قدس آنلاین: چه جوان باشید و فرزند خانواده و چه خودتان پدر و مادر باشید قطعاً در فضای مجازی متوجه شوخیها، جوکها و طنزهایی که به نظر میرسد سازندههایش فقط نوجوانان و جوانان هستند و هدفشان هم سر به سر گذاشتن با والدین بهخصوص پدرهاست، شدهاید. خودتان بارها به این شوخیها خندیده و حتی گاهی ممکن است بابت آنها رنجیده باشید. برخی جامعهشناسان و محققان(خارجی) خیلی پیش از من و شما به این ماجرا حساس شده و میگویند رواج این نوع از ادبیات، طنز و شوخیها در فضای مجازی و همچنین فیلمها و سریالهای متفاوت غربی، سبب شده نگاه نسل امروزی به جایگاه و نقش «پدر» در زندگی با گذشته متفاوت باشد.
این شوخیها را جدی بگیریم
چیزی که موجب شد سراغ این سوژه برویم، مقالهای است که روز گذشته سایت «ترجمان» با عنوان «ناکافی و تحقیر شده/ چرا پدرهایی که در سریالهای کمدی میبینیم اینقدر دستوپاچلفتی هستند؟» منتشر کرد. یعنی از اینجا به بعد هم مطلب را با توجه به مطالب این مقاله جلو میبریم و سعی میکنیم در ادبیات فضای مجازی خودمان هم به مصداقهایی از پدران دست و پا چلفتی که گاه مزاحم آسایش و زندگی عادی سایر اعضای خانواده هستند اشاره کنیم. البته شاید بگویید برای ما ایرانیها هنوز ماجرا خیلی جدی نشده است. شاید فکر میکنید همه چیز فقط به همین شوخیهای فضای مجازی خلاصه میشود و فعلاً در فیلمها و سریالهای کمدی ایرانی خبر چندانی از به تصویر کشیدن پدران دست و پا چلفتی، حواسپرت و گیجی که اغلب دستمایه تمسخر فرزندان قرار میگیرند خبری نیست. اما آیا مطمئنید وضعیتی که جامعهشناسان امروز غربی از آن گلایه میکنند، سالها پیش از ادبیات عامه و طنزهای روزمره زندگی آنها آغاز نشده و سپس به فیلمها و سریالها راه پیدا نکرده است؟ یعنی تضمینی وجود دارد که پدران فیلم و سریالهای ایرانی هم در چند سال آینده، آدمهایی دست و پا چلفتی، خنگ و بیعرضه نباشند؟
تصویر پدر
در مقاله سایت ترجمان، به قلم خانم «اریکا شارر» آمده: «مدت زیادی است که پدر در سریالهای کمدی در قالب آدمی نشان داده میشود که بیعرضه و دستوپا چلفتی است، اما همیشه اینطور نبوده است. اگر کمی انصاف را رعایت کنیم، باید گفت در سریالهای کمدیای که دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی ساخته میشد؛ پدرها اغلب آدمهایی جدی، متین و دانا بودند. پژوهشگران حوزه رسانه چرخش رویکردی را نشان دادهاند که میگوید در همین چند دهه اخیر است که پدرها به آدمهایی ابله و بیلیاقت تبدیل شدهاند. با اینحال در سالهای اخیر شاهد آن بودیم که نقشها و انتظاراتی که از پدران میرود، در دنیای واقعی تغییر کرده است. پدران امروزی برای فرزندانشان وقت بیشتری میگذارند و معتقدند انجام این کار بخشی کلیدی از هویتشان است. آیا سریالهای کمدی امروزی هم مطابق همین تصویرِ واقعی هستند؟ من در رشته جنسیت و رسانه تحصیل میکنم و تخصصم درباره نحوه نمایشِ مردانگی است. بهتازگی با همکارم تحقیقی انجام دادهایم؛ در این تحقیق به شکلی نظاممند خطوطی را دنبال کردیم که نشان میداد آیا تصویر پدر در سریالهای کمدی تغییر کرده است یا نه؟»
یک نمونه متفاوت
یکی بود، یکی نبود. در آلمانِ آغاز قرن بیستم، یک پدر و پسر زندگی میکردند. پدر نامش «اریش اُزِر» بود که سال ۱۹۰۳ به دنیا آمده و در دانشکده هنر شهر لایپزیگ درس خوانده بود. ۲۸ سال پس از به دنیا آمدن خودش، پسرش کریستیان هم به دنیا آمد. پدر برای پسرش هم قصههای دلنشین میگفت و هم آنها را نقاشی میکرد و از همان زمان هم کمکم فکر به تصویر کشیدن ماجراهای پدر و پسری در ذهنش شکل گرفت. نتیجهاش هم شد مجموعه «قصههای من و بابام» که فقط تصویری بود و هنوز هم از برجستهترین کتابهای حوزه کودک و نوجوان جهان به حساب میآید. این ماجراها و شوخیهای پدر و پسری در ایران هم با همین نام به چاپ رسید با این تفاوت که «ایرج جهانشاهی» به قصههای تصویری متن اضافه و آنها را منتشر کرد. این قصهها با وجود برخورداری از طنز و کاریکاتور و اینکه اساس کار را بر «شوخی» گذاشته بود اما هرگز نشانهای از تمسخر جایگاه و نقش پدرها در آنها دیده نمیشد که هیچ، برای خودش کلی نکات آموزنده و به درد بخور هم داشت. این مورد را مثال زدیم که بگوییم آنچه امروز در فضای مجازی علیه پدرها جریان دارد، همهاش زیر سر طنز و یا شوخی نیست. چه اینکه طنز میتواند در بستری به جز تمسخر و تحقیر جریان داشته باشد و حرف خودش را بزند و اثرش را هم بگذارد.
بیسرپرستها
برگردیم به مطلب سایت «ترجمان». نویسنده مقاله میگوید: «در پژوهشی که در مورد سریالهای کمدی انجام دادیم، قصدمان این بود که رابطه پدر و فرزندان را بررسی کنیم. در واقع میخواستیم نشان دهیم پدر بودن در فرهنگ آمریکایی چگونه تغییر کرده است؟
ما در تحقیقمان سریالهای کمدی برتر با محوریت خانواده را شناسایی کردیم که از سال ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۱۷ روی آنتن رفته بودند... به طور تصادفی از هرکدام دو قسمت را انتخاب کردیم... در آخر به ۵۷۸ صحنه رسیدیم که در آنها پدر، موضوع شوخیهای تحقیرآمیز قرار گرفته بود؛ به این معنا که یا پدرها کسی را دست میانداختند یا فرد دیگری پدرها را دست میانداخت... سپس به صحنههایی پرداختیم که پدران در کنار فرزندانشان بودند... در این تعاملات باید سه نوع کلیدی از رابطه پدر-فرزندی یعنی نصیحتکردن، خط و نشان کشیدن و امر و نهی با هدف تربیت رفتاری وجود میداشت. در اینجا قصدمان این بود که بفهمیم آیا این نوع تعامل سبب میشود پدران، موجوداتی ابله و خندهدار بهنظر برسند یا نه؛ مثلاً پدرانی که در تصمیمگیری ضعیف جلوه میکنند یا بیلیاقتاند و کودکانه رفتار میکنند عامل این ماجرایند. به نحو شگفتانگیزی مشاهده کردیم در سریالهای کمدی اخیر، پدران کمتر در مقام سرپرست ظاهر شدهاند. همچنین در سریالهای کمدیای که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ساخته شدهاند آنجایی که پدرها در مقام سرپرست بودهاند در ۵۰ درصد موارد آدمهایی ابله و خندهدار نمایش داده شدهاند. این درحالی است که این عدد در سریالهای کمدی دهه ۹۰ میلادی ۳۱ درصد و در سریالهای کمدی دهه ۸۰ میلادی ۱۸ درصد بوده است!»
کولر را من خاموش میکنم
نویسنده و محقق مقاله در نوشتههایش به نکته دیگری هم اشاره میکند. یعنی در این تحقیق ابتدا متوجه شده پدر در سریالهای کمدی جدیدتر، در مقایسه با سریالهای کمدیِ قدیمیتر، بیشتر موضوع شوخی و خنده قرار گرفته است. اما نکته عجیب این است که هرچه جلوتر آمده و به امروز نزدیک شده، سریالها کمتر مادرها را مورد تمسخر قرار دادهاند. بعد هم نتیجه گرفته که در سریالهای امروزی غربی، تصویر فمینیستی زنان هر روز پررنگتر شده و حضور آنها در میدان و عرصه کارهای مختلف بیشتر به نمایش درمیآید.
حالا نکته اینجاست که کاش در ادبیات فضای مجازی ما و شوخیهای رایج در آن، ماجرا مثل همین تحقیقی که مثال زدیم فقط به پدرها ختم میشد. شوربختانه در این فضا فقط پدرها نیستند که مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرند. در جوکها و شوخیهای مجازی و امروزی ما، همه مشغول به شوخی گرفتن یکدیگر و حتی تمسخر و توهین به هم هستند. از دید فرزندان، پدرها اگر مثل نمونههای غربی دست و پا چلفتی و احمق نباشند، موجودات مزاحم، بی منطق، خشمگین و خودخواهی هستند که در اوج گرمای تابستان به فکر صرفهجویی و خاموش کردن کولر میافتند و مالکیت بر کنترل تلویزیون فقط حق خودشان است! مادرها هم اعضای قابل ترحم خانه به شمار میروند که جز چشم و همچشمی چیزی بلد نیستند، غرزن و ایرادگیر هستند و از مسائل روز جهان، پیشرفتها و... چیزی نمیدانند، برای همین وقتی شما نمایشگر کامپیوترتان را برای تعمیر میبرید، گیر میدهند که: «بالا سر یارو وایسا... عکس عروسی اینا توشه!»
در فضای مجازی و از دیدگاه پسرها، دخترهای خانواده هم موجوداتی عجیب و غریب و اغلب با درک و شعور پایین هستند که همه هم و غمشان، سِت کردن کفش، کیف، رنگ مو و... با موبایل صورتی رنگی است که بهتازگی خریدهاند. در چنین حالتی طبیعی است که در جوکها و شوخیهای ساخته دست دختران، پسران هم موجودات متوهم و یا کله شقی باشند که پدر و مادرها دائم آنها را سرزنش و تحقیر میکنند و بعید است در آینده بتوانند خودشان را اداره کنند چه برسد به اینکه سرپرست و پدر خانواده شوند.
یعنی اینکه اگرچه در سریالهای ما هنوز خبری از پدرهای دست و پا چلفتی غربی نیست اما به جای آن در شوخیهای فضای مجازیمان همه اعضای خانواده مشغول تحقیر یکدیگرند. به نظر شما نباید این حجم از شوخی و تحقیر، کم کم نگرانمان کند؟ آیا کودکان و نوجوانان امروزی، فردا که بزرگتر شوند چه تصویری از پدر، مادر، برادر و خواهر را در فیلم و سریالهایشان به نمایش درمیآورند؟
نظر شما