قدس آنلاین: خدا میداند این چندمین بار است که درباره این موضوع مهم مینویسم و زمان کوتاهی پس از آن، دوباره نیاز به یادآوری میبینم. انگار در این سرزمین به تک تک آنها که مسئولیتی و تأثیری دارند، هر روز صبح که از خواب برمیخیزند، باید دوباره آموزشهایی داد و به یادشان آورد که به دنبال اختراع چرخ نروند، زیرا این وسیله پیشتر اختراع شده و آنها تنها باید بیاموزند چگونه از آن در تسریع کار خویش و مردم بهره ببرند. خدا میداند چند بار و توسط چند هزار آدم دلسوز بر این مهم تأکید شده که هر تصمیم و سیاستگذاری مهم در مملکت که تأثیر عمومی و یا حتی منطقهای و محلی دارد، نیازمند پیوست رسانهای است؛ یعنی شما اگر مخاطب دارید باید یاد بگیرید چگونه با مخاطبان خود روبهرو شوید و درباره آنچه مدنظرتان است اطلاعرسانی کنید. این آموزش ابتدایی را همه آنها که جمع شنوندهای دارند باید بیاموزند. اعم از وزیر، مدیرارشد، وکیل مردم، سلبریتی فضای مجازی، واعظ سرشناس، روزنامهنگار و یا ریش سفید محله و فامیل و... خلاصه چهره حقیقی یا حقوقیای هستند که به نوعی در این روزگار مرجعیت دارند. حالا در حد یک کلاس مدرسه یا تمام مملکت و حتی در سطح بینالمللی، اینها باید حرف زدن و حرف نزدن را بیاموزند. اگر آنچه در این مقدمه مطول آمد را بلد باشیم، میآموزیم چه وقت باید حرف بزنیم تا بیشترین تأثیر را داشته باشیم و چگونه حرف بزنیم تا خود و جامعهای که از آن نمایندگی میکنیم را متضرر نسازیم. به طور مثال در ماجرای حادثه هریرود اگر مسئولان مرتبط یک مشاور و متخصص رسانه در کنار خود داشتند و به موقع و درست اطلاعرسانی میکردند، دچار بسیاری از زیانهای بعدی ناشی از این بیمبالاتی، بهویژه دامهایی که رسانههای مخالف برای آنها پهن کرده بودند، نمیشدند. این یک مثال کوچک در یک فاصله زمانی نزدیک بود تا خواننده این سطور متوجه رویکرد این نوشته شود، وگر نه با تأسف تا دلتان بخواهد از این ناحیه نارسایی داشتهایم و فقط خدا میداند به خاطر این ندانمکاریها در اطلاعرسانی بهموقع و شفاف از دههها پیش تاکنون، چقدر این مردم تاوان خطای مسئولانی از این دست را پرداختهاند.
یک نکته مهم را ناگفته نگذارم و آن تأکید بر تسری این رفتار هم به مسئولان و هم به عموم کسانی است که دستی در فضای مجازی و دیگر رسانهها دارند و به مدد فناوریهای روز، هرچه بنویسند بیش و کم مخاطبانی دارند. باز به همان مثال هریرود بازمیگردم. پس از آن واقعه، انبوهی از این بزرگواران، بی آنکه از حقیقت ماجرا مطلع باشند شروع به اظهاراتی دلسوزانه کردند، اما چون برای دلسوزیشان پیوست رسانهای نداشتند تلاششان بیشتر به زیان همان قربانیان هریرود و در نهایت مهاجران مظلوم افغانستانی در این سوی مرز انجامید. آن لشکر دلسوز حرفش را آن موقع زد و رفت. الان به جای ۲۰ نفری که از رودخانه گذشته یا نگذشته بودند یک جامعه میلیونی شامل بخش عمده مهاجران مشکلات پیچیدهای دارند که ناشی از کجسلیقگی در مصوبات خلقالساعه و اجرای بیموقع مصوبات مطالعه نشده دارد. در شرایط سخت همهگیری کرونا کارتهای بانکی بسیاری از آنها مسدود شده، اصرار بر جلب خیابانی مهاجران غیرقانونی افزایش یافته و رفتارهایی دیگر که واقعاً بدترین زمان برای اجرای آنها انتخاب شده، حتی اگر درست و کاملاً قانونی باشند که حتماً هستند، اما در اینجا دیگر خبری از آن لشکر دلسوز نیست. دیگر کسی نیست برای این معضل که گریبان صدها هزار نفر را گرفته است شعر بسراید و رگ گردنش باد کند. عزیزان! در هر سِمت و مقام و در هر سمت و طرفی که هستید، استانداردهایتان چندگانه نباشد. گاهی سعی کنیم با نظر به رفتارهای پیشنیان، بفهمیم با خودمان چند-چند هستیم.
نظر شما