقیزاده در ایران نیست، ولی در دادگاه که همان هیئت مدیره انقلابی بودند دوستان فراماسونر او وجود داشتند. لژ بیداری که تقیزاده نیز یکی از اعضای آن بود نقش غیرقابل انکاری در به شهادت رساندن شیخ فضل الله نوری داشت. به هر حال خود تقیزاده منبع بسیاری از تندرویها و افراطیگریهاست؛ خود او نیز در کتابش با عنوان «زندگی طوفانی» اعتراف میکند تندروی کرده است. البته به ظاهر از مواضع فکری خودش پشیمان نیست ولی نسبت به نحوه برخورد کاملاً اعتراف میکند که تند رفته است.
به نظر شما چه شد که به تعبیر عدهای «ایرانشناسی» چون تقیزاده پای قراردادی چون دارسی را امضا میکند؟
وقتی تقیزاده وزیر دارایی شد قرارداد دارسی تمدید شد و این فضاحت را به بارآورد. یکی از چیزهایی نیز که بعداً عامل مضحکه برای او شد، پس از ملی شدن صنعت نفت بود که تقیزاده گفت در جریان تمدید قرارداد دارسی در مقابل دیکتاتوری رضاخان تنها یک آلت فعل بوده است. در کل تقیزاده در ایام جوانی عامل اغتشاش و انحراف قیام مشروطه بود و در پیری نیز عامل ثبات رژیم پهلوی.
بهبهانی را باند تقیزاده به شهادت رساند
در ماجرای شهادت سیدعبدالله بهبهانی، تقیزاده در ایران حضور دارد. مرحوم عبدالله بهبهانی تلاش فراوانی داشت که تقیزاده و طیف او را آرام و با جریان اعتدالی مشروطه همراه کند که موفق نشد. حتی وقتی مرحوم آخوند خراسانی حکم تفسیق سیاسی تقیزاده را صادر کرد و قرار شد او از مجلس ایران اخراج شود، مرحوم بهبهانی برای جلوگیری از تنش، حدود ۶ ماه حکم مرحوم آخوند را علنی نکرد و سعی داشت با رایزنی مسائل را حل و فصل کند. اما بعد همین باند تقیزاده بهخاطر تلاش مرحوم آخوند و بهبهانی برای تصویب اصل دوم قانون اساسی، مرحوم بهبهانی را به شهادت رساندند. همه افراد هم پس از این ترور انگشت اتهام را به سمت تقیزاده و باند او بردهاند.
تقیزاده زمینهساز «کودتای انگلیسی ۱۲۹۹»
تقیزاده در زمینهسازی فکری کودتای ۱۲۹۹ کاملاً نقش دارد و از عوامل پشت پرده کودتاست. آنها در نشریه کاوه و ایرانشهر مقاله مینوشتند و از دیکتاتوری منور دم میزدند. همین زمینه سبب شد با ترکیب اقدامات سیاسی و نظامی، این کودتا شکل بگیرد. پس از کودتا نیز تقیزاده خودش از همراهان و مشاوران بود. البته در جریان سلطنت، تقیزاده مشکلی از لحاظ شکلی داشت و شاید فکر میکرد آن مشروطهای که مدنظرش بود، تغییر نظام در ایران به شکل غیرقانونی در حال انجام است. به هر حال مخالفت و عدم همراهی تقیزاده در این جریان نیز چندان جدی نیست چرا که بلافاصله پس از به سلطنت رسیدن رضاخان، تقیزاده سفیر میشود. شاید جریان تقیزاده به سمتهایی چون نخستوزیری نیز فکر میکرد ولی اتفاقات مانع آن شد.
نظر شما