* سید مصطفی حسینی راد
این روزها با به پایان رسیدن «همگناه»، یکی از پرطرفدارترین سریالهای شبکه تلویزیونهای اینترنتی و شبکه نمایش خانگی در کشور، باید به چند نکته توجه کرد که تأمل در آن میتواند برای رسانه ملی که با صرف هزینه بسیار زیاد در حال تولید محتواست، راهگشا و مؤثر باشد. رسانهای که به جرئت میتوان گفت در یکی دو سال گذشته در حوزه تولید سریال، بسیار ضعیف عمل کرده و تولیدات قابل دفاع آن به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
اول:
رسانه ملی باید ازخود بپرسد عوامل موفقیت یک سریال، چه در شبکه رسانههای تصویری خارج از صدا و سیما یا در داخل مجموعه رسانه ملی چیست؟ البته که این پرسش، یک پرسش تازه و عجیب نیست بلکه پرسشی است که همواره باید مورد توجه مسئولان رسانه ملی و بهخصوص تهیهکنندگان، کارگردانان و سریالسازان این رسانه بزرگ باشد. اما اکنون با نگاهی دوباره به یک سریال موفق که توانسته نزدیک به ۹۸درصد آرای مثبت بینندگان خود را جذب کند، میتوان به زوایای تازه اما کهنهای رسید که مورد غفلت تلویزیون در سالهای اخیر قرار گرفته است. آن هم سریالی که ببینندگانش برای تماشای آن «پول» پرداخت کردهاند و طبعاً در رأی دادن به آن سختگیرتر هستند!
آیا «همگناه» بودجه عجیب و غریبی داشته؟ آیا از پروداکشنِ به اصطلاحِ مسئولان سیما، عظیمی برخوردار بوده؟ آیا تنها و تنها از جذابیتهای حاشیهای مانند حضور بازیگران زن با آزادی بیشتر برخوردار بوده؟ آیا تنها عامل جذب مخاطب آن، شمار بالای بازیگران سرشناس بوده؟ آیا این سریال متن خوب و محکمی داشته و خوب توانسته حرفش را «روایت» کند؟ آیا به مسائل روز و مشکلات مردم پرداخته؟ آیا سازندگان «همگناه» و امثال آن، دستشان برای بیان برخی موضوعات بازتر بوده و سریالسازان تلویزیون دستشان بسته است؟ و شاید چندین و چند آیای دیگر...
دوم:
سریالهای تلویزیون در ماههای گذشته آن قدر ضعیف و خارج از قواره این رسانه بوده که حتی عامترین مخاطبان این رسانه هم صدایشان درآمده و حاضر به تماشای برخی از این سریالهای ضعیف نیستند. نمونهاش یکی از سریالهای رمضانی سیما به نام «سرباز» که یک فاجعه به تمام معنا بود و البته بیش و کم، بقیه سریالها که خیلی در رتبههای بالاتری نمیایستند.
آیا تلویزیون کارشناسان کاربلدی ندارد که با خواندن فیلمنامه این سریالها متوجه سطح کیفی آن شوند و بودجه بیتالمال را که این روزها برای جذب تومان تومانش باید منت کشید و آگهی صد تا یک غاز به خورد مردم داد، هدر ندهند؟ آیا تلویزیون نویسندگان درست و حسابی ندارد که فیلمنامههای درست و حسابی برایش بنویسند؟ آیا رسانه ملی به دلایل مختلف، نویسندگان و کارگردانان خوب را ناامید کرده یا فراری داده است؟ آیا تلویزیون نظارت کافی بر ساخت محتوای تولیدی خودش ندارد و همان کارگردانان متوسط و خوب هم به تلویزیون که میرسند، دقیقهای حساب میکنند و به کارشان آب میبندند و سر رسانه ملی و مردم را کلاه میگذارند؟ آیا اصلاً مردم برای مسئولان رسانه ملی مهم هستند؟ آیا در این شرایط نباید انتظار داشت مخاطبان این رسانه بزرگ، عطای رایگان بودنش را به لقایش ببخشند و بروند پول بدهند و «تی وی باکس» و اشتراک تلویزیون اینترنتی برای خانههایشان بخرند و بگویند هفتهای دو سه تا سریال درست و حسابی میبینیم و پولش را هم میدهیم؟ آیا مردم پول تولید محتوا در رسانه ملی را نمیپردازند؟
سوم:
به نظر صاحب این قلم، «همگناه» یک اثر درخشان هنری نیست. یک کار متوسط به بالاست که در نبود کارهای خوب، خوب دیده شده است. البته باید برای ساخت همین کار متوسط به بالا هم در این شرایط و این روزها که سینمایمان دارد با تولیدات آبکی خود، نفسهای آخرش را میکشد، به سازندگان این سریال تبریک گفت. اما چه میشود که یک سریال بدون هزینه آنچنانی، جلوههای ویژه پرخرج، دکور و لباس و شهرک سینمایی و آکسسوار آنچنانی یا حتی سوژه خاص و جنجالی (مثل آنچه سریال آقازاده دارد یا سریال خوش ساخت «گاندو» داشت) میآید و ۹۸درصد رأی مثبت از مخاطبانش میگیرد؟
این پرسشها را تکرار میکنم چون نیازی به پاسخ دادن به آن نیست، بلکه همه ما بهخصوص مسئولان سیما پاسخ این پرسشها را به خوبی میدانیم؛ اما نمیدانم چرا کسی دلش برای مردم و پول بیتالمال که صرف برنامهها و سریالهای تلویزیون میشود و سرانجام هم تلویزیون را به تکرار سریال قدیمی معراجیها و بانوی عمارت و... میرساند، نمیسوزد؟
آیا سریالی مانند «همگناه» پول خیلی زیادی (به نسبت حضور بازیگران سرشناسش) خرج کرده است؟ این سریال، قصه یا قصههای خوب و جذابی دارد؟ آیا روی موضوعاتی دست گذاشته که مردم نسبت به آن حساساند و دوست دارند درباره آن داستان ببینند؟ فیلمنامه و داستانپردازی سریال قوی است؟ کارگردانی سریال خیلی خوب است؟ بازی بازیگران خیلی ویژه و عالی است؟ جذابیتهای ویژه حاشیهای دارد؟ واقعاً دلایل موفقیت این سریال چیست و چرا مسئولان سیما و سیاستگذاران آن، این دلایل را بررسی و واکاوی نمیکنند؟ واقعاً آیا رسانه ملی توانایی و ظرفیت ساخت سریالهایی را ندارد که با همین بودجه به همین میزان از موفقیت دست یابند؟
چهارم:
واقعیت این است که «همگناه» و همگناهان هم دارای ضعفهای بسیار هستند؛ هم در محتوا و هم در اجرا و فرم. اما کسانی که این سریالها را میسازند و کسانی که آن را سفارش میدهند یا برایش سرمایهگذاری میکنند، دلشان برای جیبشان میسوزد! آنها خوب میدانند که شبکه رسانههای خانگی یا تلویزیونهای اینترنتی جایی نیست که کار ضعیف و مخاطبناپسند عرضه کنی و آب از آب تکان نخورد و حقوق و دستمزدت را بگیری و بروی و بعدش هم در شبکه مربوطه برای خودت و عوامل سریالت بزرگداشت برگزار کنند و جایزه هم بدهند! مردم در خارج از رسانه «به ظاهر رایگان» ملی، انتخاب میکنند و پول میدهند، پس سازندگان هم باید محتوایی را عرضه کنند که خریدار داشته باشد.
شنیدهام این روزها و با موفقیت سریالهای خارج از تلویزیون که خیلیهایشان هم نه محتوای قابل دفاعی دارند و نه کارهای ویژهای هستند و صرفاً سرگرم کنندهاند، تلویزیونیها به فکر نظارت جدیتر بر ساخت این سریالها افتادهاند! پیشنهادم به این آقایان این است که اگر شما بیلزن هستید ابتدا باغچه خودتان را بیل بزنید و سد راه دیگران نشوید برای اینکه کارهای ضعیف خودتان را توجیه کنید.
البته که این سریالها هم نیاز به نظارت و بررسی کیفی و محتوایی دارند اما هر کاری به جای خود و به موقع خود!
نظر شما