به گزارش خبرنگار اقتصادی قدس آنلاین؛ حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی دیروز(یکشنبه) در جلسه ستاد اقتصادی دولت با اشاره به اینکه دولت در راستای عدالت جمعیتی تلاش کرده است تا حتیالامکان در حد تورم، دستمزد و حقوقها را افزایش دهد و بر اساس آمار، طی سالهای مختلف این روند به طور مداوم در جریان بوده است گفت: براساس گزارشها و آمار، دولت یازدهم و دوازدهم در این حوزه توفیق داشته است و از این نظر دولت به عهد خود در خصوص مبارزه با فقر مطلق پایبند بوده و خواهد بود و بایستی همچنان بر این اساس برنامهریزی و سیاستگذاری شود.
وبسایت خبری-تحلیلی قدس آنلاین در رابطه با چیستی «فقر مطلق» یعنی همان موضوعی که رئیس جمهور از دغدغه خود و دولتش برای مبارزه با آن حتی در شرایط تحریم ظالمانه سخن گفت و میزان توفیق دولت کنونی و دولتهای پیشین با تنی چند از کارشناسان به گفتوگو پرداخته است که گفتوگوی قدس آنلاین با «دکترمیثم موسایی» عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را میتوانید اینجا بخوانید.
در همین رابطه قدس آنلاین گفتوگوی دیگری را با «مسعود دانشمند» دبیرکل خانه اقتصاد ایران و عضو اتاق بازرگانی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
تفاوت ۱۵ درصدی بین تروم و دستمزد سفره مردم را کوچکتر میکند
«مسعود دانشمند» گفت: در رابطه با چیستی «فقر مطلق» باید از جناب رئیس جمهور سؤال کنید که منظورشان چه بوده است اما از نظر بنده فقر یک امر نسبی است یک امر مطلق نیست؛ یعنی وقتی میگوییم مطلق یعنی مثلا عدد ۴ یعنی نه یک صدم بالاتر نه یک صدم پایینتر اما موضوعاتی به عنوان پایه کار در نظر گرفته میشود؛ پایه کار «خط فقر» است که در همه جای دنیا بر مبنای حداقل درآمدها تعریف شده است و مبنای کار قرار میگیرد. نکته اینجاست که الان دولت میگوید ما سعی میکنیم یارانه بیشتر به مردم بدهیم که اصولاً از منظر هر اقتصادی که نگاه کنیم دادن یارانه به صورت نقدی غلط است. دولت باید به صورتی عمل میکرد که جامعه به جایی برسد که افراد بتوانند خودشان نیازشان را تأمین کنند یعنی همان توانمندسازی جامعه.
وی افزود: دولت در همان دوره اول ساختن مسکن مهر را مسخره کردند اما امروز خودشان مدعی ساختن مسکن ارزان قیمت برای مردم هستند؛ خب این همان مسکن مهر است چه فرقی میکند؟ چرا باید همیشه هر کسی که سر کار میآید مدیریت و طرحهای قبلی را زیر سؤال ببرد و مسخره کند؟
این عضو اتاق بازرگانی ادامه داد: امروز در حالی شاهد دعوای بین وزارت کار و کارفرما و کارگران بر سر تعیین حداقل دستمزد هستیم که تورم اعلامی نزدیک به ۴۰ درصد است و درآمد طبیعتاً باید ۴ و نیم میلیون باشد تا حداقل زندگی را فراهم کند اما آیا حداقل دستمزد اعلامی وزارت کار با این عدد و تورم کنونی ۳۶ درصدی سازگاری دارد؟ بعد دولت افزایش ۲۱ درصدی اعمال میکند این تفاوت ۱۵ درصدی یعنی سفره تمام این افراد کوچکتر خواهد شد. همین فاصله تورمی و درآمد موجبات ایجاد فقر را فراهم میآورد. شما اگر نسبت به قیمت کالاهای مصرفی روزانه هم مقایسه کنید این فاصله خیلی خیلی بیشتر است.
برای کاستن از فقر ایجاد شده در جامعه باید تولید کرد
دانشمند تأکید کرد: اگر بخواهیم فقر را از بین ببریم اول باید بیایم کاری بکنیم که میزان دستمزد را با تورم سالانه معادل سازی بکنیم تا شما همان حداقل سطح زندگی را که سال قبل داشتید امسال هم داشته باشید اما اگر ما ۳۵-۳۴ درصد دستمزد را بالا ببریم،تورم هم به همان نسبت افزایش پیدا خواهد کرد حالا که تورم افزایش پیدا کرد دستمزدها را افزایش بدهیم. این مسابقهای که بین افزایش تورم و افزایش دستمزد ایجاد خواهد شد قرار است تا کجا ادامه پیدا کند؟ تا ونزوئلا؟ یعنی قرار است ما به آن سطح از اقتصاد برسیم؟ این که فاجعه خواهد بود. بنابراین راهکار درست این است که ما باید تولید ناخالص داخلی را در جامعه افزایش بدهیم و به این ترتیب تولید را افزایش بدهیم اشتغال ایجاد کنیم و اشتغال که افزایش پیدا کرد دستمزدها را افزایش بدهیم یعنی فقط و فقط برای کاستن از فقر ایجاد شده در جامعه باید تولید کرد.
سیاست ما «کار نکردن» را ترویج میکند
دبیرکل خانه اقتصاد ایران با اشاره به اینکه مستمری بگیران جامعه بیشتر نشدهاند بلکه یارانه بگیران جامعه بیشتر شدهاند. وقتی یارانه بگیرها در جامعه بیشتر شوند تولید هم شکل نخواهد گرفت. سوال مهم این است که یارانه را از کدام محل اختصاص میدهند؟ از سرمایه ملی پولی را به کسانی اختصاص میدهند که هیچ کاری انجام نمیدهند. درواقع سیاست ما «کار نکردن» را ترویج میکند چرا ما باید به کسی که کاری انجام نمیدهد یارانه بدهیم؟ اما یارانه را از کسانی که نقش در تولید ملی دارند دریغ میکنیم؟ بحث اینجاست که اصلا ما نباید به هیچ کسی یارانه بدهیم. واقعیت این است که یک سری افراد در جامعه به دلایل مختلف توان و قابلیت کارکردن ندارند و تحت پوشش بهزیستی هستند و یا دستمزدی که میگیرند کفاف مخارج خانوار آنها را نمیدهد را با توسعه دادن بهزیستی کمک کنیم تا حداقل فرزندان این خانواده درس بخوانند و بزرگ شوند و وارد جریان تولید کشور شوند. کاری که دولت باید بکند این است که این مسئله را جبران کند اینکه بیایم به ۷۰ میلیون ایرانی یارانه بدهیم چه معنایی دارد؟ اگر بنا به دادن یارانه است که بودجه ملی محسوب میشود باید به تمام شهروندان یعنی هر فردی که شناسنامه ایرانی دارد تعلق بگیرد چرا وقتی اموال ملی و منابع ملی را تقسیم میکنند چرا باید از آن بی بهره بماند اما فردی که کاری انجام نمیدهد یارانه میگیرد.
عضو اتاق بازرگانی تصریح کرد: درواقع نکته این است که دادن یارانه نقدی از اساس غلط است و فقط و فقط باید به منظور توانمندسازی افراد مورد استفاده قرار گیرد؛ یعنی خانوادهای که در آن یک نفر کار میکرده و ۶ نفر زندگی میکردند با توانمندسازی این خانواده فرزندانشان به مدرسه میروند و بزرگ میشوند و وارد بازار کار و تولید میشوند؛ این یعنی با توانمندسازی توانستیم این خانواده را که قبلاً فقط ۱ نفر در آن کار میکرد، به مرحلهای برسانیم که امروز در آن ۳ نفر مشغول به کار هستند و درآمد خانواده را تأمین میکنند. حالا وقتی در جامعه ما اشتغال نیست و نرخ بیکاری روزانه رو به افزایش است خب طبیعی است که فقر گسترش می یابد؛ عملا ثابت شده است که دولت آقای روحانی در این زمینه ناتوان است و نتوانسته است که کاری برای حل این مشکل انجام دهد.
امروز افتخار ما این است که نیروی کار ما در پی کار به عراق رفته است
به گفته دانشمند وقتی دولت دارد به بخشی از جامعه بسته معیشتی میدهد و لیست افراد بسته معیشتی بگیر افزایش نشان میدهد، دو امکان وجود دارد یا افرادی که دارند میگیرند تقلب کردهاند یا اشتغال نیست. وی افزود: بگذارید مثالی بزنم پیش از این و در اوایل انقلاب ما شاهد حضور افرادی از کشورهایی مثل کره جنونی و پرتغال بودیم که برای کارکردن به کشور ما مراجعه میکردند اما امروز افتخار ما این است که نیروی کار ما در پی کار به عراق رفته است. این را چگونه پاسخ خواهیم داد؟ اینها نشان دهنده ناکارآمدی دولت است که نتوانسته است اشتغال ایجاد کند.
دبیرکل خانه اقتصاد ایران تاکید کرد: مشکل ما اقتصاد نفتی است ما نتوانستیم اقتصاد غیر نفتی تعریف کنیم. به عنوان مثال اگر یک واحد تولیدی کوچک و متوسط ما برای اینکه بتواند از بازارهای پولی جهانی پولی قرض بگیرد برای توسعه کارش امکانش را ندارد چرا که وثیقه لازم را ندارد بنابراین راه حل این بود که ما اساسا پول نفت را وارد اقتصادمان نمیکردیم؛ پول نفت را در صندوقی مثل همین صندوق توسعه ملی که دولت ها هر دقیقه به عنوان ناتوانی دولت از آن استفاده میکنیم به عنوان بانک قرار دهیم تا هر واحد تولیدی که نیاز به کمک دارد از این بانک ارز بگیرد و بعد ارز را به شکل ارز به آن بازگرداند. در نتیجه پول را به سرمایهای برای تولیدکنندگانمان تبدیل میکردیم اما ما چه کردیم؟ همیشه پول نفت را به نان و گوشت تبدیل کردیم و با افتخار آن را بین مردم توزیع کردیم و به این نکته توجه نکردیم که روزی قیمت این نفت پایین میآید یا مثل امروز اجازه فروش و صادرات نفت مان را پیدا نمیکنیم وضع مان می شود همینی که هست؛ چراکه ما بنیانهای تولیدمان را تقویت نکردیم و اصلاً به تولید توجه نکردیم در حالی که تنها چیزی که یک جامعه را میتواند از نظر اقتصادی متحول کند تولید است؛ آنهم تولید ارزش افزوده!
زمانی کارگران و مهندسان کُرهای آرزویشان داشتن پیکان ایرانی بود اما..
دانشمند تصریح کرد: نه اینکه ما بریم سنگ و آهن را از معدن خارج کنیم و به همان شکل بفروشیم؛ الان اقتصاد کشورهایی مثل آلمان و ژاپن بر همین مبنا یعنی فروش ارزش افزوده شکل گرفته است یعنی مواد اولیه را از ما به قیمت نازل خریداری میکنند و آنر ا به کالای نهایی تبدیل میکنند و به خود ما می فروشند. متأسفانه ما این اقتصاد را نداریم آنچه را هم که در مبانی این اقتصاد ادشتیم به دست خودمان از بین بردیم؛ روزگاری کفش ملی ما پوتین ملی ارتش اتحاد جماهیر شوروی را تأمین میکرد الان به واردکننده کفش از هر نقطه جهان تبدیل شده ایم. روزگاری بنزخاور ایران سیستم ترابری ارتش عراق را تشکیل میداد ما اینها را از بین بردیم اما امروز خودرو از چین وارد میکنیم.این معضل در تمام بخشهای تولیدی ما دیده میشود غیر از صنعت پتروشیمی که این چند وقته به شکل مواد اولیه است در کدام زمینه و صنعت مان موفق بودیم؟ صنعت نساجی کشور که بر مبنای اقلیم در یزد پا گرفته بود را با صنعت لاستیک سازی و فولاد مخصوص سازی که نیاز به آب و مواد اولیه داشتند جایگزین کردیم و صنعت نساجی کشور را به همین ترتیب از بین بردیم.ما همین چادر و مانتوی زنانه را که برای خودش صنعت و تجارت بزرگی محسوب میشود نتوانستیم تولید کنیم چراکه «واردکردن»، عایدی بیشتری نسبت به تولید دارد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: تا زمانی که دلار نفتی وجود دارد و من هم میتوانیم دلار نفتی را بگیرم و بعد بروم تخصیص ارز کنم و پارچه چادری وارد کنم و به بازار بدهم و سر ۳ ماه بتونم سود آن را به جیب بزنم خب مشخص است که به سمت کار تولیدی نمی آیم که مستلزم درگیری با کارگر و عوامل مختلف تولید است و بعد اطمینان هم نداشته باشم که امروز که من مشغول تولید هستم فردا فرد دیگری نرود پارچه وارد کند و جلوی کار من را بگیرد. به همین علت است که در کشور ما تولید شکل نگرفته است. زمانی کارگران و مهندسان کُرهای آرزویشان داشتن پیکان ایرانی بود اما امروز آرزوی هر ایرانی است که خودروی کُرهای سوار شود.
انتهای پیام/
نظر شما