قدس آنلاین: این روزها صحبت در مورد توافقنامه همکاری راهبردی ۲۵ ساله میان ایران و چین از هر محفلی به گوش میرسد. علی ربیعی، سخنگوی دولت در نشست خبری سوم تیرماه خود اعلام کرد که پیشنویس این برنامه راهبردی در جلسه یکشنبه اول تیر هیئت دولت تصویب شده است. در حالی که بسیاری انعقاد این تفاهم آن هم در میانه فشارهای گسترده غرب علیه کشورمان را ضروری و در قالب نگاه به شرق در حوزه سیاست خارجی حیاتی میدانند برخی و از جمله رئیسجمهور اسبق کشورمان از بندهای این قرارداد انتقاد کردند. محمود احمدینژاد در یک موضعگیری تند، این برنامه را یک قرارداد «دور از چشم ملت» خواند و گفت: هر قراردادی که پنهانی و بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ملت ایران با طرفهای خارجی منعقد شود و برخلاف منافع کشور و ملت باشد، معتبر نیست و ملت ایران آن را به رسمیت نخواهد شناخت. پس از این اظهارنظر گمانهزنیها و موضعگیریهای بسیاری درباره این مسئله گفته و نوشته شد که در نوع خود عجیب بود.
اثر منفی نزاعهای سیاسی بر منافع ملی
شاید کمتر کشوری همانند ایران پیدا شود که نزاعهای حزبی و حتی شخصی آن بر عرصه کلان سیاست داخلی و خارجی اثرگذار باشد. چنین وضعیتی موجب شده است که راهبرد و برنامه بلندمدتی برای کشور تدوین نشود و اگر هم تدوین شد، به سرانجامی نرسد. واقعیت آن است که حوزه سیاست خارجی و منافع ملی جای رقابتهای حزبی نیست. گسترش روابط همهجانبه با چین که امروز در جایگاه دومین اقتصاد قدرتمند جهانی ظاهر شده و به سرعت در حال پشت سر گذاشتن آمریکاست مسلماً ضروری و مهم است همان گونه که توسعه روابط با دیگر کشورها بهویژه همسایگان در هنگامه دشمنی غرب ضروری به نظر میرسد. با وجود این نگرانی مردم و دلسوزان هم در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد.
یک تحلیلگر مسائل بینالملل هم ضمن تأیید این نکته گفت: در بحث رابطه با چین باید یک واقعیت را مدنظر قرار دهیم و این واقعیت هم موقعیت کنونی تحریمی ایران است. از سوی دیگر پاسخ به این پرسش مهم است که راهبرد نگاه به شرق که از دولت هاشمی رفسنجانی بهصورت مقطعی و هر از چند گاهی مطرح شد چه سرنوشتی پیدا کرد؟ پیرمحمد ملازهی تصریح کرد: با نگاه به نوع راهبرد ایران در قبال شرق این نکته آشکار است که هر گاه کشورمان زیر فشار غرب قرار گرفته به ناچار و نه از روی انتخاب، به چین نظر کرده است. در واقع سیاستمداران ما چین و روسیه را به عنوان مفری از فشار غرب یافتهاند و نه چیزی بیشتر. ملازهی تصریح میکند: علت این رویکرد هم به دوگانگی در ساختار سیاسی و حتی افکار عمومی در نوع نگاه به شرق و غرب بازمیگردد. یک نگاه عمده در سطح حاکمیتی و مردمی آن است که میگوید مصلحت ما در آن است به چین به عنوان ابرقدرت احتمالی آینده نزدیک شده و مناسبات خود را هر چه بیشتر توسعه دهیم. به اعتقاد این افراد از هم اکنون باید جهتگیری سیاست خارجی ما به سمت شرق متمایل شود؛ اما نگاه دوم هنوز دل در گرو غرب داشته و غرب را سرزمین آمال و آرزوهای خود میبینند. این تحلیلگر مسائل بینالملل این دو نوع رویکرد کاملاً مجزا را در تضاد با منافع ملی دانسته و افزود: اظهارات احمدینژاد فارغ از جناحبندیهای سیاسی فیالنفسه چیز بدی نیست. پکن در شدیدترین دوران تحریم همپا و همیار ما بود و ما نباید این کمکها را فراموش کنیم. با وجود این در موضوع قراردادهای کلان با هر طرف خارجی نباید هیچ گونه مسامحهای صورت گیرد.
شیطنت غرب برای تخریب روابط تهران و پکن
امیر تفرشی، دیگر تحلیلگر حوزه سیاست خارجی هم معتقد است هر نوع قرارداد خارجی به ویژه از نوع بلندمدت باید مراحل قانونی خود را طی کند و از جمله مراحل آن هم طبق قانون اساسی بررسی آن در مجلس شورای اسلامی و دریافت تأییدیه نهایی توسط شورای نگهبان است. با وجود این تفرشی در بحث قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران با چین معتقد است که باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد؛ نخست موقعیت تحریمی ایران است و دیگر روی کار بودن رئیسجمهوری در آمریکاست که هدفش ضربه زدن به تهران و پکن از هر راه ممکن و بالتبع ایجاد کارشکنی در انعقاد این قرارداد است. وی اما در مورد حاشیههای ایجاد شده درباره این قرارداد، افزود: تصورم این است که به نظر نمیرسد قرار باشد قراردادی با چین به امضا برسد بدون آنکه از فیلترهای امنیتی گذر کرده باشد. آن قرارداد چند سالی میشود در نهادهای حکومتی سبک و سنگین شده است. طبیعتاً این مباحث در شورای امنیت ملی مطرح شده اما اینکه در چه مراحلی بخواهد این مباحث علنی و جزئیات آن مطرح شود مشخص نیست. هنوز قرارداد به مراحل پایانی نرسیده و باید کمی صبر کرد.
امیر تفرشی ولی معتقد است دولت باید چند جنبه مهم را در نحوه اقناع افکار عمومی درباره همکاری با چین مدنظر قرار دهد. وی افزود: برخی منتقدان به ویژه آنها که خسارت برجام را حس کردهاند میتوانند به دولت در بحث مذاکره ایراد وارد کنند. با این حال این گروه که اصل نگاه به شرق را کاملاً مهم، مثبت و راهبردی میدانند، در صورت اقناع کاملاً با دولت همراه خواهند شد. در سوی مقابل، غربگرایان احتمالاً کمپینهای چشمبستهای علیه دولت و به عبارت درستتر، علیه راهبرد نگاه به شرق ایجاد خواهند کرد. اگر دولت از این مخالفتهای غیبگویانه و مغرضانه بترسد، باز هم وقت را در توسعه دیپلماسی از دست خواهد داد. ولی در نهایت به نظر میرسد شیطنت غربیها برای سر درآوردن از این طرح و احیاناً تلاش برای به هم خوردن چنین برنامه راهبردی مهمی میان ایران و چین موجب شده است تا دروغهایی را به سند نسبت دهند و متأسفانه برخی در داخل ایران نیز در دام این نقشه افتادند.
نظر شما