تحولات لبنان و فلسطین

 یکی از ابعاد مهم تمدن‌سازی اسلامی که اغلب مورد غفلت واقع می‌شود شهرسازی اسلامی است. این در حالی است که مفاهیم ارزشی چون عدالت و خانواده در بستر شهر تحقق پیدا می‌کنند. به همین منظور با دکتر بهزاد عمران‌زاده، عضو کمیته علمی معماری و شهرسازی اسلامی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شهرها محصول اندیشه‌ها هستند

 یکی از ابعاد مهم تمدن‌سازی اسلامی که اغلب مورد غفلت واقع می‌شود شهرسازی اسلامی است. این در حالی است که مفاهیم ارزشی چون عدالت و خانواده در بستر شهر تحقق پیدا می‌کنند. به همین منظور با دکتر بهزاد عمران‌زاده، عضو کمیته علمی معماری و شهرسازی اسلامی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

به عنوان پرسش اول، شهر اسلامی به چه شهری گفته می‌شود؟

عده‌ای شهرهای دوره اسلامی یا شهرهایی که در آن حکومت‌های اسلامی شکل گرفته‌اند و عده‌ای دیگر شهرهایی را که مسلمانان در آن زندگی می‌کنند را  شهرهای اسلامی عنوان می‌کنند. این دو رویکرد بیشتر شامل پژوهشگرانی است که در ۱۰۰ سال گذشته شهرهای اسلامی را بررسی کرده‌اند که عمدتاً مستشرقین بوده‌اند. اما نگاه ما به موضوع شهر اسلامی متفاوت است. از نظر ما شهر زمانی می‌تواند اسلامی باشد که بر اساس اصول و اندیشه اسلامی ساخته شده باشد. شهرها محصول اندیشه‌ها هستند، شهرهایی اسلامی‌اند که جلوه‌گر ارزش‌ها و اصول اسلامی باشند. در واقع صورت شهر باید تجلی سیرت و اندیشه اسلامی باشد. شهرها و سکونتگاه‌های انسانی، اصلی‌ترین تجلیگاه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها هستند. شهرهایی که در حوزه و تحت تأثیر مکتب سوسیالیسی شکل گرفته‌اند، با شهرهایی که در حوزه اندیشه لیبرالیسم شکل گرفته اند، متفاوت‌اند.

برای مصداق و نمونه چند ویژگی شهر اسلامی را مطرح می‌فرمایید؟

وقتی ما وارد شهر جدیدی می‌شویم، در بدو ورود خیابان‌ها و ساختمان‌ها آن شهر توجه ما را به خود جلب می‌کند. ما بر اساس آن می‌توانیم یک نوع آگاهی اولیه از فرهنگ و سبک زندگی و نوع نگاه ساکنان آن شهرها به جهان و زندگی داشته باشیم. شهر اسلامی، شهری است که اصول و ارزش‌های اسلامی در آن متجلی باشد. چه چیزهایی برای ما در اسلام و سبک زندگی اسلامی ارزش است؟ توحید، تقوا، ذکر، عبرت، پرهیز از بیهودگی و اسراف این‌ها ارزش هستند، بنابراین شهر اسلامی باید شهر عادلانه‌ای باشد، آرامش روحی و ظهور مظاهر اسلامی، امنیت معنوی، پیوستگی با طبیعت و آیات الهی در آن وجود داشته باشد. به عنوان مصداق، خانواده به عنوان کوچک‌ترین سلول جامعه در فرهنگ ایرانی و اسلامی ارزش محسوب می‌شود. به همین سبب در خانه‌های سنتی ما کاملاً به رعایت این ارزش توجه شده است، از نظر نوع طراحی خانه، هشتی که میهمانان از آن عبور می‌کنند، فضای عمومی خانه و حیاط، اندرونی و بیرونی، حرمت خانواده، موضوع حیا و محرمیت، کاملاً در این خانه‌ها رعایت می‌شود. وقتی موضوعی مثل خانواده ارزش است می‌خواهد به کالبدی تبدیل شود، به این نحو خودش را در آن ساختمان و کالبد نشان می‌دهد. مصداق دیگر بحث محله‌محوری است. در شهر اسلامی معنویت، عبادت و کمال انسان دارای ارزش و اهمیت است؛ وقتی بخواهیم این‌ها را نمایش کالبدی بدهیم به محله‌محوری می‌رسیم. محله‌ای که محوریت آن، کاربری‌ها و عناصر پدیده‌های فرهنگی است. مثل مسجد و مدرسه یا حوزه‌های علمیه. اما شهرهای امروزی از فرهنگ و سنت ما فاصله گرفته‌اند. محوریت و مرکزیت در این شهرها با عناصر غیرفرهنگی از جمله مال‌ها و مراکز تجاری بزرگ است. از زمانی که مدرنیته در معماری و شهرسازی ما وارد شده کاملاً تحت تأثیر تمدن و جهان غربی قرار گرفته و از ارزش‌های خود فاصله گرفتیم و به مرور ارزش‌های ما رنگ باختند. در همین فرایند که ما تحت تأثیر هجوم فرهنگی غرب قرار گرفتیم، ملاک ساخت و ساز مراکز مسکونی یا خانه نیز تغییر کرده است. دیگر در آن، خانواده ارزش نیست، بلکه این سرمایه است که ارزش است. یعنی در یک مساحت حداقلی، حجم زیاد بارگذاری صورت می‌گیرد. مجتمع‌های مسکونی بزرگ، برج‌ها و آپارتمان‌ها با واحدهای کوچک نشان می‌دهد که دیگر آسایش، محرمیت و عدم اشراف همسایه به فضای خانواد، ه ارزش محسوب نمی‌شود بلکه ارزش، سرمایه است. یعنی آن خانه‌های وسیع تبدیل می‌شوند به خانه‌های قوطی کبریتی کوچک که نمی‌توانند انتظارهای ما را در شکل‌گیری حیات و زیست اسلامی تأمین کنند. در نهایت شهر اسلامی شهری است که مناسب زیست مسلمانی است؛ یعنی ما می‌توانیم سبک زندگی اسلامی را به راحتی در این شهر داشته باشیم.

عدالت به عنوان یکی از اصلی‌ترین ارزش‌های اسلامی چگونه در شهر محقق می‌شود؟

دغدغه تحقق عدالت، دغدغه عمده اندیشمندان در طول تاریخ اندیشه بشریت بوده است. بر همین اساس در مورد عدالت تعریف‌های متفاوتی داریم. در واقع هر مکتبی بر اساس اصول و جهان‌بینی که دارد، تعریفی را از عدالت عنوان کرده است. برای مثال سوسیالیسم یا لیبرالیسم تعریف خاص خودشان را از عدالت دارند. بر اساس بررسی‌هایی که بنده در خصوص عدالت اجتماعی و عدالت فضایی در منابع اسلامی به خصوص بیانات حضرت امیر انجام داده‌ام، اسلام در حوزه عدالت دارای نظریات جامع و منسجمی است که نسبت به سایر نظریاتی که ارائه شده از جامعیت قابل توجهی برخوردار است. موضوع و مسئله عدالت زمانی مطرح می‌شود که ما با توزیع کالا، خدمات و منافع عمومی مواجه هستیم. یعنی هر جا صحبت از توزیع باشد، آنجا موضوع عدالت مطرح می‌شود. در مباحث جغرافیایی و برنامه‌ریزی شهری به دلیل آن نگرش کالبدی و اجرایی که از عدالت اجتماعی وجود دارد از آن به عنوان عدالت فضایی یا عدالت محیطی تعبیر می‌کنیم. عدالت فضایی بر اساس اندیشه اسلامی دارای مبانی، معیارها و اصول خاصی است که بر اساس این اصول، راهبردها و الزامات اجرایی خاصی نیز برای تحقق عدالت فضایی وجود دارد. ما در بحث مبانی عدالت فضایی با دو مفهوم مواجه هستیم که عبارتند از احقاق حق و گذاردن هر چیز در جای خود، که مطابق است با عبارت وضع کل شی فی موضعها. بر اساس این دو مفهوم و بر اساس اندیشه اسلامی و بیانات حضرت امیر تعریف عدالت فضایی شکل می‌گیرد که عبارت است از احقاق حق شهروندان در زمینه توزیع خدمات و منابع از طریق گذاردن هرچیز در جای خود.

این حقوقی که در پی احقاق آن هستیم، چه نوع حقوقی هستند؟

دو نوع حقوق تعریف می‌شود؛ حقوق عمومی و حقوق اکتسابی. حقوق اکتسابی آن مجموعه حقوقی است که یک فرد حقیقی یا حقوقی در اثر تلاش و فعالیت‌های خود کسب می‌کند. در مقابل حقوق عمومی حقوقی هستند که فرد همین که عضو یک جامعه‌ای باشد، از این حقوق به واسطه انسان بودن برخوردار می‌شود. البته یکی از معیارهای دیگر به جز عضویت، معیار نیاز است. به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی یا سیر تاریخی ما در جامعه با بخشی از مردم مواجه هستیم که جزو طبقات پایین جامعه و نیازمندان هستند. در شهر اسلامی اگر بخواهیم عدالت فضایی محقق شود باید به این طبقات و نواحی حاشیه‌ نگاه ویژه‌ای داشت.

دستیابی به عدالت اجتماعی چگونه محقق می‌شود؟

برای تحقق حقوق عمومی چند اصل تعریف می‌شود؛ اصل تساوی، دسترسی برابر، انتفاع همگانی. اصل تساوی به این معنی که وقتی می‌خواهیم کمک‌های عمومی از قبیل خدمات، امکانات و فرصت‌ها را در شهر توزیع کنیم، نباید هیچ مرجعی را در نظر بگیریم. صرفاً خود هر کسی در شهر به عنوان شهروند باید این حقوق را دریافت کند. برای نمونه نهاد مدیریت و حاکمیت شهری موظف است خدمات مربوط به جمع‌آوری زباله را برای تمام نقاط شهری،   فارغ از پایین شهر یا بالا شهر بودن مناطق، با کیفیت و کمیت یکسانی ارائه دهد. اصل دوم دسترسی برابر است، به این معنی که پراکنش خدمات عمومی در سطوح مختلف شهری یا سرزمینی باید به نحوی انجام گیرد که همه شهروندان دسترسی مناسب به این خدمات داشته باشند. در واقع این اصل می‌تواند در کنار اصل تساوی تعریف شود اما به طور اختصاصی به بعد فضایی عدالت اجتماعی اشاره می‌کند. به این مفهوم که بعد مسافت نباید تأثیر منفی در دریافت خدمات توسط برخی از شهروندان ایجاد کند. اصل بعدی انتفاع همگانی است، به این معنی که در واقع ما تساوی در توزیع و دسترسی برابر را رعایت کردیم، اما ارائه خدمات باید به نحوی باشد که همه شهروندان توانایی استفاده از آن را داشته باشند. به عنوان مثال سیستم اتوبوسرانی و ایستگاه‌های مربوط به آن را به صورت کاملاً برابر و عادلانه در تمام نقاط شهر توزیع کردیم اما معلولان نمی‌توانند از حق خودشان منتفع شوند. در نهایت اگر بخواهیم عدالت فضایی و اجتماعی محقق شود، باید اندیشمندان مختلف با مبانی اسلامی اندیشه‌ورزی کنند، آن موقع این نظریات می‌توانند مبنای سیاست‌گذاری و آمایش سرزمینی ما قرار گیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.