قدس آنلاین؛ طی روزهای اخیر حواشی بسیار زیادی، هم از سوی افکار عمومی در سطح جامعه و فضای مجازی، هم در سطح رسانهها و هم از سوی سیاسیون و کارشناسان پیرامون سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین مطرح شده است و هر روز هم بر دامنه این حواشی افزوده میشود. خصوصاً که هنوز جزئیات مفاد این سند همکاری منتشر نشده است. همین مسئله شدت گمانه زنی ها را افزایش داده است. با این حال چهارشنبه هفته جاری بود که متنی ۱۸صفحهای بهعنوان برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین منتشر شد. در این متن گسترش همکاری دوجانبه اقتصادی و تجاری، تعامل بخش خصوصی و مناطق آزاد، افزایش اثرگذاری در حوزههای فناوری و گردشگری، مشارکت راهبردی در حوزههای اقتصادی، همکاری دانشگاهی و فناوری و علمی، بازنگری در همکاریهای اقتصادی، حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع منطقهای و بینالمللی، همکاری در مبارزه با تروریسم، گسترش همکاری نظامی و دفاعی و همکاری در زمینههای دیگر بهعنوان ۱۰ هدف اصلی فهرست شده است.
در این راستا بخشی از کنشگران فضای مجازی این قرارداد را ضد منافع ملی قلمداد میکنند اما در مقابل مسؤولان دولتی و دیگر نهادهای فرادولتی از این سند به عنوان یک سند راهبردی به منظور توسعه مناسبات همهجانبه ایران با چین یاد میکنند که میتواند موتور محرکه و کاتالیزور رشد و پیشرفت ایران، آن هم در شرایط تحریمی باشد.
قدس آنلاین به منظور بررسی بیشتر ابعاد این قرارداد و اهمیت آن برای دو طرف ایرانی و چینی، گفت وگویی را با «عطا بهرامی» کارشناس اقتصاد بین الملل ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
قدس آنلاین: در رابطه با سند همکاری بین ایران و چین به عنوان فرصت یاد میکنند و برخی از آن به عنوان تهدید یاد میکنند؛ ماهیت این قرار داد را به چه شکلی میبینید؟
کشورها در نظام بینالملل برای افزودن قدرت دو روش برمیگزینند؛ روش نخست روش تقویت مستقیم خود کشورها است. روش دوم ائتلاف با کشورهایی است که منافع همسو و در یک راستا است. هر دو کشور چین و ایران در حال حاضر به دلایل بسیار زیادی منافع همسویی دارند؛ چینیها در معرض فشارهای اقتصادی و امنیتی آمریکا در شرق آسیا هستند؛ چین درمعرض فشار تسلیح هندوستان به وسیله تسلیح از سوی آمریکا هستند. از سویی دیگر آمریکاییها تلاش کردند تا تایوان را از چین جدا کنند و در این رابطه دست به اعمال فشار میزنند تا چین را به سمت و سوی مسابقه و رقابت تسلیخاتی ببرند تا سرعت پیشرفت این کشور را کند کنند.
در رابطه با ایران نیز وضعیت مشابهی در جریان است. ایران تحت شدیدترین تحریمها قرار دارد و طی دهه اخیر ایران از سوی آمریکا تحت محاصره قرار دارد و یک تقابل بین دو کشور در جریان است چه غیرمستقیم که به صورت نیابتی در جریان است و چه مستقیم که درواقع ترور سردار سلیمانی و حمله تلافی جویانه ایران به عینالاسد شاهد آن بودیم. به همین دلیل دو کشور ایران و چین که یک دشمن مشترک با هم دارند طبیعی است که یک هدف مشترک با هم پیدا میکنند. خطر نزدیک برای ایران ، آمریکا است که ناوگانهایش در خلیج فارس حضور دارند.اما چین برای ایران خطر نزدیک به حساب نمیآید چین یک قدرت بزرگ جهانی است اما نه نیروی نظامی قوی در منطقه دارد و نه نیروی نیابتی خاصی را حمایت میکند. چینیها تلاش کردند از سال ۹۶ با ایجاد پیمان شانگهای با روسیه که در ابتدا فرهنگی و اقتصادی بود به تدریج رنگ و بوی امنیتی هم به خود میگیرد. از سویی روسیه نیز که از هژمونی آمریکا طی سالهای اخیر متضرر شده است و شاهد پیاده شدن انقلابهای رنگی در حیاط خلوت خود است منافع خود را در برابر هژمونی آمریکا که تلاش میکند این دو قدرت را از میان بردارد در اتحاد و نزدیکی با چین میبیند. پیمان شانگهای با توجه به منافع مشترکی که بین این سه کشور وجود دارد به احتمال زیاد ایران را هم به سوی خود خواهد کشید و ایران هم با همان نگاه دشمن مشترک به این پیمان اضافه خواهد شد. و این سه کشور ترجیح خواهند اداد که با اتحاد هم جلو این هژمونی را که تصمیم به تجزیه کشورهای منطقه است، بگیرند.
درواقع تجزیه کشوری مثل ایران که یکی از اهداف چشمانداز سیاست خارجی ایالات متحده محسوب میشود میتواند دست چینیها را از منابع انرژی منطقه خاورمیانه کوتاه خواهد کرد و خاورمیانه در اختیار آمریکا خواهد گذاشت. بازار تأمین انرژی چین به خطر خواهد افتاد؛ از طرفی منافع ملی ما در حال حاضر ایجاب میکند که باید با چین همکاری بکنیم.اگر دیپلماسی ما انقدر ضعیف و سردرگم عمل نمیکرد این معاهده باید ۱۰ سال قبل به امضا میرسید. ما از تحریمهای سال ۹۰ هم عملاً باید به سمت این معاهده میرفتیم تا یک شراکت بلند مدت را با چین تعریف کنیم.
برخی میگویند این معاهده به نفع چین است..
مگر میتوان معاهدهای را با چین آن هم در شرایط کنونی امضا کرد که نفع چین در آن لحاظ نشده نباشد؟ کشور ما در تنگنای تحریم قرار دارد اما چینی ها در چنین تنگنایی قرار ندارد بنابراین در این معاهده باید نفع چینی ها را هم لحاظ کنیم؛ درواقع معاهدهای که در آن فقط یک طرف سود ببرد وجود ندارد. از این جهت به نظر من ما منافع مشترک در این همکاری و شراکت راهبردی با چین داریم. اینکه ما چگونه از این شراکت راهبردی استفاده خواهیم کرد طبیعتا چابکی مدیریتی و برنامه ریزی ما را هم میطلبد. بر خلاف تصورها و ادعاها ما روی حمایت راهبردی چین و روسیه میتوانیم حساب کنیم با توجه به این نکته که این دو کشور نه میخواهند ما را دور بزنند نه میتوانند؛ چون مابهازای فروشی وجود ندارد؛ امنیت را که نمیتوان خرید و فروش کرد. فرض کنیم چینی ها ما را به آمریکا بفروشند، ایران سقوط کند و برچیده بشود آن وقت چین چه کارتی برای بازی با آمریکا خواهد داشت تا امنیت انرژی خودش را تضمین کند؟ در حال حاضر وجود ایران برای روسیه و چین یک مفر برای دست یابی به منطقه محسوب میشود که در صورت نبودن ایران این دو کشور محصور در مرزهای خود خواهند بود. اهمیت راهبردی ایران برای چین و روسیه بسیار بیش از آن چیزی است که در فضای داخلی فهم شده است حتی روسها و چینیها این را درک کردهاند اما متاسفانه در داخل زیاد جدی گرفته نمی شود. و فقط به فکر بستن با آمریکا هستند؛ نکته اینجاست که منافع ملی ما با چین هم راستا است و با آمریکا در تضاد است و بنابراین ما باید با طرفی وارد معاهده شویم که منافع راهبردی مشترک داریم.چگونه میتوان با کشوری که با شما تضاد منافع راهبردی دارد معاهده امضا کرد؟ نکته ای که رد برجام گفته شد و جدی گرفته نشد این بود که ما با طرفهایی وارد معاهده شدیم که نه تنها با ما منافع مشترک ندارند بلکه در تضاد راهبرداری با ما هستند.
منافعی که این معاهده برای طرفین در پی خواهد داشت شامل چه منافعی میتواند باشد؟ قراردادهای اقتصاد و تجاری یکی از بخشهای اصلی و مهم این سند راهبرداری خواهد بود به نظر شما ما بهازایی که ایران در قبال فروش نفت باید از چین درخواست کند باید به چه شکلی باشد؟
منافعی که این معاهده میتواند برای ما داشته باشد بسیار روشن است. امروز مفرهای خارجی ما یا از بین رفته یا بسیار محدود شده است؛ چینیها میتوانند از ما نفت بخرند یا محصولات پتروشیمی که پایه گاز ۹۵ درصد دارند و ما بسیار در کشور داریم؛ برای صنایع امروزی دنیا پتروشیمی میتواند جایگاه ویژهای داشته باشد. این نیاز کالایی چین را برطرف میکند ما هم میتوانیم در برابر تامین این خواستههای چینی ها فناوری روز دنیا، خدمات و محصولاتی که مورد نیازمان است وارد کنیم؛ مطمئناً ما اگر در ازای فروش نفت و مواد پتروشیمی فناوری از چین وارد کنیم به نفع ما خواهد بود؛ بسیاری از فناوری ها را میتوان از چین وارد کرد و با آن خلائ های عجیبی را در کشور پر کرد؛ مثال ما در کشور راه آهن کافی نداریم اما چینیها فناوری خط آهن و خط ریل۲۵۰ کیلومتر در ساعت را دارند. این عملاً کشور ما را که تحت تحریم هوایی قرار دارد از هواپیما بی نیاز کند؛ میتوانیم در ازای نفت از چینیها بخواهیم برای ما خط آهن ایجاد کنند مگر ما با پول فروش نفت میخواهیم چه کار کنیم؟ در نهایت میخواهیم کار انجام بدهیم؛ میتوانیم با کنار گذاشتن دلار به شکل تهاتر روابط اقتصادیمان را پیش ببریم. چین اکثر فناوریهای دنیا را در اختیار دارد و ما میتوانیم با این معاهده بسیاری از مشکلات خودمان را در عرصه تکنولوژی با کمک چین برطرف کنیم؛ از طرفی چینی ها در معاهداتشان خوش سابقه هستند؛ یعنی شما به ندرت معاهدهای را سراغ ندارید که یک طرف آن چینیها باشند و طرف دیگر ناراضی باشد. چین تاکنون وارد معاهدات استعماری نشده است اما در حال حاضر چین در شرایطی نیست که بخواهد رویکردی اینچنین در قبال ما داشته باشند. چین به موازنه سازی اقتصادی و امنیتی ایران در مقابل آمریکا میتواند کمک کند. از سال ۹۱ بانکی که چینی ها ایجاد کرده بودند به ما در دورزدن تحریم ها کمک میکرد اما متأسفانه برخورد نامناسب در جریان جاده ابریشم ما منجر به بسته شدن این راه شد و این بانک دیگر به ما خدمات ارائه نکرد. چینی ها همچنین میتوانند ما را در بازسازی بنادرمان کمک کنند.
یکی از انتقاداتی که به این معاهده میشود مربوط به بازه زمانی آن است؛ اینکه چرا در شرایط کنونی ما به فکر بستن معاهده با چین افتادهایم؟ یعنی امروز ایران از موضع ضعف وارد معاهده شده است.
این انتقاد کاملاً درستی است. متأسفانه ما در زمان بستن برجام دید مناسبی به ماجرا نداشتیم؛ در حال حاضر ما در موضع ضعیفتری نسبت به زمانی که رئیس جمهور چین به ایران آمد قرار داریم؛ دوستان فکر میکردند با برجام میتوانند بروند با آمریکا توافق کنند؛ به اندازهای فضا سورئال و غیرواقعی شده بود که برخی نیروهای نظامی ما هم دچار اشتباه استراتژیک شده بودند. چین همیشه روابط خوبی با ایران داشته است اما با اتفاقاتی که در برجام رخ داد چینی ها متوجه شدند که ایران یک استراتژی ثابت را ندارد؛ بدون شک معاهده ای که ما امروز قرار است با چینی ها امضا کنیم از معاهده ای که ۵ سال قبل میتوانستیم با آنها امضا کنیم بهتر نخواهد بود ولی به هر حال باید سعی کنیم بهترین شرایط را برای کشورمان در پی داشته باشد. تلاش ما در این معاهده باید به این شکل باشد که به چینیها متذکر شویم که همان طور که ما در شرایط کنونی برای دور زدن تحریم ها و خارج شدن از تنگنای تحریم ها به آنها نیاز داریم آنها هم در راهبرد منطقه ای خودشان نیازمند ایران هستند و جایگزینی جز ایران نخواهند داشت.
انتهای پیام/
نظر شما