افتخاری، فاطمینژاد/
گاهی عبارتهایی مانند «روزی هر کس مشخص است» یا «به روزیات قانع باش» و جملاتی از این دست، انسان را به این فکر فرو میبرد که احتمالاً آنچه موجب تنبلی اقتصادی و مصرفگرا شدن عدهای از ما شده همین روحیههای فرهنگی و دینی ما باشد.
اگر قناعت، موجب نرفتن به سمت تولید بیشتر و بهرهوری بیشتر باشد، پس تکلیف اقتصاد مولد و پیشرفت اقتصادی چه میشود؟ این پرسشها بهانهای شد تا با دکتر مرتضی مرتضوی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی به گفتوگو بنشینیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
جناب مرتضوی! یکی از پرسشها و شبهاتی که شاید اذهان را درگیر کند این موضوع است که آیا قناعت خودش مانع تولید نمیشود؟
قناعت در حقیقت یک کرامت نفسانی و صفت اخلاقی مربوط به نفس و رفتار مصرفی است. اگر این مفهوم را از حوزه مصرف جدا کرده و وارد حوزه تولید کنیم، جایگاه بحث اشتباه خواهد بود و درک درستی از واژه به دست نخواهیم آورد. واژه قناعت راضی بودن به قسمت تلقی میشود که مثالهای معروف آن در گلستان و بوستان فراوان است. اگر بخواهیم آنها را در فرهنگ خود مرور کنیم، مثال معروف آن در بوستان سعدی خواهد بود بهطوریکه سعدی یک فصل را به موضوع قناعت اختصاص داده است. اما آنچه سعدی در مورد آن صحبت میکند، رفتارهای مصرفی است، نه تولیدی. آن اشکالی که مطرح میشود آیا قناعت کردن مانع تولید میشود را باید اینگونه تفسیر کرد که قناعت مانع از تولید نمیشود، چرا که قناعت یک رفتار مصرفی است. قناعت میگوید شما به آنچه در دست داری-چه کم یا زیاد- قانع باش. در مقابل قناعت به عنوان یک رفتار مصرفی، حرص و طمع مطرح است. قناعت کردن و راضی بودن به قسمت به این معنا نیست که سهم و قسمت شما لزوماً کم است، بلکه به این معناست که شما میتوانید توانگر باشید و سهم زیادی داشته باشید اما در عین حال به سهم اندکی قانع باشید و به آنچه در دست دیگران است طمع نداشته باشید. اگر ما اینگونه به رابطه قناعت با تولید نگاه کنیم، از برداشتهای سطحی چون اینکه قناعت مانع تولید است فاصله میگیریم. اگر رفتار مصرفی ما با قناعت اصلاح شود، برخلاف آنچه مطرح کردید، نتایج خوبی برای رفتار تولیدی ما خواهد داشت. زمانی که ما به اموال دیگران تعرض نکنیم و به آنچه در دست خودمان است راضی باشیم، فضای کسب و کار نیز بهتر خواهد شد و در نتیجه تولید بالاتر خواهد رفت.
ریشه این بدفهمی اصطلاحات سنتی به کجا برمیگردد و چگونه در دوران حاضر باید آنها را مورد بازخوانی قرار داد؟
نکتهای که در مورد بدفهمی مفهوم قناعت وجود دارد به زمانی برمیگردد که ما چنین مفهومی را از دوران سنت خود به زمانی که در تقابل با پدیدههای مدرن هستیم، کشاندیم. این کار سبب شد قناعت دچار اعوجاج معنایی شود. مثلاً در بوستان و گلستان سعدی، وقتی جناب سعدی در فضیلت قناعت صحبت میکند اینگونه میگوید که شما مخدوم شاه نشوید و از بازوی خود نان خوردن بهتر از کمر خم کردن در مقابل شاه است. اتفاقاً این فضا ضد پدیده مدرن کارمندی است. در فضای فعلی ما اگر کسانی میخواهند کاری پیدا کنند، فضیلت برایشان آن است که توسط دولت یا بخش خصوصی خیلی بزرگ استخدام شده و پشت میز بنشینند. اتفاقاً مفهوم کارمندی که محصول دوران مدرن است مانع تولید شده، نه رفتار مبتنی بر قناعت ما. قناعت نمیگوید شما به حقوق ناچیز خود اکتفا کنید بلکه میگوید آن چیز کمی را که دارید اگر نگه دارید خیلی بهتر از این است تا به دیگران خدمت کنید. دنباله این بحث اتفاقاً روحیه تولیدکنندگی و کارآفرینی را به همراه میآورد.
مشخصاً دلیل غیرمولد شدن انسان در سیستم کارمندی را چه میدانید؟
اخلاق متعارف کارمندی را در نظر بگیرید. فقط کاری که به او بگویند انجام میدهد؛ چرا که انگیزه بالاتری برای کار کردن ندارد. آیا انگیزه و فضایی برای خلاقیت او وجود دارد؟ این عدم خلاقیت در تولید بر سایر جنبههای زندگی نیز به طور حتم تأثیر خواهد گذاشت. چنین فردی در زندگی عادی نیز همواره فرمانبر خواهد بود و این مقوله بر تصمیمگیریهای خانوادگی او نیز تأثیر خواهد گذاشت. چنین فردی که شاید در جامعه میتواند در شئون مختلف مولد و رو به جلو باشد، به فردی تبدیل خواهد شد که مطابق آنچه دیگران میخواهند عمل میکند. اگر روحیه کارمندی در جامعهای حاکم شود نه تنها ضد تولید است، بلکه در سایر وجوه زندگی نیز تبعات منفی خود را خواهد گذاشت.
ذات این روحیه کارمندی در تمدن مدرن نهادینه شده یا صرفاً مستعد این رفتار است؟
میشود کارمندی را تصور کرد که این مشکلات را نداشته باشد ولی ما در مورد یک فرایند در جامعه خودمان صحبت میکنیم. به خیر و شر یک دستور کار ندارد و سعی به انجام آن دارد. ما کارمندانی داشتهایم که روحیه جهادگونه داشتهاند ولی الآن داریم در مورد روحیه و جو غالب صحبت میکنیم.
داستانی در فرهنگ اسلامی آمده که روزی شخصی محتاج نزد رسول الله رفت. حضرت رسول(ص) گفتند اگر کسی از ما چیزی بخواهد به او عطا میکنیم و اگر از خداوند بخواهد، خداوند او را بینیاز خواهد کرد. این فرد چند روز به همین شیوه پیش حضرت میآید و همین حرف را دوباره از زبان حضرت میشود. پس از چند روز کلنگی را به امانت میگیرد و به کار هیزم جمعکنی مشغول میشود. پس از مدتی به واسطه همین کار ثروتمند میشود. یعنی قناعت، رفتاری تولیدی را در پس خود دارد. قناعت میگوید از کسی چیزی نخواهید و خودتان دست به کار شوید.
نگاه فعلی ما به مقوله اینگونه است که ما قناعت را از فضایی که همه افراد در آن کار تولیدی انجام میدادهاند در فضای فعلی بازخوانی میکنیم که افراد به گماشتگی و کارمندی عادت کردهاند. سعدی توانگری را حاصل قناعت میداند و در گلستان توانگری به قناعت را بهتر از توانگری به بضاعت میداند. چون مفهوم قناعت را از منظومه مفاهیم خودش جدا کردهایم، آن را بد فهمیدهام.
اهمیت نظام آموزشی در تربیت انسان مولد
در تربیت انسان غیرمولد کافی است نظام استاد-شاگردی قدیم را با سیستم فعلی مقایسه کنید. در قدیم کودکان ما در این سرزمین علاوه بر اینکه نزد استاد تحصیل میکردند، همراه با او کار هم میکردند؛ حال این امر چه در یک رشته تحصیلی یا در یک کار فنی بوده است. کودک در این نظام رشد میکرده و تا به مرحله استادی میرسیده است. ما الآن کودکی را نمیبینیم که از کودکی فن و حرفهای را بیاموزد. در قدیم افراد هر کدام صاحب یکی از فنون بودهاند. تشویق افراد به اینکه با آموختن یک حرفه و استادی در فن به صدر مجلس برسند خیلی با قضیه امروزی ژن خوب و پارتی بازی متفاوت است. امروزه میبینیم که تفاوتهای زیادی بین جهد و تلاش با فرهنگ امروز دلالی ما وجود دارد. مشقت کار و مخاطره کردن برای رسیدن به سود، تمامش نمودی از فرهنگ عامه مردم است. در هر دورانی که ما پیش میرویم باید تغییراتی در نهادهای خود اعمال کنیم. مثلاً اگر در ابتدای نظام آموزشی طرحهایی چون طرح کاد بود که فردی در سیستم آموزشی رسمی ما دورههای کارورزی را یاد میگرفت الآن باید آن طرحها را احیا کرد. طرح کاد و دورههای کارورزی نمونههای آن چیزی است که در چند دهه گذشته رواج داشت و الآن نیز میتوان آنها را پی گرفت.
نظر شما