دستکم برای دو یا سه نسل از کنکور دادهها و خانوادههایشان، سخت است بتوانند این مسابقه و آزمون سراسری را بدون حضور دکتر «حسین توکلی» تصور کنند. فراتر از این شاید حتی برای نظام آموزش عالی هم باور کردن کنکورِ بدون «توکلی» دشوار باشد. به نظر شما داوطلبان کنکور99، یکی دو ماه مانده به برگزاری آزمون سراسری چه حس و حالی خواهند داشت وقتی ببینند خبری از مرد سپید موی کنکور نیست و به جای او کس دیگری دارد آخرین خبرها و توصیههای کنکوری را جلو دوربین سیما میخواند و مثل هر سال تأکید میکند که: همراه داشتن مداد سیاه نرم مشکی در جلسه آزمون فراموش نشود؟
آقای پدر
شما هم میدانید که «پدر کنکور ایران» نه عنوان و پست سازمانیاش است و نه اینکه دکتر توکلی بنیانگذار آزمون سراسری در ایران باشد. این را اما شاید کمتر بدانید که آقای دکتر همه موهایی سر و صورتش را در سازمان سنجش سفید کرده و از نخستین دوره آزمون سراسری تا دیروز که در سن 71 سالگی پس از حدود 50 سال کار بازنشسته شد، در این سازمان حضور داشته است. اصلاً بگذارید خود او کمی از آن روزها بگوید: «... من در سال 1346 دیپلم گرفتم. در آن زمان هر یک از دانشگاهها و مؤسسههای مختلف برای پذیرش، آزمون جدا و خاص خود را برگزار و متقاضیان و علاقهمندان هر دانشگاه باید در آزمون همان دانشگاه شرکت میکردند و افراد مختلف میتوانستند در چندین دانشگاه قبول شوند... با قانون و شرایط آن زمان بنده در رشته روانشناسی پذیرفته شدم و برای رشته پزشکی هم ذخیره بودم. با توجه به شناخت خودم از رشته روانشناسی و راهنمایی اطرافیان تصمیم گرفتم در این رشته ثبت نام و تحصیل کنم و در نهایت در سال 1350 مدرک کارشناسی گرفتم...». لابد از صحبتهای چند سال پیش او متوجه شدید که پدر کنکور ایران با همه پدر بودن، خودش در کنکور سراسری به شکل امروز شرکت نکرده است. در ضمن به دلیل گذشت زمان، رتبه و نمرههایش در آزمون دانشگاه را به خاطر ندارد و فقط با اطمینان میگوید: یادم میآید که در جلسه آزمون دانشگاه اصلاً استرس نداشتم.
نرو حسین... نرو!
آدمی که تا همین چند وقت پیش معروف بود که با وجود نزدیک شدن به 70 سالگی، گاهی تا 18 ساعت در روز کار میکند، لابد در جوانی هم دانشجوی فعال و پر جنب و جوشی بوده است. برای همین وقتی هنوز دانشجوی روانشناسی است، در ساعتهای فراغت به «مرکز آزمون شناسی» میرود که در واقع جایی مثل سازمان سنجش امروز بوده است. حالا چطورش را نمیدانیم اما «توکلی» مسئولان مرکز را قانع میکند که به صورت پارهوقت در آنجا مشغول به کار شود: «... عصرها به این مرکز میرفتم و سعی میکردم کارهای ابتدایی کنکور را یاد بگیرم. بعد از مدتی، مسئولیتهای مختلف غیر از آزمون سراسری به من واگذار شد. فعالیتهای من در این سازمان به گونهای بود که تمامی مسئولان آن زمان رضایت داشتند و این را زمانی فهمیدم که به اتفاق همسرم قصد سفر به خارج برای ادامه تحصیل را داشتم... مسئولان مرکز اصرار داشتند که بمانم تا بورسیهام کنند.. اما در نهایت به خارج از کشور رفتیم و من بعد از دریافت مدرک دکترای روانشناسی کاربردی، اردیبهشت ماه 1357 به ایران برگشتم».
کفران نعمت
به ایران که برمیگردد، اول از همه به «سازمان سنجش» درخواست همکاری میدهد: «پرونده من به عنوان عضو هیئت علمی مطرح شد و قرار بر این شد که در قالب استادیار پژوهشی همکاری کنم و فعالیتم را شروع کنم. بعد از اینکه برخی تشکیلات سازمان تغییر کرد، قرار بود من به عنوان استادیار به دانشگاه بروم اما بازهم در سازمان سنجش ماندم...».
البته جالب است بدانید که پدر کنکور ایران با وجود اینکه خیلی از مردم او را نماد کنکور و یا همه کاره سازمان سنجش میدانند و به قول خودش با 16 رئیس کار کرده، در هیچ دورهای رئیس این سازمان نبوده و در همه این سالها به عنوان رئیس مرکز آزمونسازی، معاون اجرایی سازمان (مدت ۲۰ سال)، سخنگو و مشاور عالی سازمان فعالیت کرده است. اگر برایتان سؤال است که راز ماندگاری او در سازمان سنجش چیست، بخشهایی از سخنان رئیسهای سابق و فعلیاش را که در مراسم تجلیل سه سال پیش بیان شده، بخوانید: «در نخستین روزهایی که به عنوان رئیس سازمان سنجش به این مجموعه آمدم، حس کردم برخی از نیروهای شاغل، افراد بسیار ارزشمند و گرانبهایی هستند و باید حفظ شوند... در سازمان افرادی مانند دکتر توکلی را کمتر داشتیم... حضور افرادی مانند ایشان در هر سازمانی مغتنم و یک فرصت طلایی و استفاده نکردن از آنها کفران نعمت است...».
سعی کردم اشتباه نکنم
هم 10 سال پیش و هم سال 95 در مراسم تقدیرش، بدون گلایه از کسی، با همان آرامش و دقتی که در روزهای پیش از کنکور توصیههایش را میگفت، گفت که از این همه سال کار کردن در سازمان سنجش و نتیجهاش راضی است و حسرت پست و مقام بالاتر و حقوق و مزایای بیشتر را نمیخورد: «سعی من همواره این بوده که مانند همه افرادی که در سازمان سنجش فعالیت میکنند صادقانه و صمیمانه کار کنم. من تاکنون هنوز با رئیس خود در مورد میزان حقوقم صحبت نکردهام و هیچ گاه به کمی یا زیادی مبلغ فیش حقوقیام نگاه نمیکنم... در تمام طول فعالیتم در سازمان سنجش همه سعی خودم را کردهام تا اشتباهی رخ ندهد... حتی اگر زمانی متوجه شوم که فردی به دلیل اشتباه من موفق به ورود دانشگاه نشده است با دستخط خودم نامهای به داوطلب مذکور ارسال کرده و به ایشان اعلام میکنم که میتواند در فلان دانشگاه تحصیل کند...اگر هم مشکلی رخ دهد سعی میکنم ضمن برطرف کردن آن مشکل، مسئله را صادقانه به مردم اعلام کنم».
از رسانه دنبال کنید
شاید باورش سخت باشد اما دکتر توکلی حتی در خانه و برای سه فرزندش هم اگر سؤال و مشکل کنکوری داشتند، همان توکلیِ جلو دوربین بود نه پدری که تلاش کند راه یا میانبری برای قبول شدن فرزندانش در کنکور جلو پایشان بگذارد: «واقعاً اینکه من در سازمان سنجش دارای سمت هستم هیچ تأثیری در سرنوشت فرزندانم نداشته و ندارد. هنگامی که به خانه میرفتم و فرزندانم در مورد کنکور سؤال میکردند پاسخی که به آنها میدادم این بود که اخبار کنکور را از طریق رسانهها دنبال کنید. زیرا باور داشتم که پدر فردی که در مناطق محروم زندگی میکند مشاور عالی سازمان سنجش نیست و اگر من به فرزندانم پاسخ دهم بیعدالتی رخ خواهد داد. حتی هنگامی که پسرم در مورد انتخاب رشته از من راهنمایی خواست پاسخم این بود که به دانشگاهها مراجعه کند و از استادان راهنمایی بگیرد. این در حالی بود که من ترجیح میدادم پسرم در رشته دیگری تحصیل کند، اما هیچگاه این موضوع را به او نگفتم. پسرم رشته مکانیک را انتخاب کرد و اکنون دارای مدرک دکترا در این رشته است. من حتی در انتخاب رشته فرزندم هم دخالت نکردم. دختر بزرگ من در رشته مهندسی عمران تحصیل کرد و اکنون جزو افراد شاخصی است که در یک شرکت وابسته به دولت فعالیت میکند. دختر کوچکترم هم دانشآموخته دانشگاه آزاد اسلامی است».
او رفت، کنکور ماند
برخلاف طرح و برنامهها و مسئولانی که از چند سال پیش قرار است کنکور را حذف کنند، توکلی حتی در این سالهای آخر هم نمیتوانست نامهربانانه به آن نگاه کند و قیدش را بزند. او حتی در آستانه 70 سالگی هنوز آرزوهای کنکوری داشت و گفته بود: «از آرزوهای من این است که یکی از کنکورهای کشور چین را برگزار کنم، زیرا در این آزمون بیش 10 میلیون نفر شرکت خواهند کرد! البته کنکوری که در ایران برگزار میشود در همه جای جهان معتبر است و میتوانم قسم بخورم که این کنکور از لحاظ فنی، علمی و اجرایی از کشورهای ترکیه، ژاپن و چین بهتر است. حتی کشور ایران یک سال برای کشور افغانستان کنکور برگزار کرد».
پدر کنکور ایران، سالهای آخر خدمتش را با وجود از سرگذراندن دو عمل جراحی سنگین دریچه قلب و برداشتن بخشی از روده و در حالی که از چند سال پیش به سن بازنشستگی رسیده بود، قبراق و سرحال گذراند تا سرانجام در 21 اسفند سال 1398 و پیش از برگزاری چهل و چندمین کنکورش، واقعاً بازنشسته شود. چند سال پیش خبرنگاری تلاش کرده بود با این پرسش که: «اگر کنکور حذف شود، شما چه خواهید کرد» میزان نگرانی او را از آینده بسنجد. حالا اما دکتر توکلی بازنشسته شده و کنکور انگار قصد بازنشستگی ندارد و قُرص و محکم سر جایش نشسته است. آن قدر محکم که وجودش ممکن است پدر کنکور را به هوس بیندازد تا شال و کلاه کند، به سفر چین برود و کنکور10 میلیونیای که آرزویش را داشته برگزار کند... البته پس از رفع خطر کرونا!
نظر شما