روابط عمومی را هنر هشتم خواندهاند. این یعنی، روابط عمومی علاوه بر وجه تخصصی، به عنوان یک هنرِ تام و تمام هم مورد توجه اهل نظر است. همان طور که از هفت هنر دیگر، توقع متناسب با ظرفیت و کارکرد آن تعریف میشود برای این هنر نیز نگاهها فراتر از کارکرد مصطلح اداری، منتظر هنرنمایی افرادی است که به این کسوت در آمدهاند. هنر هم زبان خداست و مگر نه اینکه حضرت او با هنرمندانهترین زبان در همه اعصار، انسان را مورد خطاب قرار داده و این را نیز از او خواسته است که همواره بر مدار حُسن و به شیوه حَسن رفتار کند حتی به گاه مجادله نیز به رویه «جادلهم بالتی حی احسن» میل داشته باشد و به راستی چه هنری بالاتر از این که همواره به مدار نیکویی سخن بگوییم و رفتارمان نیز بدین صفت تراز شود؟
فعالان این عرصه البته باید به دانش روز روابط عمومی مجهز و به راهکارهای اجرایی آن مسلط باشند و برای این نیز باید «مهارت فنی» داشته باشند و به این هم بسنده نکنند، بلکه این مهارت را در افزایشی به روز داشته باشند به این معنی که به ازای هر روزی که از عمر حرفهایشان میگذرد، لااقل به اندازه یک روز در این حوزه بزرگتر شوند. به ویژه که امروزه در عرصه ارتباطات با زایش وسایل نو و شیوههای نوین مواجهایم که موفقیت در کار را با دانشافزایی مدام همراه میکند پس فعالان این عرصه باید در دانش فنی به خدمتگیری ظرفیتهای نو توانمندی داشته باشند. در کنار مهارت فنی، دانش و مهارتهای تخصصی را به عنوان نرمافزار فعالیت خود مورد توجه قرار دهند که امروزه درجا زدن یکروزه هم مسافتی بلند آدمی را از قطار توسعه عقب میاندازد.
برای عقب نماندن باید مدام به تکاپو بود و بر پندار غلط گذشته قلم کشید که میپنداشتند روابط عمومی را باید بخشی درجه چندم ببینند و افراد درجه چندم را هم در آن به کار گیرند. امروزه بر این نکته واقفند همگان که در استخدام افراد برای این قسمت باید به توانمندیهای فردی نظیر پژوهش افکار عمومی، سخنوری، قدرت بیان، قلم توانا، توانمند در تجزیه و تحلیل مسائل و دارای سعه صدر که در پرتو آنها بتواند تعامل مطلوب و مؤثری را در روابط سازمانی برقرار کند، توجه کنند. تجربه هم ثابت کرده است که نهادها و سازمانهایی توانستهاند به موفقیت برسند که در ارتباط با جامعه و آحاد آن از روابط عمومی موفقی برخوردار بودهاند و چه بسا نهادها و سازمانها و تشکیلات موفقی که چون از نعمت روابط عمومی موفق بیبهره بودهاند، نتوانستهاند در اندازهای که باید در نگاه جامعه صاحب جایگاه شوند.
به جرئت میتوان گفت که مدیران اگر میخواهند موفقیتشان در جامعه ملموس باشد باید به «روابط عمومی حرفهای و خلاق» نگاهی ویژه داشته باشند. جز با این نگاه نمیتوان در زمانهای که هنر حرف اول را میزند با جامعه با زبانی جز این سخن گفت.
نظر شما