حاج قاسم سلیمانی نهتنها یک فرمانده مبارز، طراح و منحصربهفرد بود، بلکه شخصیتی محبوب و فرامرزی داشت و همین امر سبب ترس و وحشت دشمن بود تا مدتها در آرزوی ترور این سردار اسلام باشند و فکر و ذکرشان حول این محور بچرخد که اگر سلیمانی نباشد، دیگر محور مقاومت هم نمیتواند مقابل داعشیها و تکفیریها بایستد و میتواند دوباره جایگاه خود را در منطقه تثبیت کند! غافل از آنکه راه سلیمانی ادامه دارد.
شهید سلیمانی یک شخصیت منحصربهفرد است؛ چراکه هیچ شخصیت نظامی را در هیچ کجای دنیا نمیبینید که اینقدر محبوبیت داشته باشد که وقتی از دست میرود مردم آن کشور تا این درجه برایش سوگواری و گریه کنند و فراتر از مرزها در کشورهای منطقه و حتی در کانادا و آمریکا برای شهادتش مراسم گرفته شود؛ دلیل اهمیت و محبوبیت این شخصیت بزرگ نخست تأثیرگذاری و دوم میزان اخلاصش بود که بههیچوجه دنبال مطرحشدن نبوده است.
تأثیرگذاری این فرمانده مبارز ازآنجاست که در این سالها از وقوع انقلاب اسلامی و زمانی که جنگ صورت میگیرد؛ یعنی ۳۹ سال در حال جنگ و جهاد بوده و در هر عرصه و هر عملیاتی که شهید سلیمانی بوده، آن عملیات پیروز میشود و این امر وی را به فرمانده ای طراح و تیزبین مبدل میکند.
سردار سلیمانی شخصیت تأثیرگذاری است؛ چراکه توانست از جهت نظامی قدرت نظامی ایران را بهعنوان یکی از قدرتهای برتر در جهان معرفی کند، شاهد آنکه وقتی هشت سال پیش تمام قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای جمع شدند تا کشور متحد ایران یعنی سوریه را ساقط کنند، تنها ایران بود که نمیخواست این اتفاق بیفتد؛ عربستان، امارات، قطر، کویت و رژیم صهیونیستی در منطقه صدها میلیارد دلار خرج کردند و در خارج از منطقه هم آمریکا، انگلیس و فرانسه با حضور نظامی و تسلیحاتی خود میلیاردها دلار هزینه کردند، ولی هیچ کاری نتوانستند انجام دهند و عملاً آن کشوری که دستش پیش بود، ایران بود و دیدیم که ایران اراده خود را تحمیل کرد و هیچ کشور دیگری از بین آنهمه قدرت نتوانستند کاری از پیش ببرند و همه اینها به خاطر شهید سلیمانی بود!
شکست داعش و نجات ملتهای مسلمان منطقه از دست گروههای تکفیری و مرتجع هم به سبب حضور سردار سلیمانی رقم خورد. رهبر معظم انقلاب فرمودند: شهید سلیمانی کسی بود که با هلیکوپتر به منطقهای که ۳۶۰ درجه مورد محاصره داعش بود وارد شد، محاصره را شکاند، نیروهای مردمی را در آنجا سروسامان داد و دشمن را شکست داد.
نابودی و شکست داعش در عراق بهطورکلی مدیون شهید سلیمانی است؛ رئیسجمهور اسبق عراق وقتی سه سال پیش با خبرنگاران خارجی مصاحبه میکند و خبرنگاری از او میپرسد شما چرا اینقدر به ایران نزدیک شدهاید؟ میگوید: چرا نزدیک نشوم! زمانی که داعش به نزدیکیهای بغداد رسید من از آمریکاییها استمداد کردم و آنها گفتند فعلاً بررسی میکنیم ... اما چند ساعت بعد من قاسم سلیمانی را کنار خودم دیدم؛ قاسم سلیمانی آمد، جریان را هدایت کرد و نگذاشت که بغداد سقوط کند و بعد هم شکست داعش را رقم زد.
اما یک مسئله مهم در خصوص سردار سلیمانی وجود دارد و آن اینکه با این روحیات و توانمندی بسیار بالایی که سردار داشت، اصلاً آدمی نبود که به دنبال مطرح کردن خود باشد؛ چراکه روحیات معنوی و انسانی بسیار دقیق و مهمتر از همه اخلاص عمل داشت و این در حرکات و فیلمهایی که از سردار ضبط شده قابلمشاهده است.
تواضع سردار سلیمانی و روحیه عدم مذاکره و مصالحه با دشمن در این سردار شهید آدم را به یاد حضرت ابوالفضل عباس(ع) میاندازد و جریان مذاکرهای که از جانب ابن سعد در واقعه کربلا به ایشان پیشنهاد میشود که حضرت مذاکره را نمیپذیرد و امام حسین (ع) را رها نمیکند. درست چنین مثالی را میتوان به حاج قاسم سلیمانی که علمدار سپاه علی زمان است، تشبیه کرد که چطور ایشان همان علمداری است که در عین تبعیت از ولایت، فرماندهای مدبر و نیرومند است که حتی دشمن هم به دنبال او است تا یا از طریق مذاکره یا مقابله راه حاج قاسم را قطع کند، اما راه حاج قاسم سلیمانی در ابعاد وسیعتری امروز ادامه دارد.
نظر شما