قدس آنلاین: سردار دهقان، مشاور فرمانده کل قوا در امور صنایع دفاعی و پشتیبانی نیروهای مسلح در مصاحبهای با شبکه فونیکس چین درباره روابط ایران و آمریکا ، انفجار بیروت و ... سخن گفت که در ادامه بخشی از این گفت و گو را میخوانید؛
از ابتدای سال جدید میلادی اتفاقات زیادی بین ایران و آمریکا رخ داد؛ از شهادت سردار سلیمانی تا اتفاقات دیگر. در حقیقت میتوان گفت روابط ایران و آمریکا در ماههای اخیر بسیار پرتنش بوده است که در سالیان اخیر سابقه نداشته است. به عبارت دیگر به نظر میرسد که روابط ایران و آمریکا در مرز جنگ بوده است. چشمانداز شما درخصوص روابط این دو کشور قبل و بعد از انتخابات آمریکا چگونه است؟
بحث ایران و آمریکا بحثی تاریخی است. ربطی به این دوره خاص دارد.
وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد، به طور طبیعی مناسبات دگرگون شد و ما در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتیم. در حقیقت نظام ما علیه نظام سرمایهداری و استعماری در آمریکاست. آمریکاییها هیچ وقت نخواستند واقعیت انقلاب و اراده ملت ما را بپذیرند و بدان تن بدهند. از همان روز اول پیروزی انقلاب به صورتهای مختلف اقداماتی را علیه ما انجام دادند تا زمانی که به جنگ تحمیلی رسیدیم و آمریکا تمامی ابزارهای خود را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... به کار گرفت تا ملت ما را به تسلیم بکشاند اما ملت ما با اعتقادی که به انقلاب و مسیر خود داشت این مسیر را ادامه داد، مقاومت کرد و تا به امروز در تمام جبهههایی که با آمریکاییها درگیر بودیم یا آنان برای ما فضای تنش به وجود آوردند، این آمریکاییها بودند که موفق نبودند و به اهدافشان نرسیدند.
در زمان دولت کنونی ما و آقای اوباما، آمریکاییها پروندهای بین ما و دنیا به نام پرونده هستهای ساخته و اتهامی را دال بر حرکت ما به سمت سلاح هستهای وارد کرده بودند. قطعنامههای مختلفی را علیه ما از شورای امنیت گرفتند و محدودیتهای سنگینی را از ناحیه تحریم علیه ما اعمال کردند. در حقیقت تلاش کردند ائتلافی جهانی علیه ما شکل دهند. آقای اوباما علاقهمند بود این فضا را تلطیف کرده و به نوعی تغییر دهد. به طور طبیعی مذاکراتی را فقط با عنوان پرونده هستهای با آنان آغاز کردیم. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران هیچ دستور کار دیگری را با آمریکاییها در فضای مذاکراتی مطرح نکرد و در زمان مذاکرات نیز فقط بحث پرونده هستهای مطرح بود. نتیجه مذاکرات فشرده و طولانی که انجام شد منجر به توافقنامهای شد که مستند بر قطعنامهای از سوی شورای امنیت سازمان ملل و نامش برجام شد. طبیعتا به دنبال برجام این مطالبه شکل گرفت که باید محاسبات ما بهگونهای ترمیم شود. اولین خواستهای که از دنیا داشتیم این بود که اتهامی که سیستمهای جاسوسی و دشمنان علیه ما درست کرده بودند باطل اعلام شود و همه چیز به وضعیت قبل برگردد. وضعیت قبلی نیز چنین بود که همه تحریمهایی که برعلیه ما به تصویب رسیده و اجرا میشد منتفی شود. در قطعنامه ۲۲۳۱ نیز به همین موضوع اشاره شده است.
وقتی بحث کاندیداتوری آقای ترامپ مطرح شد، او از همان ابتدا این توافق را به عنوان توافقی به نفع ایران و علیه آمریکا دانست و اعلام کرد که اگر رئیس جمهور شوم، این قطعنامه را پاره خواهم کرد و ایران را به پای مذاکره برای توافقی جدیتر و موثرتر خواهم کشاند. بنابراین ترامپ از ابتدا سیاست خود و تیمش را روی این موضوع گذاشته بود و قصد داشت ایران به تسلیم کشانده و توافقی به نفع آمریکا را به امضا برساند. آنان هم از برجام خارج شدند و هم تحریمهای یکجانبهای را علیه مردم ما اعمال کردند و تحت عنوان فشار حداکثری قصد به تسلیم کشاندن ملت ما برای گردننهادن به خواستههایشان را دنبال کردند. ملت ما هم مقاومت کردند، رهبری ما خیلی روشن مسیر حرکتی مردم را تعریف کردند و دولت، مردم و مجلس همگان در این مسیر همنظر و یکپارچه شده و در برابر این خواسته زیادیطلبانه آمریکا ایستادند. اتفاقاتی هم بین ما و آنان رخ داد که از آن جمله میتوان به پهپاد آمریکایی، کشتیهای ما و انگلیسیها و ... اشاره کرد که باعث شد سطح تنش بالا رود. البته ما یک شعار ثابت هم داشتیم و میگفتیم نه ورود به جنگ خواهیم کرد و نه مذاکره خواهیم کرد.
همچنین رسما اعلام کردیم که به دولت آمریکا به ویژه آقای ترامپ و تیمش نمیتوانیم اعتماد کنیم و او را طرف مذاکره نمیدانیم. طبیعتا فضایی هم برای مذاکره نبود چرا که آمریکاییها ۱۲ پیش شرط را اعلام کردند و گفتند اگر بخواهیم مذاکره کنیم این ۱۲ شرط باید اتفاق بیفتد. این شرطها بدین معنا بود که جمهوری اسلامی ایران خود را خلع سلاح کند، دستانش را در برابر آمریکاییها بالا ببرد و آنچه که آنان میخواهند را عملی کند. ماهیت انقلاب و روحیه مردم ما اساسا با چنین فضایی سازگار نبوده، نیست و نخواهد بود فلذا خیلی محکم به آن فضا نه گفتیم و رسما اعلام کردیم که با دولت ترامپ هیچگاه مذاکره نخواهیم کرد اما ترامپ نیاز داشت که فضا را به نفع خودش برگرداند و در فضای داخلی آمریکا از آن استفاده کند. دقت داشته باشید که آقای ترامپ هیچ دستاوردی در سیاست خارجی خود نداشته است. او میخواست مشکلش با کره شمالی را حل کند اما نتوانسته، میخواست مشکلش با ایران را حل کند اما نتوانسته، میخواسته چین و اروپا را همراه خود کند اما این اتفاق رخ نداده و ... بنابراین او نیاز به دستاوردی دارد که بتواند تداوم حضور خود در کاخ سفید را برای دور دوم تضمین کند. بزرگترین عاملی که میتواند چنین فضایی را برای آمریکا به وجود بیاید، این است که ما را به پای میز مذاکره بکشاند و ما را وادار کند تا اقداماتی را انجام دهیم که توجیهکننده اقدامات او باشد.
اعتراضات آبان تلاش آمریکا بود
بزرگترین جنایتی که مرتکب شد، شهادت سردار سلیمانی بود؛ آنان با خود فکر میکردند که سردار سلیمانی را ترور میکنند و محور مقاومت فروپاشیده میشود، ملتهایی که در محور مقاومت تعریف میشوند، مسیر مبارزه خود را ناکام تلقی میکنند و عملا حضور ما در منطقه منتفی میشود. این دیدگاه نظریه معکوس داد؛ یکپارچگی بین ملت ما برای مقابله با آمریکا به وجود آمد، ابتکار عمل کلا از دست آمریکاییها خارج شد چرا که دولت آمریکا تبدیل به دولتی تروریست شد که مرتکب جنایت شده است و همه دنیا او را محکوم کردند. فلذا نتیجه کاری که میخواستند ببینند کاملا معکوس شد و کینهای بین ملتها علیه آمریکا و سیاستهای او به وجود آمد. در حقیقت نوعی حس انتقامگیری بین همه به وجود آمد و ما هم اعلام کردیم که اگر پاسخی دربرابر کارشان دادیم و زدن عینالسد، اقدام اصلی که باید انجام شود نیست بلکه اقدامی که باید صورت گیرد، خروج آمریکاییها از منطقه است.
بنابراین آنان وارد فاز جدیدی شدند و آن هم ایجاد آشوب در هر کشور و ملتی بود که بهنوعی با محور مقاومت درارتباط است. در عراق آن کارها را کردند، در لبنان این وضعیت را به وجود آوردند که هنوز ادامه دارد و در ایران هم در آبانماه تلاش کردند وضعیت خاصی را به وجود بیاورند و اکنون هم دنبال این فضا هستند. در حقیقت آمریکاییهامیخواهند ایران را به نوعی پای میز مذاکره برای پذیرش شرایطشان بکشند و این موضوع دستمایهای شود برای اینکه در انتخابات پیروز شوند. من فکر میکنم این عقلانیت در کشور آمریکا تا اندازهای وجود دارد که اجازه ورود به وضعیتی پرتنش که منجر به درگیری شود را به آقای ترامپ ندهند در حالی که او به دنبال بهانهای است که این وضعیت را خلق کند. در نتیجه موضع مشخص ما این است که ما به دنبال جنگ و تنش نیستیم، ملت ما ملت صلحطلبی است و در طول حکومت ۴۰ ساله جمهوری اسلامی ایران همواره از خودمان دفاع کردیم و به هیچ کشوری تجاوز نکردیم و در هیچ جایی شروعکننده جنگ نبودیم اما در نقطه مقابل اگر جنگی شروع شود آغازکننده جنگ، خاتمهدهنده آن نخواهد بود.
** به نظر شما ایران، پس از انتخابات آمریکا به طور مستقیم با آنان مذاکره میکند؟
این خواست آمریکاییهاست و خواست ما نیست. آنان دیگر کاری ندارند که علیه ما انجام دهند. آمریکا امروز در قبال انقلاب اسلامی و ملت ما خلع سلاح است و دنبال یک سلاح است و ما قطعا این سلاح را به دست آمریکاییها نخواهیم داد. در حقیقت ما او را مسلح نخواهیم کرد که بخواهد کاری علیه ما بکند. این یک اصل است. معمولا طرف نیازمند درخواست مذاکره میکند؛ اکنون چه کسی درخواست مذاکره دارد؟ آمریکاییها. حال سوال این است که آیا آنان از موضع قدرت میخواهند مذاکره را تحمیل کنند یا در موضع ضعف و نیاز هستند و طلب مذاکره میکنند؟ ما فکر میکنیم بیشتر گزینه دوم است. به طور طبیعی ما هم از موضع قدرت و بینیازی نسبت به آن چیزی که مطرح میکنند تن به این مذاکره نخواهیم داد. به عبارت دیگر کمککننده ترامپ برای ادامه این وضعیت در کاخ سفید و جهان نخواهیم بود در حالی که او نیاز دارد که ما کمکش کنیم تا بماند. فکر میکنم دنیا هم خیلی طالب این نیست که ترامپ در کاخ سفید بماند چرا که همه توافقات جهانی را دور زده و کنار گذاشته و تصور میکند فردی است که میتواند بگوید، بخواهد، به عمل دربیاورد و دیگران هم باید گوش کنند.
ما در وضعیت گذار در جهان هستیم و کمتر کسی آمریکا را به عنوان هژمونی تمام عیار در همه ابعاد میشناسد. بنابراین آمریکاییها تلاش میکنند اولا این وضعیت را به دست بیاورند و دوما تثبتیش کنند. این موضوع در حالی است که دنیا، دنیای دیروز نیست. اروپا، اروپای دیروز نیست، چین، چین دیروز نیست، ایران، ایران دیروز نیست و البته آمریکا نیز آمریکای دیروز نیست. باید بپذیرند که آنان هم یک کشور و یک ملتاند و بقیه هم هستند. اگر آنان امنیت، ثبات، توسعه و رفاه برای ملتشانمیخواهند، بقیه هم خواهاناند. این طور نیست که تصور کنند دنیا باید به قیمت رفاه مردم آمریکا و امنیت ساختگی آنان هرچه دارد در اختیارشان بگذارد. آن دوران دیگر تمام شده است.
مناسبات خوبی با چین داریم و هر روز دریچه بیشتری روی ما باز میشود
**آمریکاییها از سال گذشته تلاش کردند فشار حداکثری وارد کنند. حتی ایران هم دچار مشکلات اقتصادی شده و ارزش ریال کم شده است. ایران با وجود فشار حداکثری چه پاسخی به آمریکاییهامیدهد؟
ما متکی به داخل و مردممان هستیم. مردم ما تا به امروز نشان دادند که حاضرند هزینه استقلالشان را پرداخت کنند. فشار حداکثری آمریکا باعث شده است که اقتصاد ما در مسیر رونق قرار گیرد و رشد اقتصادی را تجربه میکنیم، مردم ما اتحاد و انسجام بیشتری پیدا کردند، حضور بیشتری برای حل و فصل مشکلاتشان پیدا کردند و ... از زمانی که ویروس کرونا به وجود آمد در چه کشوری سراغ دارید که ملتی با حجم عظیمی از حضور کمک کنند تا این بحران را پشت سر بگذاریم؟ میبینید که همه مردم در امدادرسانی حضور دارند و برای تامین مواد غذایی برای کسانی که مشکلی برایشان پیش آمده است، فعال میشوند. فلذا فشار آمریکاییها باعث خودباوری و اتکای بیشتر ما به خودمان میشود؛ ضمن این که همه دنیا آمریکا نیست و همه آمریکا هم ترامپ نیست. ما امروز با کشورهای دیگر از جمله کشور چین مناسبات و همکاریهای خوبی داریم و هر روز دریچههای بیشتری به روی ما باز میشود. دلیل آن هم ساده است؛ وقتی نظام سیاسی آمریکا همه را تحت فشار قرار میدهد اگر جایی مثل ایران بایستد بقیه به او وصل میشوند. کشور ما امروز به نوعی تمام ملتها را در مواجهه با زیادهخواهی آمریکا نمایندگی میکند. بنابراین همه کسانی که در این فشار قرار دارند با ما همراه میشوند.
میخواستند با مشابهسازی با سقوط هواپیمای اوکراینی دستمایهای برای شکلدهی اعتراضی بزرگ درست کنند
**اخیرا جنگندههای آمریکایی هواپیمای مسافربری ایران را تهدید کردند؛ به نظر شما این موضوع چه پیامی دارد؟ آیا احتمال جنگ وجود دارد؟
اولا این کار خلاف قوانین هوانوردی و ضوابط حاکم بر آن است، آن هم هواپیمایی که مسیرش، نوع ارتفاعش و ... روشن است. به صورت کلی در هواپیماهای مسافربری هم مبدا و هم مقصد کاملا مشخص است. لذا این هوایپما، هوایپمایناشناختهای نبوده، کاملا مسافربری بوده و نه تهدیدی علیه کسی بوده و نه ایجاد تهدیدی برای کسی میکرده است. حال چرا جنگندههای آمریکایی چنین کاری میکنند؟ طبیعتا در فضای تنشآلود، قابل تفسیر و تبیین است. اگر آنان میتوانستند به نوعی مانور کنند که خلبان دستپاچه شده و حرکتی نامناسبی انجام دهد پدافندها فعال میشدند، سرعت گریز هواپیمای جنگی هم فوقالعاده است و ممکن بود یک هواپیمای مسافربری توسط سیستم پدافندی هدف قرار گیرد و فاجعه بزرگ انسانی خلق شود. تصور آنان بر این بود که چنین اتفاقی رخ میدهد و سپس با مشابهسازی این اتفاق با سقوط هواپیمای اوکراینی دستمایهای برای شکلدهی اعتراضی بزرگ کنند. علاوه بر این میگفتند که این هواپیما رزمنده میبرده است و تسلیحات داشته و با چنین داستانسرایی خودشان را در موضع برتر و مدافع صلح و امنیت قرار بدهند. امروز به تمام معنا دولت آمریکا را دولت مطلقا تروریستی میدانیم که هیچ قواعدی هم برای خودش ندارد. حتی تروریستهاجنبههای اخلاقی دارند و ممکن است هدفی مشخص را بزنند در حالی که آنان آمادگی این را دارند که هر چیزی را بزنند. به عبارت بهتر تروریستهایی هستند که از انسانیت و اخلاق بهرهاینبردهاند.
موضع اروپاییها خیلی جالب است. چندی پیش سه کشور اروپایی مکانیزم خلع ائتلاف برجام را راه انداختند. به نظر شما آیا موفق میشوند پرونده هستهای را به شورای امنیت بدهند؟ شما موضع اروپاییها را چگونه ارزیابی میکنید؟
اروپاییها ثابت کردند که موضع مستقلی از آمریکاییها ندارند. آنان توان مقابله با آمریکا را ندارند و در مسیر خواست آمریکا تاکنون حرکت کردند و میکنند. به اعتقاد من، تنها نقشی که اروپاییها داشتند ایجاد و اجرای یک عملیات تاخیری بوده است. سازوکاری که به نام اینستکس درست کردند مشکلی از ما را حل نمیکند. زمانی قرار بود که حجم اعتبار بزرگی را در آنجا بیاورند و کمک به توسعه سرمایهداری کنند و آن را از محل خرید نفت جایگزین کنند. این روند هم کم کم تغییر پیدا کرد و عوض شد. ما نیازی به چنین لطفی از سوی اروپاییها نداریم. میگویند «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.» البته ما روابط خود با کشورهای اروپایی را حتما حفظ خواهیم کرد و علاقهمندیم آنان هم منافع خود را در اولویت برنامهها و تصمیمات خودشان قرار بدهند.
آمریکا نمیتواند مکانیزم ماشه را اجرا کند
** احتمال شکست برجام را چه قدر میدانید؟
در برجام ما به تعهدات خود عمل کردیم اما اروپاییها و آمریکاییها به تعهداتشان عمل نکردند. آن چیزی که از برجام میخواستیم را نتوانستیم به دست بیاوریم اما آن چیزی که داشتیم را حفظ کردیم و توسعه خواهیم داد.
اگر آمریکا تحریم را بردارد درباره مذاکره تصمیم میگیریم
**همه میگویند که اروپا و آمریکا میخواهند پرونده هستهای ایران به شورای امنیت میبرند و برای ایران تحریمهایی اعمال میشود.
نمیتوانند.
قطعنامه ۲۲۳۱ کلا همه چیز را منتفی کرده است و ما از شورای امنیت بیرون آمدیم. در خود برجام مکانیزمهایی مثل مکانیزم ماشه پیشبینی شده است که اگر طرفی از ۱+۵ ، برجام را جزئی یا کلی نقض کنند با سازوکاری که پیشبینی شده است، به شورای امنیت میرود. حال سوال این است که چه کسی میخواهد این کار را بکند؟ آمریکا که از برجام خارج شده و طبیعتا این مکانیزم برای او کار نمیکند، بقیه هم که خارج نشدند اگر بخواهند آن را فعال کنند باید در چارچوب برجام باشد. به اعتقاد من این اتفاق رخ نمیدهد.
**اگر آمریکا تحریمها را بردارد آیا ایران با آمریکا مذاکره میکند؟
همین «اگرها» موضوع بحث است؛ اگر تحریمها را برداشتند، تصمیم میگیریم.
خیلیها میخواستند میان ایران و آمریکا میانجیگری کنند
نخست وزیر عراق به ایران سفر کردند که سفر بسیار مهمی بود. خیلیها میگفتند که او میخواست بین ایران، آمریکا و عربستان میانجگری کند. نظرشما چیست؟
خیلیها میخواستند میانجگری کنند؛ شرایط ما روشن است و هر کس بیاید این شرایط را میگویم.
آیا روابط ایران با کشورهای همسایه مثل عربستان و امارات در حال بهبود است؟
ما در بهبود مناسبات خود با همسایههایمان به ویژه امارات بسیار پیش رفتیم و قبلا هم اعلام کردیم که ما با هیچ کدام از کشورهای همسایه هیچ تضاد و تعارضی که قابل حل و رفع با نشست و مذاکره نباشد نداریم و همیشه این توصیه را به کشورهای همسایه خود کردهایم که در منطقه برادری و همسرنوشتی باید تعیینکننده روابط باشد. باید حتما به دنبال مدلهای تامین امنیت منطقهای باشیم و همه کشورها در آن سهیم باشند. همیشه گفتهایم کشورهای فرامنطقهای دنبال منافع خودشان هستند؛ آنان دنبال بازار برای تسلیحات خود و بردن منابع منطقه برای تامین نیازهای خودشان هستند و اگر منافع ملتها در منطقه مطرح باشد قاعدتا رهبران منطقهای خودشان باید مسائل را حل کنند و عامل خارجی حتما بر ارتقای تنش اضافه میکند. او در جهت صلح و آرامش و امنیت منطقه کار نخواهد کرد.
خبرهایی وجود داشت مبنی بر این که اسرائیل سایت هستهای نطنز را بمبگذاری کرده است؛ آیا این صحت دارد؟
آیا تاکنون از اسرائیلیها حرف راست شنیدید؟ این هم مثل بقیه است.
اکنون انفجار بیروت بسیار مود توجه قرار گرفته است؛ شما وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم آن چیزی که رخ داد یک اقدام ۱۰۰ درصد اسرائیلی است چرا که آنجا انبار مواد غذایی و آذوقه ملت لبنان بوده است. اکنون همه شرایط سخت اقتصادی لبنان و محدودیتهای موجود آن را میدانند؛ حال بیایید و انبار مواد غذایی یک کشور بحرانزده را منفجر کنید؛ جز فشاری که بدان وارد میشود چه چیزی دارد؟ علاوه بر این دقت داشته باشید که وقتی کاری را انجام میدهند خیلی سریع داستانی برایش درست میکنند تا باورپذیر شود. برای مثال میگویند عامل همه مشکلات ملت لبنان حزبالله و مقاومت است و این مواد منفجره متعلق به آنان بوده است. این موضوع در حالی است که ملت لبنان حزبالله را از خود میداند و حزبالله در خدمت منافع امنیت آنان است. هیچگاه حزبالله علیه مردم لبنان و مخالف آنان عملی نکرده است. اسرائیل اولین بار تلاش کرد با ایجاد روایت غلط بگوید حزبالله ۲۷۰۰ تن مواد برای چه میخواسته است؟ باید این سوال را پرسید که چرا باید چنین موادی را در یک مرکز رسمی در بندر لبنان نگه دارد؟ عقل سلیم هم چیز بدی نیست و باید حرفی زد که پذیرفتنی و معتبر باشد. این حرف معتبری نیست. به هر حال این مواد در آنجا بوده و در کنارش سیستمهاینگهداری مواد غذایی آنان بوده است و چنین چیزی به ناگاه منفجر میشود. اکنون قدم بعدی علیه مردم لبنان شکل گرفته و قدم تعیینکنندهای است. وقتی انبار و پشتوانه غذایی یک کشور بحرانزده که مشکلاتی در این زمینه دارد را از بین ببرید چه پیامی دارد جز اینکه فشار بر مردم برای ایجاد فضایی برای هدف دیگر وارد شود؟ از نظر من این اقدام ۱۰۰ درصد اسرائیلی است.
نظر شما