رقیه توسلی
چشمهایم روشن... چشمها را باید شست... کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا...
نیفتادهام به هذیان گویی. بهگمانم طبیعی باشد برای کله سحر. وقتی خروسان همسایه هنوز مشغول قوقولیاند که ملتفت میشوی «گل ترمه» و مادرجانش پریدهاند توی ماشین و فرتی خودشان را با کادویی رساندهاند به تو. وقتی کرونا، آقابالاسر میشود و نمیگذارد عزیزانت جواب بیایید تو برای چای، را مثبت بدهند. وقتی بیبوسه و آغوش، پاکتی میدهند دستت و گردبادوار دور میشوند. وقتی مثل خالهای بال درآورده چمبره میزنی روی هدیه و بازش که میکنی دوتا شاخ گوزنی پیچ پیچ روی سرت سبز میشود.
ساعت 8 صبح است و کمتر از دو ساعت خوابیدهام. خسته و مچاله، پاکت باز شده روی میز را ورانداز میکنم. مغزم، کم سوت نمیکشد. هر چه بیشتر میبینمش، سلولهای خاکستریام بیشتر قدرت تجزیه و تحلیلش را از دست میدهند. از هر زاویهای این کادو را نمیفهمم. نمیفهمم چرا باید یک گلدان مریض رو به موت را برایم هدیه بیاورند که یک برگ بیشتر ندارد!
دلخور نمیشوم چون عشقشان را میشناسم. پُرسؤال میشوم.
فکر و خیال را اما وا میگذارم و پا میشوم. باید به گلدان محتضر برسم. آب و ناز و آفتاب برایش از اهم واجبات است. از کابینت، پرنده سفالی کوچک پایهداری میآورم و میکارم کنار تک برگ تا تنها نماند و بی همصحبت. اسمش را هم میگذارم «مردادک». بس که ناز و کوچک و بیحال است و میبرمش روی بالکن که به گلدانهای دیگر معرفیاش کنم.
برمیگردم. کله میکنم توی فریزر تا ببینم وعده مرغی هست که بساط زرشک پلو علم کنم یا نه، که تلفن خانه زنگ میخورد. میروم سر وقتش. گلی جان است آنور خط. سلامم را که میشنود دیگر مجال نمیدهد و یک بند حرف میزند. از من و گلدان و حال قشنگ و انرژی مهربان. از خودش و دستهایش که دانه دانه گلبرگهای این گل را کنده طول هفت ماه. از مادرش که پیشنهاد داد این گلدان بلاگرفته را بسپریم دست خاله که او شاید کاری کند بلکه نمیرد.
خواهرزاده جان، قطع که میکند، غِرّه میشوم و درجا یاد جملات کتاب «پریدخت» میافتم. آنجا که میگفت: بیگم باجی! کم زنانهگری یادمان نداده است. گردن گوسفندی را در غوره و بادمجان عمل میآوریم که بیا و ببین.
یاد «عزیز» که ورد زبانش بود: عزیزکم! گل جماعت، هم گوش دارند هم چشم و هم قلب.
پی نوشت:
بی بروبرگرد، «مردادک» خوش قدم است، چون این همه سال رفت و تازه امروز دوزاریام افتاد که چرا میگویند قضاوت نکن. اگر هم کردی، زود قضاوت نکن.
نظر شما