تحولات منطقه

 اواخر اردیبهشت سال جاری استاندار خراسان‌رضوی براساس نظام‌نامه مدیریت ارتباطات مردمی در بستر سامد و ماده ۲۳ منشور حقوق شهروندی؛ تمامی مدیران دستگاه‌های اجرایی، رؤسای سازمان‌ها و دانشگاه‌ها، فرمانداران شهرستان‌ها و شهرداران مراکز استان را موظف کرد تا روزهای دوشنبه هر هفته را در ساعات ۸ تا۱۲ دیداری حضوری با ارباب‌رجوع داشته باشند.

بی توجهی مسئولان، سردرگمی مراجعان!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

محبوبه علیپور/

 اواخر اردیبهشت سال جاری استاندار خراسان‌رضوی براساس نظام‌نامه مدیریت ارتباطات مردمی در بستر سامد و ماده ۲۳ منشور حقوق شهروندی؛ تمامی مدیران دستگاه‌های اجرایی، رؤسای سازمان‌ها و دانشگاه‌ها، فرمانداران شهرستان‌ها و شهرداران مراکز استان را موظف کرد تا روزهای دوشنبه هر هفته را در ساعات ۸ تا۱۲ دیداری حضوری با ارباب‌رجوع داشته باشند.

طی حدود یک ماه از صدور این نظام‌نامه شما در مراجعه به ادارات و سازمان‌ها چه تجربه‌ای داشتید؟ آیا توانستید مدیران ارشد را به طور حضوری ملاقات کنید؟ به هر حال ما به منظور آنکه از نزدیک وضعیت پذیرش مراجعان به ادارات و سازمان‌ها را در این باره بررسی کنیم، روز گذشته از چند سازمان و اداره بازدید داشتیم که مشاهده‌های گزارشگر ما را می‌خوانید.

*ایستاده در انتظار ارباب‌رجوع

ساعت ۸:۴۰ صبح به تقاطع فردوسی و چهارراه خیام می‌رسم. تابلوی اداره ثبت‌احوال مشهد جزو نخستین نشانه‌هایی است که خودنمایی می‌کند، به این مجموعه وارد می‌شوم. البته روی در ورودی تأکید شده که استفاده از ماسک و دستکش به دلیل شرایط شیوع کرونا الزامی است. همچنین حجم مراجعه‌کنندگان در راهروی ورودی قابل‌توجه است، اما با تعیین فاصله اجتماعی برای ارباب‌رجوع، مراجعه‌کنندگان مرتب در نوبت‌ها ایستاده‌اند. پشت در اتاق آقای عباسی، رئیس همین اداره چند نفر با حفظ فاصله اجتماعی ایستاده‌اند. گفتنی است، با قرار دادن میزی عسلی بین مراجعه‌کنندگان با اتاق آقای مدیر فاصله‌ای ایجاد شده است. از همین رو مدیر یاد شده که ماسک و دستکش دارد در حالت ایستاده با ارباب‌رجوع صحبت کرده و نامه‌ها را امضا می‌کند.

*جلسه دقیقه ۹۰

ورود به سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان‌رضوی از خیابان نوربخش میسر است. در ورودی این مجموعه بنری به این مضمون نصب شده است «هفته جهاد کشاورزی از۲۷- ۲۱ خرداد مبارک باد». پس از ورود به سالن طبقه همکف نیز متوجه برگزاری جلسه‌ای در نمازخانه این اداره می‌شوم. از آنجا که در این طبقه هیچ نشانه‌هایی از تابلوهای راهنمای طبقات نمی‌بینم از کارمندی سراغ اتاق آقای مدیر را می‌گیرم که جواب می‌دهد: درحال حاضر در نمازخانه جلسه دارند و حدود ۴۵ دقیقه دیگر برنامه تمام می‌شود و باید به طبقه هفتم بروید. به این ترتیب به تصور اینکه دیدار حضوری با مراجعه‌کنندگان در نمازخانه برگزار می‌شود، به همین سمت می‌روم. در جوار در ورودی نمازخانه میزی قرار دارد که کارت‌هایی برای جلب مشارکت کارکنان در حمایت از ایتام ردیف چیده شده است. از در ورودی بخش بانوان وارد نمازخانه می‌شوم. آهسته روی صندلی پلاستیکی سفید می‌نشینم و در پرس‌وجویی که انجام می‌دهم یکی از بانوان کارمند می‌گوید: این جلسه خاص کارکنان است، بنابراین از جلسه بیرون می‌آیم.

*جلسه در ساختمانی خلوت

ساعت از ۹ صبح گذشته و سازمان آب منطقه‌ای خراسان‌رضوی مقصد بعدی من است. در بدو ورود از اطلاعات مجموعه سراغ اتاق مدیر را می‌گیرم که می‌گوید: برای دیدار حضوری باید یکشنبه تماس تلفنی گرفته و نوبت بگیرید. مدیر مجموعه نیز تا ساعت ۹ صبح دیدار حضوری دارند. بدون آنکه نتیجه‌ای حاصل شود، از این اداره خارج می‌شوم.

به این ترتیب به سمت سازمان صنعت، معدن و تجارت حرکت می‌کنم. در انتهای فضای پارکینگی که روبه‌روی خیابان نوربخش یک قرار گرفته به مسیری شیب‌دار می‌رسم. بی‌شک این سازمان قلب تپنده صنعت و اقتصاد استان خراسان‌رضوی محسوب می‌شود، از همین رو انتظار می‌رود از نظم و مدیریت ویژه‌ای نیز برخوردار باشد. با نگاهی به راهنمای طبقات به سمت اتاق مدیر این مجموعه می‌روم و کارمندی که پشت میز نشسته، می‌گوید: مدیر جلسه دارند. به هر حال از اتاق بیرون می‌آیم و خوشبختانه مراجعه‌کننده چندانی نیز در راهروها نمی‌بینم، اما ته دلم غمگین می‌شوم. دلم می‌خواست جمعیتی از ارباب‌رجوع را ببینم که برای ایجاد کسب وکاری جدید و یا گسترش برنامه‌های تولیدی مراجعه کرده‌اند و راهکار و راهنمایی می‌گیرند.

*دیدار با مدیر؛ مأموریت غیرممکن ارباب‌رجوع

ساعت از ۱۰صبح گذشته و هوا به شدت گرم شده است. به طرف چهارراه خیام حرکت می‌کنم و به سمت سازمان مسکن و شهرسازی می‌روم. در راهرویی که به اتاق مدیر می‌رسد چند مراجعه‌کننده در رفت وآمد هستند. خانمی در گفت‌وگو با کارمندی اصرار دارد پرونده‌اش باید برای امضا به واحد یاد شده رسیده باشد. مرد کارمند نیز چند جا تماس می‌گیرد تا از سرنوشت این پرونده مطلع شود، اما موفق نمی‌شود. مرد کارمند در ادامه اصرار این ارباب‌رجوع می‌گوید: آقای مدیر برای مأموریت به تهران رفته‌اند و پنجشنبه برمی‌گردند. ساعت هنوز ۱۱ نشده و زن مراجعه‌کننده همچنان به دنبال پرونده‌اش است.

*پایان آشنایی که حاصل فاصله چند صفر است

هر چه به ظهر نزدیک‌تر می‌شود با گرم شدن هوا بر تعداد خودروهای تک‌سرنشین و مدل بالای خیابان‌ها نیز افزوده می‌شود. چند کارگر مرد خاک‌آلود و با کیسه‌های در دست، مسیر دیوار مشهد مال را طی می‌کنند. در ذهنم تصاویر و جملات خط می‌شوند. گویا یکی در ذهنم فیلم مستندی از صحنه‌ها و ماجراهای امروز و پایانی که برایم دور از انتظار نیست را روایت می‌کند. در پایان این داستان، پس از ساعت‌ها برگزاری جلسه، نشست و حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن، سرانجام مدیران و رؤسای ده‌ها سازمان و اداره این شهر با خودروهای مدل بالا که رانندگان منظم می‌رانند، در خیابان‌ها تردد می‌کنند و این طرف کارگرانی که فاصله دستمزدشان با این مسئولان خدوم تنها چندین صفر بی‌ارزش است که در ظل آفتاب کارمی‌کنند و کارمی‌کنند و کارمی‌کنند و همچنان نیز انتظار ندارند روزی مدیر و مسئولی در اتاقش را به رویشان باز کند و درددل‌هایشان را بشنود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.