سرورهادیان:/
مگر میشود مادر باشی و عاشق نباشی. مادر یعنی عاشقانه محبت کردن و بیادعا بودن در دوست داشتن و مادران شهدا عاشقانههایی دارند که رسیدن به آن دوست داشتن کار هر مادری نیست.
مادران شهدا همانند خود شهدا انسانهایی متفاوتاند. زنانی که توانستهاند انسانهایی متفاوتتر در این دنیای مادی پرورش دهند.
مادر شهیدان «مصطفی» و «مجتبی» بختی هم یکی از همین مادران عاشق است که محبت بیدریغ و تعلیم عملی و همراه بودن با فرزندانش را علت موفقیتش میداند.
• اولین برادران شهید مدافع حرم
شهیدان مدافع حرم مصطفی و مجتبی بختی، اولین برادران شهید مدافع حرم هستند که خانواده آنها شامل سه برادر و یک خواهر و ساکن مشهد هستند.
مجتبی متولد 12 فروردین 67 مجرد و مصطفی نیز متولد 5 مرداد 61 متأهل و صاحب دو دختر به نامهای محدثه و فاطمه است.
گویا از چند سال پیش آنها گذرنامههای خود را برای رفتن به سوریه آماده کرده اما مجبور بودند با هویت افغانستانی از شهر قم به سوریه بروند.
مصطفی در اردیبهشت ماه 1394 با تیپ فاطمیون به همراه مجتبی به سوریه اعزام شدند که در 22 تیرماه 1394 مصادف با 26 رمضان 1436 به فیض شهادت نایل آمدند.
• آرزوی شهادت
خدیجه بختی میگوید: آرزوی پسرانم شهادت بود. در آن زمان مصطفی در آستان قدس رضوی مشغول به کار بود و در دانشگاه پیام نور نیز در رشته حقوق قبول شد که نرفت. مجتبی نیز در دانشگاه پیام نور مشهد با رتبه یک از رشته حقوق فارغالتحصیل شده بود و برای کارشناسی ارشد خود را آماده میکرد که قدم در راه جهاد گذاشت. فرزندانم بیکار نبودند و برای پول به سوریه اعزام نشدند.
• شهادت همزمان دو برادر
درباره نحوه شهادت این برادران شهید روایت شده است که در عملیات آزادسازی تدمر مصطفی و مجتبی به همراه یکی از برادران سوری در یک سنگر بودند که دشمن پاتک میزند و با نارنجکی که به داخل سنگر میاندازد هر سه همزمان شهید میشوند.
• ولادت با شهادت
پس از به شهادت رسیدن آنها به علت مجهول بودن هویتشان و اعزام آنها از قم، پیکرها به قم منتقل و در حرم حضرت معصومه(س) نیز طواف داده میشوند، سپس با مادرشان تماس میگیرند و وی متوجه شهادت آنها میشود. سرانجام 5 مرداد ماه همزمان با تولد مصطفی، پیکرش آورده میشود در حالی که فرزندان او خانه را برای تولدش آماده کرده بودند.
در تاریخ 8 مردادماه 94 پیکر این عزیزان در بهشت رضا مشهد قطعه شهدا به خاک سپرده میشود.
مادر شهیدان بختی تأکید میکند: مسئله جالب اینجاست که خیلی از افراد تصور میکنند مدافعان حرم برای دیده شدن و کسب درآمد برای خود و خانواده قدم در این مسیر میگذارند در صورتی که اینطور نیست، پسرانم هر دو کار میکردند و شرایط ایدهآلی برای زندگی داشتند و اصلاً پول برایشان اهمیتی نداشت، حتی با اسامی جعلی برای جنگ رفتند، این مسئله باید اتمام حجتی باشد برای بعضی افراد که با سوءظن به فلسفه جهاد نگاه میکنند.
• مهرمادری
مادر شهیدان بختی تأکید میکند: من هم مادرم پر از خاطرات و دوست داشتنهای فرزندانم، اما اینکه چگونه راضی شدم آنها برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) بروند فقط به این دلیل بود که پاسخ حضرت زهرا(س) را در این شرایط باید چه میدادم. من هنوز هم شرمنده حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) هستم.
• امانتهای خداوند
این بانوی صبور تصریح میکند: بچهها بهترین فرشتههایی هستند که خداوند به ما امانت داده است. وقتی بچهها بیقراری میکردند تا کارهایشان برای رفتن به سوریه درست شود، پیش امام رضا(ع) رفتم و گفتم بچههایم دارند آب میشوند، بطلب نوکرت بشوند. مصطفی زنگ زد و گفت، خادم حرم شدهام و پیش امام رضا(ع)هستم. وقتی هم خادم شد گفت، خادم نگو مامان، بگو نوکرآقا، من جاروکش حرم آقا هستم.
من قسم میخورم پسرهایم هرکاری کردند برای خدا بود.
• تربیت از قبل
این مادر صبور خاطرنشان میکند: تربیت بچهها پیش از بارداری باید آغاز شود و این فضا را آماده کنیم. ما باید یک مادر خوب و الگو برای فرزندانمان باشیم. پدرها به دلیل حضور بیشتری که در خارج از خانه دارند تهیه لقمه حلال وظیفه آنهاست.
او تأکید میکند: از بچههایم سیر نبودم آن قدر آنها را دوست داشتم که دلم میخواست به آنچه که آنها دلشان میخواهد برسند. من آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. میدانستم ممکن است شهید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه کنند، راضی به رضای خدا هستم و قربان زینب(س) که خاک پایش هم نمیشوم. نمی دانم در صحرای کربلا به او چه گذشت؟ من هنوز قطرهای از دریای سختیهای او نیستم.
در راستای تکریم خانواده شهدای مدافع حرم با همکاری محافل روضههای خانگی در محلات مشهد دیدارهایی برگزار که این محافل به همت کانون تخصصی خادمیاری خانواده شهدای آستان قدس رضوی و همکاری فرهنگسرای پایداری برپا شد.
نظر شما