قدس آنلاین: رمان «اگر حقیقت این باشد» اثر کالینهوور با ترجمه عباس زارعی درباره زندگی نویسندهای است که با مشکلات مالی بسیاری روبهروست.
«لوئناشلی» نویسنده تازهکاری است که در آستانه ورشکستگی قرار دارد. درست زمانی که همه درها به رویش بسته شده روزنهای از امید به رویش باز میشود. جرمیکرافورد، شوهر نویسنده معروف «وریتیکرافورد» به او پیشنهاد کاری پردرآمد میدهد. جرمی از لوئن میخواهد تا مجموعه رمان ناتمام همسر ناتوانش را به پایان ببرد، اما... .
رمان در ژانر عاشقانه و معمایی نوشته شده و همه معیارهای سرگرمکنندگی یک داستان خواندنی را دارد. همه اینها به علاوه توجه به زندگی روزمره یک نویسنده که موضوع این رمان است همیشه برای مخاطب جذاب بوده است.
کالینهوور، نویسنده کتاب ۱۰ رمان نوشته که بیشتر آنها فضایی عاشقانه و معمایی دارند. تقریباً اکثر آثار او جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز بودهاند. خانم هوور لیسانس علوماجتماعی دارد و تاکنون نامزد و برنده جوایز ادبی زیادی برای آثارش شده است. «اگر حقیقت این باشد» پرفروشترین کتاب سال لقب گرفته، توسط نشر آموت منتشر شده و شاید خواندن آن در این روزها خالی از لطف نباشد.
عباسزارعی جزو مترجمانی است که تا به حال بیش از ۵۰ اثر ترجمه کرده که حدود ۴۰ عنوان از آنها منتشر و روانه بازار کتاب شده است. بسیاری از این عناوین شامل کتابهای علمی و رمان برای گروه سنی کودکان و نوجوانان و ۱۰ عنوان برای بزرگسالان است. «زندگی اسرارآمیز» نوشته سومانک کید، «جاناتانمرغ دریایی» اثر ریچارد باخ، «مزرعه حیوانات» نوشته جورج اورول، «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» اثر اوریانا فالاچی، «هدف» اثر برایان تریسی، مجموعه علمی ۲۰ جلدی برای نوجوانان، مجموعه داستان «پرسی جکسون و ایزدان المپ» اثر ریک ریوردان و... و. از آثاری هستند که این مترجم دست به ترجمه آنها زده است.
گفتوگوی ما را با عباس زارعی درباره این اثر و حرفه ترجمه بخوانید.
* چه شد کتاب «اگر حقیقت این باشد» را ترجمه کردید؟
** ترجمه این اثر از سوی ناشر پیشنهاد شد و پس از خواندن و بررسی، آن را پسندیدم و تصمیم به ترجمهاش گرفتم.
* پیش از ترجمه این اثر، کالینهوور را میشناختید؟
** پیش از ترجمه این اثر، رمان دیگری را با عنوان «ما تمامش میکنیم» از این نویسنده خوانده بودم و وقتی بنا شد رمان «اگر حقیقت این باشد» را ترجمه کنم، احوال و آثار نویسنده را بررسی کردم تا بیشتر با قلم و سبک ایشان آشنا شوم. کالین هوور، نویسندهای آمریکایی است که بیش از ۱۰ رمان را به رشته تحریر درآورده است. بیشتر آنها فضایی عاشقانه دارند و جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز بودهاند. کالینهوور تاکنون نامزد و برنده جوایز ادبی زیادی برای آثارش شده است.
* ترجمه اثر چطور بود؟
** وجود دو راوی در داستان ترجمه آن را مشکل میکرد، چرا که دو سبک مختلف در روایت وجود داشت و از طرفی دو زمان مختلف. شخصیت لوئن داستان را در زمان حال روایت میکرد و شخصیت وریتی با استفاده از زمان گذشته داستان را بازمیگفت. این مسئله دقت زیادی را میطلبید که ترجمه درست از کار دربیاید.
* مخاطب ایرانی ژانرهای معمایی و عاشقانه را دوست دارد که این رمان هم در همین دو ژانر نوشته شده است. آیا به دلیل آگاهی از اقبال مخاطب دست به ترجمه این کتاب زدید یا رمان ویژگی داشت که شما را مصمم به ترجمه اثر میکرد؟
** دو عنصر مهم برای ایجاد کشش در داستان وجود دارد، یکی طرح معما و دیگری روایت ماجرای عاشقانه. این دو عنصر خواننده را به دنبال خود میکشد تا به حل آن معما برسد، یا به سرانجام آن رابطه عاشقانه پی ببرد. گذشته از آن، موضوع داستان حول محور نویسندگی میگردد که از این جهت برای من جذاب بود. مقایسه دو نویسنده در شرایط متفاوت، عادات نویسندگان، یافتن ایده برای داستان، شکل دادن به شخصیتها و ارتباط برقرارکردن با آنها، چگونگی برخورد خانواده و اطرافیان یک نویسنده با کار او و مسائلی از این دست را میتوان در این رمان یافت. در این رمان سیاهی درونی انسان به خوبی به تصویر کشیده شده و به قول خانم شاریلاپنا موجب میشود فکر کنیم «تقریباً هر کاری از آدمها برمیآید!».
* رمان بسیار پر کشش نوشته شده و مخاطب نمیتواند آن را زمین بگذارد. چطور یک نویسنده میتواند اینچنین مسحورکننده و پرکشش کتابی بنویسد؟
** نویسنده با شناخت درست از روح، روان و زندگی انسانها و آگاهی از ابزاری که برای نویسندگی در اختیار دارد، میتواند چنین اثری بیافریند. طوری که خواننده بتواند خود را در داستان ببیند، جای شخصیتها بنشیند، با آنها زندگی کند و مشکلات و مسائلش را در کنار شخصیتهای داستان حل کند. رمان قالبی است که میتواند بسیار آموزنده باشد و به طور غیرمستقیم شیوه زندگی و نحوه کنار آمدن با مسائل و مصائب آن را به مخاطب بیاموزد.
* شما آثار زیادی ترجمه کردهاید، کدام ترجمه شما بیشتر مورد توجه قرار گرفت و با آن شناخته شدید؟
** در ۱۲ سال گذشته آثار مختلفی را در زمینههای علمی، روانشناسی و داستانی در حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال ترجمه کردهام، اما فکر میکنم بنده را بیشتر با آثار شاریلاپنا بشناسند. اولین بار با ترجمه و نشر رمان «زن همسایه» این نویسنده را در ایران معرفی کردیم. نویسندهای که رمانهای جنایی و معمایی مینویسد. رمان «غریبهای در خانه» و «مهمان ناخوانده» را نیز از این نویسنده منتشر کردهایم و رمان چهارم ایشان هم به زودی از سوی نشر آموت منتشر خواهد شد.
* در ترجمه کتاب چه مواردی برای شما اهمیت دارد؟
** در حوزه ادبیات داستانی سعی بر این بوده کتابی انتخاب شود که آموزنده و پرکشش و از نقطهنظر زبان و ادبیات غنی باشد، چون در ادبیات داستانی به طور مشخص دو هدف دنبال میشود، یکی لذت بردن از اثر و دیگری درک عمیقتر از مسائل زندگی و رسیدن به آگاهی و خودآگاهی از مسیر تخیل.
*مخاطب بر چه وجهی از این اثر باید توجه بیشتری کند؟
امیدوارم به خلاقیت و شیوه نگارش نویسنده، پیام او، جنبه ادبی و روایی داستان و همچنین ترجمه اثر توجه کند. خواندن کتاب تأثیر مثبتی بر خواننده داشته و او را به تفکر و تأمل وادارد؛ اوقات خوشی برای او فراهم آورد و گرهی از کارش بگشاید.
* دوست دارید چه اثری از چه نویسندهای را ترجمه کنید که هنوز موفق به برگردان آن نشدهاید؟
** دوست دارم در آینده به ترجمه اشعار و آثار گرانمایه ادبیات جهان بپردازم که با مطالعه و بررسی دقیق و عمیق این آثار و تسلط بر شعر و ادب پارسی و مجاهدت بسیار میسر و ممکن خواهد شد.
* به صورت حرفهای ترجمه میکنید؟ چقدر از زمان و وقت خود را به ترجمه اختصاص میدهید؟
** به نظر من مترجم حرفهای کسی است که کار، زندگی و تمرکزش ترجمه باشد، تا جایی که امکان دارد تحصیلاتی در این زمینه داشته باشد، اصول و نظریات ترجمه را به خوبی بداند و از نظر تجربی نیز آثار گرانمایهای را ترجمه کرده باشد. اگر اشتباه نکنم، استاد بهاءالدین خرمشاهی در کتاب گرانسنگ «ترجمه کاوی» مترجمی را که بیش از ۳هزار صفحه ترجمه کرده باشد، حرفهای قلمداد کردهاند. فکر میکنم در این سالها به لحاظ حجم بیش از ۱۰هزار صفحه ترجمه کرده باشم، اما ترجمه تنها حرفه من نیست و به کارهای دیگری نیز اشتغال دارم. به طور میانگین، معمولاً روزی دو، سه ساعت ترجمه میکنم که حاصل آن سه چهار کتاب در سال میشود.
* وضعیت ترجمه در ایران چطور است و چه خلأیی وجود دارد؟
** به لحاظ کمّی وضع ترجمه خوب است و درصد زیادی از آثار منتشر شده، ترجمه هستند. اما از نظر کیفی باید دقت و نظارت بیشتری وجود داشته باشد و از شتابزدگی پرهیز شود. مهم¬ترین مشکلی که وجود دارد، عدمتسلط و توجه مترجمان به زبان مقصد (پارسی) است که معمولاً متن روان و قابل قبولی ارائه نمیدهند.
* موافق توجه مخاطب ایرانی به ترجمه هستید؟ فکر میکنید این توجه به چه دلیل اتفاق افتاده است؟
** به طور کلی ما با فرهنگ، ادب و معارف بشری سر و کار داریم و مرزهای جغرافیایی در این زمینه تعیینکننده نیستند. ایران یک کشور است از دهها کشوری که بر این کرهخاکی وجود دارد و طبیعی است که تولید محتوای ادبی و فرهنگی در یک کشور نمیتواند با تمام کشورهای دیگر برابری کند. بنابراین هر اثر خوب و ممتازی را از هر نقطه از عالم که باشد، باید خواند و بهره گرفت.
دلبستگی زیادی به شعر، ادب و زبان پارسی دارم و پیشنهاد میکنم مخاطبان خواندن آثار فاخر ادب پارسی را نیز در برنامه مطالعات خود قرار دهند. از جمله آثار سعدی، مولانا، حافظ، فردوسی، نظامی و دیگر شعرا که بسیار شیرین هستند و گنجهای حکمت، معرفت، فلسفه و اخلاق را میتوان در آنها یافت، آموخت و بهره برد.
نظر شما