غروب پنجشنبه برای نخستین بار پس از محدودیتهای دوران کرونایی، برای انجام کار کوچکی، به اتفاق خانواده راهی جاده شاندیز شدیم؛ دقایقی بعد یعنی حدود ساعت ۸ شب در راه برگشت به خانه، هنوز چند ۱۰ متری راه نرفته، خوردیم به ترافیکی که دستکم من در طول بیش از نیم قرن عمر و صدها بار تردد در این مسیر هرگز شاهدش نبودهام؛ به حدی که طی مسافت نزدیک به ۲ کیلومتری تا ابتدای تقاطع فرمانیه، حدود دو ساعت به طول انجامید؛ این پایان ماجرا نبود و با هدایت اجباری خودروها به سمت فرمانیه توسط پلیس راهور، تازه متوجه شدیم تمام سختیهای دو ساعت گذشته در برابر مشقتی که عبور از خیابان فرعی، کمعرض و خاکی فرمانیه به همراه داشت، هیچ بوده است؛ تعداد بیشماری خودرو سبک و سنگین با سرنشینانی خسته و عصبانی، در مسیری افتاده بودند که دود و گرد و خاک، کمترین مشکلش بود؛ در این بین برخی از رانندگان با استفاده از تمام ظرفیت هوش و مهارتی! خود سعی در خروج هر چه سریعتر از این معرکه داشتند که این موضوع موجب تشدید آلودگی محیط و نیز عصبانیت سایران میشد؛ تعداد زیادی از خودروها هم به خاطر گرفتاری چندساعته در ترافیک، دچار نقص فنی شده و بسیاری از سرنشینان این خودروها به ناچار به همراه کودکانشان در گوشهای تاریک از فضاهای نامناسب اراضی اطراف به انتظار رفع مشکل و پایان این کابوس تلخ ایستاده و احتمالاً خیلی از آنها حتی به حال همان خودروهایی که هر چند با سرعتی لاکپشتی اما در حرکت بودند، غبطه میخوردند. سرانجام نزدیک نیمهشب به خانه رسیدیم اما هنوز برای این پرسش که با چه تفکر و انگیزه و کار کارشناسی، چنان بلایی سر هزاران نفر از شهروندان آوردند، نتوانستهام جواب منطقی پیدا کنم.
این در حالی است که با نگاهی به تجربه طولانی تردد شهروندان در مسیرهای مشهد-طرقبه شاندیز، در روزها و موقعیتهای مختلف، حتی در روزهای پیک مسافر و گردشگر، مسدود کردن حتی یکی از مسیرهای رفت یا برگشت، همواره مشکلات فراوانی را برای مردم و بهویژه ساکنان و شاغلان در طرقبه شاندیز به همراه داشته است؛ بدیهی است چنانچه همانند روز پنجشنبه گذشته هیچ اطلاعرسانی قبلی هم انجام نشود، این مشکل حادتر شده و با هیچ منطقی سازگاری ندارد؛ کما اینکه بسیاری از شهروندان اگر از به اجرا گذاشته شدن محدودیت ترافیکی در این مسیر باخبر بودند، هرگز پای در جاده شاندیز نمیگذاشتند.
نکته حائز اهمیت اینکه از ظواهر امر چنین برداشت میشود، اجرای محدودیت ترافیکی پنجشنبهشب در مسیر شاندیز- مشهد، نه تنها متکی بر هیچ کار کارشناسی نبوده و با استانداردهای رایج کنترل ترافیک همخوانی نداشته که بیشتر به کاری سلیقهای و فیالبداهه شبیه بوده است و شخص تصمیمگیرنده بدون توجه به تبعات منفی و خسارتهای سنگین طرح نوآورانهاش بر سلامت روحی و روانی شهروندان، آلودگیهای زیستمحیطی و زیانهای مالی و معنوی فراوان و در مواردی جبرانناپذیر آن، اقدام به اجرای این طرح کرده است.
پیش از این و در دوران محدودیتهای کرونایی البته چند صباحی از مسیر انحرافی خیابان فرمانیه برای اتصال مشهد به شاندیز استفاده میشد؛ در آن روزها اما به خاطر حجم بسیار ناچیز ترددها و محدودیتهای جانبی، نه تنها تردد در این مسیر مشکلساز نبود که برای بسیاری، راهی کوتاهتر و میانبر میان دو شهرستان مشهد و طرقبه شاندیز به شمار میرفت؛ ناگفته پیداست که شرایط آن زمان اصلاً قابل قیاس با زمان حال نیست و نباید مبنای تصمیمگیری مسئولان قرار بگیرد.
ضمن آنکه این اقدام علاوه بر اتلاف وقت و تحمیل سختی و خسارتهای فراوان به مردم، ترافیک را به دیگر نقاط و تقاطعهای شهر- که هیچ یک نیز ظرفیتش را ندارند- منتقل میکند؛ از مهمترین این نقاط میتوان به میدان مجیدیه، میدان نمایشگاه و بولوار وکیلآباد، قبل از پل پرتویی (در هر دو سمت بولوار) اشاره کرد.
در عین حال از آنجایی که بیشتر اقدامهای مسئولان جنبه آزمون و خطا داشته است، امید میرود تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان ترافیکی مشهد و طرقبه شاندیز، از خطای روز پنجشنبه نیز درس گرفته و آزموده را بار دیگر نیازمایند. به نظر نمیرسد که تغییر مسیر خودروها و هدایتشان به خیابان فرعی فرمانیه، گرهگشای مشکل احتمالی ترافیک در ابتدای جاده طرقبه شاندیز و تقاطع پل پرتویی باشد؛ بر فرض وجود مشکل نیز میتوان با انتقال همین نیروهای مستقر در تقاطع فرمانیه به ابتدای جاده، نابسامانی و گرههای ترافیکی را برطرف کرد؛ بدون تردید شهروندان بسیار کمتر دچار زحمت و مشکل خواهند شد.
نظر شما