قدس آنلاین:به بهانه ۲۵ اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت سخن سرای بزرگ ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی که به حق روز پاسداشت زبان فارسی هم نام گرفته است به نقش این شاعر بزرگ در پاسداری از زبان فارسی میپردازیم.
تاریخ گواهی میدهد که با وجود سیطره زبان و ادبیات عربی در قرنهای اولیه هجری و رسمی شدن زبان عربی در دربار شاهان ایران، شاعران و سخنوران این سرزمین زبان نیاکان خود را با تلاش بسیار از گزند سستی و فراموشی حفظ کرده و در راه بالندگی و زنده نگه داشتن آن رنجهای بسیار دیدند؛ حرکتی که با جمله یعقوب لیث صفاری سلسله دار صفاریان خطاب به شاعران و نویسندگان دربارش که "سخنی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟" آغاز شد؛ با رودکی، دقیقی و عنصری رشد کرد و با شاهکار جاودانه فردوسی به اوج بالندگی و سرفرازی رسید.
به باور همه ادیبان و سخنسنجان، فردوسی با سرایش شاهنامه توانست زبان فارسی را از نفوذ واژههای بیگانه حفظ کند و ساختار نحوی این زبان را از گزند ناهنجاریها نگاه دارد. شاهنامه گنجینهای از واژگان اصیل و سره فارسی است و در بین شصت هزار بیت شاهنامه، تنها هشتصد واژه عربی به کار رفته است. واژگان عربی شاهنامه، ساده و بدون ابهام و پیچیدگی است و واژگان مهجور و سنگین عربی به آن نیافته است. زبان فردوسی بسیار شفاف و بیپیرایه است و سخنوری او در بهترین و نغزترین واژگان و توصیفات جلوهگر میشود. چنین است که امروز پس از هزار سال، به سادگی زبان شاهنامه را میفهمیم و با همان زبان با یکدیگر سخن میگوییم. به دیگر سخن حکیم توس با سرایش شاهنامه، سهمی بزرگ در پاسداری از زبان فارسی و انتقال آن به نسلهای پس از خود ایفا نمود. گرچه هر یک از شاعران هم عصر فردوسی نیز به سهم خود در مایهور کردن گنجینه ادب فارسی از واژههای سره و زیبا کوشیدهاند ولی هنر فردوسی از دو جنبه بر دیگران برتری دارد؛ نخست آنکه یکی از مهمترین اهداف فردوسی در آفرینش شاهنامه پاسداری از زبان فارسی است. دیگر آنکه این کتاب بزرگ حماسی، در گذر قرنها مورد توجه و دلبستگی همه ایرانیان و پارسی زبانان بوده است و خواص و عوام در همه دورانها، به خواندن شاهنامه رغبت بسیار داشتهاند؛ بنابراین بیشتر واژگان به کار رفته در شاهنامه، در طی زمان ساری و جاری گشته و گرد مهجوری بر سیمای برازنده آنها ننشسته است.
پارهای از واژههای شاهنامه هم که کمتر در گفتهها و نوشتههای دیگران آمده است و بر سر زبانها نیفتاده، در شعر فردوسی جاودانه شده است. افزون بر این تعداد بیشماری از واژگان مفرد و ترکیبات و تشبیهات اصیل و سره فارسی در شاهنامه وجود دارد که در آثار دیگر شاعران دوره غزنوی و حتی دورههای بعد به ندرت دیده میشود و فردوسی آنها را با فصاحتی بیمانند در شعر خود گنجانده و از غبار خاموشی و فراموشی خفظ کرده است.بی سبب نیست که به باور همه شاهنامه پژوهان و سخنوران، اگر شاهنامه نبود ما اکنون به زبان شیرین فارسی سخن نمیگفتیم و اگر هم زبان فارسی باقی بود، واژگان و ترکیبات اصیل فارسی در زبان ما بسیار کمتر از چیزی بود که در حال حاضر به کار میرود و با زبانی کاملا متفاوت با امروز سخن میگفتیم:
جهان کرده ام از سخن چون بهشت/ ازین بیش تخم سخن کس نکشت
بناهای آباد گردد خراب/ ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم، کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند
نمیرم، ازین پس، که من زنده ام/ که تخم سخن را پراکنده ام
انتهای پیام/
نظر شما