قدس آنلاین: در او جنگاوری ذاتی دوران بازی کردنش باقیماند و صیقل خورد. مرد میانی جان سختی که او را با زمینه سازی اخراج دیوید بکام صاف و ساده به یاد میآوریم.
الچولو با آن جامه یکپارچه و همیشه سیاه و چهرهای که میخواهد از لبخند فرار کند یادآور ضد قهرمانهای آثار گانگستری بوده. پدرخواندهای کنار میدان که با نگاه تهدیدآمیزی حرف زده و فرمان میدهد. با اشاره دست.
ظاهراً باید از سیمئونه متنفر باشیم. از اتلتیکو، همان تیم ردا سیاه اروپا که از شماره یک تا۱۱ آن آماده قربانی کردن هستند و هر چه بیشتر خودشان میشوند تماشاییتر هستند. هنر آنها در خراب کردن شب دیگران است. اصراری برای پیدا کردن دوست نشان نمیدهند و دلپذیر بودن برایشان مفهومی ندارد. در بازیشان از پاسکاریهای جادویی بارسا خبری نیست و مثل رئال جادوگری از نوع رونالدو نداشته اند. گویی آمده اند تا جلو آن پاسها و آن جادوگر را بگیرند. گویی عنوان بهترین دفاع برایشان کافی است.
ولی ضد قهرمان دوست داشتنی هم هست و بسیاری از نبردهای به یاد ماندنی مدیون ضد قهرمانها بوده. به رویارویی از ته دل با بزرگان. بیترس. بیواهمه. بیعقده حقارت. خوبی و بدی ضد قهرمان توامان بروز میکند. این است همجوشی خیر و شر. چنانکه پیروزی برابر لیورپول بزرگ کنار شکست از لایپزیگ کوچک قرار گرفته.
تاریخ، الچولو را فراموش نخواهد کرد. او نامتعارفترین مربی یک دهه اخیر بوده. در اسپانیا با دو غول جانانه جنگیده و در اروپا بلندیهای فتح نشدنی را فتح کرده. ضد قهرمان بارها قهرمان را پشت سر گذاشته. اکنون باید دید ال چولو تا کی کنار گربه سیاه خواهد ماند.
انتهای پیام/
نظر شما