قدس آنلاین: محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفت وگویی با خبرآنلاین به بیان دیدگاههای خود درباره مسائل سیاسی روز پرداخته است. آنچه می خوانید گزیده هایی از این گفت و گوست:
* آقای احمدی نژاد زمانی که در سال ۸۴ به قدرت رسید در سال ۸۶ اعلام کرد که من اصلا این نمونه اصولگرایی را قبول ندارم. اصولا روابط حزبی و جریانات سیاسی روابط یک طرفه دارند، یعنی اغلب فعالان سیاسی منافع حزب را می خواهند اما حاضر نیستند هزینه های حزب را بپردازند، یعنی اگر الان فکر کنید که مجلس تحویل یک جریان اصولگرایی شده و این جریان اصولگرایی یک پدرخوانده یا یک مرکز سیاسی یا یک اتاق فکر بیرون داشته باشد و اینها با هم کار می کنند، متأسفانه از این خبرها نیست و این جریانات سیاسی بیشتر در زمان انتخابات مقداری به جنب و جوش می آیند و فعالیتهایی میکنند و بعد هم ارتباط، ارتباط تشکیلاتی حزبی تعریف شده نیست و ما این گرفتاری را داریم.
*من از مردم سالاری دینی در غیبت ۳ الی ۴ حزب فراگیرِ ضابطه دار پاسخگو، بیمناک هستم و نمی دانم که به ساحل مقصود می رسد یا خیر! زمانی می توانیم مقداری امیدوار باشیم و با ثبات حرکت کنیم که نظام انتخابات ما و اداره کشورمان یک نظام حزبی باشد.
* بخاطر دارم که مرحوم آقای بهشتی و آیت الله موسوی اردبیلی گاهی اوقات این اختلاف نظر را داشتند، یعنی آیت الله موسوی اردبیلی می گفتند که درست است که من در این جلسه ۲۰ نفره می نشینم و بحث و مشورت می کنم اما من در قیامت این توجیه را ندارم که چون این ۲۰ نفر گفته بودند من عمل کردم! پس من باید به علم خودم عمل کنم و این استدلال شرعی ایشان بود.آقای بهشتی هم می گفتند که من هم مجتهد و اهل فتوا هستم و نظر دینی دارم اما به این باور رسیدهام که این ۲۰ نفر مجموعا از من بهتر فکر می کنند و رای این ۲۰ نفر متحدا برای من یک حجت شرعی است، یعنی خرد جمعی بهتر از خرد من تنها است، بنابراین من به نظر این ۲۰ نفر عمل می کنم ولو اینکه علیه نظر خودم باشد و این برای من یک حجت شرعی است.
* اگر چند حزب قوی داشتیم، مساله کادر سازی در کشور اتفاق می افتاد، اما این کادر سازی اتفاق نیفتاده است و خیلی از هم نسلی های ما و نسل بعد از ما به قدرت چسبیده اند و رها کننده نیستند و باید آنها را با یک تشر کنار گذاشت. مثلاً خود من همچنان امکان رأی آوری در مجلس را دارم اما اعلام کردم که دیگر نوبت من نیست و نسل های بعدی باید سرکار بیایند.
این اتفاق بالاخره یک زمانی باید بیفتد، یا به صورت طبیعی و تشکیلاتی و بخردانه اتفاق می افتد یا سنت الهی این را تحمیل میکند، اکنون ۷۵ درصد از شهروندان کشورمان آدم هایی بودند که در زمان انقلاب حضور نداشند، یا به دنیا نیامده بودند یا خیلی کم سن بودند، نمی شود که به این ۷۵ درصد بگوییم که همچنان به آن ۲۰ درصد رای بدهید.
*مشکلات مملکت پیچیده است و عوامل زیادی دارد، نماینده ها هم یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر می کنند مهمترین وظیفه شان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلا این قوای سه گانه نباید فکر کنند که می توانند در تقابل با هم دیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند.
* فوتبالیست ها بچه ها را از دبستان انتخاب می کنند و با آنها تمرین می کنند و روی آنها سرمایه گذاری می کنند و بعد آنها فوتبالیست های مشهوری می شوند و... و اینگونه نیست که امروز کسی از خانه اش بیرون بیاید و فردا فوتبالیست معروفی شود. این یک کار تدریجی و مداوم و پیوسته است که این اتفاق در سیاست انجام نشده است و ما هنوز که هنوز است از نیروهای نسل اول انقلاب که در حزب جمهوری بودند استفاده میکنیم، یعنی آنها آنجا کشف شده اند، الان حزبی که بتواند نیروها را کشف کند هم نداریم و این آدمهایی که گفتید هم هستند و دارند کار می کنند اما اینکه من بگویم کسانی که به مجلس رفته اند، الان منتظر هستند ببینند شورای مرکزی و ائتلاف اصولگرایی چه میگوید و حرف آن را گوش کنند، اصلاً اینگونه نیست؛ آنها رفتهاند و کار خودشان را می کنند.
*مشکلات مملکت زیاد است و کسی نمی تواند آن را نفی کند، از بیکاری و گرانی وتورم گرفته تا کرونا و...؛ تصور بعضی از نماینده ها این است که دولت کم کار است و باید دولت را اصلاح کرد، بعضی ها میگفتند از رئیس جمهور سؤال کنیم، بعضی ها می گفتند که سوال فایده ندارد و ما باید عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را مطرح کنیم، اینها یکسری توهمات است، یعنی الان در فاصله یک سال و نیم پایان دولت، گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور نه ممکن است و نه مصلحت ، ساختار دولت را هم نمیشود عوض کرد، چون دولت آقای روحانی یک تعاریفی دارد و ممکن است تأنیهایی در حرکت کردن داشته باشد.
* عملکرد مجلس یازدهم ظرف یک سال آینده میتواند روی انتخابات ریاست جمهوری مؤثر باشد. اینکه این تاثیر مثبت است یا منفی، جذاب است یا دافعه دارد را باید به عهده عملکرد مجلسی ها بگذاریم.
* ما رکورد پایین مشارکت ۴۲ درصد در کشور و ۲۳ درصد در تهران را هیچ وقت نداشتیم و متاسفانه این رکورد زده شد. هرچند عوامل متعددی هم وجود داشت و نباید دنبال یک علت علی الاطلاق بود. نحوه بررسی صلاحیت ها، عملکرد مجلس دهم و عملکرد دولت حتما روی این مساله اثر گذاشت، مساله کرونا حتما تاثیرگذار بود، داستان های شلوغی های آبان ماه و گرفتاری های امنیتی هم حتما اثرگذار بود، مساله فشار سخت به افراد کم درآمد هم تاثیر گذاشت مجموعه این عوامل بودند که در این عدم حضور، مؤثر بودند. خواهش من این است که شما رسانه ها یک پژوهش میدانی کنید و این عوامل را ردیف کنید و به هرکدام وزن عادلانه دهید، قرار نباشد یکی بگوید همه علت بخاطر صلاحیت ها بود،مساله امنیت کشور و امنیت نظام مهتر از میزان حضور مردم در انتخابات است اما میزان حضور مردم در انتخابات هم برای ما یک اصل بسیار مهم است.
*مجلس باید روی ریل بیفتد و از این کارهای هیجانی و شعاری بیرون بیاید، واقعیت قضیه این است که همه باید بدانیم که سه قوه و حتی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیروی های مسلح همه باهم باید این مشکلات را حل کنیم و علیه هم و در مقابل هم این مشکلات قابل حل شدن نیست. بعضی از نمایندهها دارند اشتباه می کنند که فکر می کنند اگر ۵ وزیر را استیضاح کنند و دو سؤال از رئیس جمهور کردند و ... مشکلات حل می شود در صورتی که با این کارها مشکلات پیچیده تر می شود، ممکن است در تبلیغات بگویند که همه مشکلات گردن دولت است اما تا کی میشود از این فرم استفاده کرد. باید با هم این مشکلات را حل کنند که انشالله این اتفاق محقق شود.
* آقای قالیباف یک نکته مثبت و خوب دارد و آن این است که عقل حکومتی خوبی دارد. بعضی از دوستانمان هستند که عقل سیاسی خوبی دارند اما عقل حکومتی ضعیفی دارند. در این مشکلات پیچیده کشور سه قوه باید با هم مشکلات را حل کنند و علیه هم نباشند، این را باید مدیر مجلس بفهمد و بداند، نه اینکه کوتاه بیاید و تسلیم دولت شود، اما باید دولت را تاتی تاتی کند و هل دهد و کاری انجام دهد؛ اگر قرار باشد چوب بردارد و دنبال تهدید باشد مشکل حل نمی شود.
*ریاست جمهوری پست آزمون و خطا نیست، اینکه بگوییم کسی جدید باشد و کمتر شناخته شده و کار هم نکرده باشد و کسی باشد که خیلی نو است، آن را هم من اصلا نمی پسندم. حتی حضرت آقا هم فرموده بودند که زمانی که من می گویم دولت جوان، مقصود من این نیست که یک رئیس جمهور کم تجربه یا بی تجربه ای روی کار بیاید و حتی ایشان مثال زدند که اگر مرحوم حاج قاسم سلیمانی زنده بود و شهید نمی شد معلوم نبود که من تا ۱۰ سال آینده هم حاج قاسم را عوض کنم یا نه! یعنی اینکه بگویم چون سن او بالا رفته است دیگر نباید سرکار باشد؛ چون بعضی ها ترجمه کرده بودند که زمانی که حضرت آقا می گویند دولت جوان یعنی ما رئیس جمهوری ۳۵ ساله می خواهیم. بنابراین باید حتما تجربه وجود داشته باشد.
* زمانی بود که اگر شایعه ای در کشور می خواست راه بیفتد یکسال زمان می برد تا این شایعه به تمام مویرگ های کشور برسد، اما الان لحظه ای شایعه راه می اندازند و تا طرف بخواهد ثابت کند که این دروغ بوده است خیلی زمان می برد و از همه اینها مهمتر اینکه داستان قبلی هنوز ادامه دارد، یعنی ما فکر می کنیم الان بهترین کاری که در تبلیغات می شود این است که صدا و سیما مناظراتی بین کاندیداهای رؤسای جمهور می گذارد که خیلی هم جذاب است اما آنجا ممکن است یک کاندید با یک جمله یا یک متلک یا یک بگم یا نگم، یک میلیون رای بالا یا پایین کند، یعنی تبلیغات اینگونه هم در مسیر سلامت و مدبرانه قرار نمی گیرد و عوض اینکه مردم به عملکرد و تجربه و توانمندی های طرف دقت کنند، به این دقت می کنند که کدام یک می تواند دیگری را کله پا و لوله کند و به او رو دست بزند.
من همیشه به شوخی می گفتم که اگر شورای نگهبان مقداری کوتاه بیاید، با این تبلیغات تلویزیونی حتما یک شومن در تلویزیون انتخاب و رئیس جمهور می شود. بنابراین متاسفانه شرایط انتخابات ۱۴۰۰ اصلا قابل پیش بینی نیست.
* آقای روحانی ۶۰ سال عمر دارد و ۴۰ سال درحاکمیت بوده است و ۱۰ الی ۱۵ سال هم دنبال کارهای انقلابی قبل از انقلاب بوده ، این آقای روحانی را زمانی که رئیس جمهور می شود، نمی شود تغییر داد چون یکسری از رفتارها و صفت ها برای او ملکه شده است و خیلی سخت می شود آنها را تغییر داد، اینها عوامل ذاتی است.
یکسری از عوامل هم در اختیار است مثل اینکه نیروها را چگونه انتخاب کند یا از نیروهای انسانی چگونه استفاده کند و ...، یکسری از عوامل هم از این دو مورد خارج است و عوامل محیطی است، مثل سیاست بین الملل، فشارهایی که وارد می شود و... بنابراین دولت در تمام مسائل اختیار تام ندارد و محدودیت هایی دارد و یکسری از تصمیمات را هم شورای عالی امنیت ملی می گیرد.
*اگر بخواهیم با همه وجود عوامل محیطی به عملکرد دولت نمره دهیم، نمره این دولت از نظر من نمره ردی نیست؛ اما یک زمانی است که آدم دولتی را در نظر می گیرد که با رفتار خود می تواند عوامل محیطی را هم تغییر دهد، مثلا فرض کنیم که کسی تصورش این باشد که اگر مشکل ما با آمریکا حل شود، دیگر تمام مشکلاتمان حل شده است، آدم باید سریع به آن شخص بگوید که مصر الان ۴۰ سال است که دیگر مشکلی با آمریکا ندارد، افغانستان هم چندین سال است توسط آمریکا اشغال شده ، عراق هم همینطور اما آیا واقعا مشکلات اینها حل شده است که تصور می شود اگر ایران هم دیگر با آمریکا مشکلی نداشته باشد تمام مشکلاتش حل می شود؟ خیر.
*تحلیل من این است که اتاق فکر اصلاح طلبان تندرو دنبال این هستند که با اصولگرایان تند هم جهت شوند(من نمی گویم می نشینند و باهم مذاکره میکنند و توطئه می کنند) بلکه به نظر من اصلاح طلبان تندرو دنبال کاری هستند که بتوانند این اصولگرایان را با آقای روحانی به درگیری شدید و خون و خونریزی بکشانند.
*به نظر من اصلاح طلبان تند خیلی تمایل دارند که مجلس یازدهم عدم کفایت سیاسی آقای روحانی را فعال کند چون فکر میکنند در این قضیه خودشان می برند.
یعنی هم از حسن روحانی اعلام برائت می کنند و هم فکر می کنند که اصولگرایان میخ را به سنگ می کوبند و این برای آنها امکان پذیر نیست. بنابراین هم اصولگرایان باید دقت کنند و هم اصلاح طلبان ناجوانمردی نکنند، چون بالاخره مدتی را با آقای روحانی کار کرده اند و اینکه آخر دوره بخواهند بازی را بهم بزنند تا بتوانند فرار به جلو داشته باشند و فرافکنی کنند، ناجوانمردانه است.
*آمریکا شش لول را کشیده است و می گوید این کار را بکن و این کار را نکن! اما چین این روحیه را ندارد و به خودش اجازه نمی دهد اینگونه با ایران صحبت کند و نه ایران اجازه می دهد که کسی اینگونه با او صحبت کند. بنابراین آمریکا با چین خیلی متفاوت است.
* قوه قضاییه در مبارزه با فساد اقتصادی اقدامات خوبی را آغاز کرده است، البته در این اقدامات بعضی ها معتقدند که یک جاهایی دارد افراط می کند و بعضی ها فکر می کند که دارد تفریط می شود.
*من هنوز ندیده ام که یک مدیر اجرایی را برای کارهایی که نکرده محاکمه کنند، چون همه ماها که مسؤل هستیم باید کارهایی را انجام دهیم. اینکه بگویند دیکته ننوشته غلط ندارد، من مدعی هستم که حیف ها در مملکت ما ۱۰۰ ها برابر میل ها است. یعنی آدم ها باید یک کار هایی را انجام می دادند که یا به دلیل محافظه کاری یا تنبلی و یا کسالت و ... انجام نداده اند و به وظیفه خودشان عمل نکرده اند، اگر یک مدیر کل، بودجه کل استانش را جذب کند و دو درصد در آن خطا داشته باشد، ممکن است برای آن ۲ درصد محاکمه شود که باید محاکمه شود، اما اگر یک مدیر کل دیگری ۵۰ درصد از بودجه را جذب نکند و این بودجه به خزانه برگردد از نظر من باید او را برای آن ۵۰ درصد به صورت جدی محاکمه کنند؛ این یکی از اشکالات است که من فکر می کنم قوه قضاییه باید آن را دنبال کند.
انتهای پیام/
نظر شما