دمل چرکین بحران قره باغ و درگیری میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان که این روزها دوباره سر باز کرده و به سر خط رسانهها آمده، نزاعی تاریخی است که ریشههای آن را باید در سالهای پایانی قرن گذشته جست وجو کرد. در این میان جمهوری اسلامی به عنوان کشوری هم مرز با طرفین مورد منازعه هم از این تنشها متأثر شده و هم از مؤلفه هایی برخوردار است که میتواند به عنوان بازیگری فعال و مؤثر در جهت حل آن اجرای نقش کرده و تأثیرگذار باشد.
منطقه قره باغ تا پیش از عهد نامه ننگین گلستان (1192 هجری قمری- 1813 میلادی) بخشی از خاک ایران بود. جمهوری اسلامی با هر دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان دارای روابط حسنه بوده و علاوه بر آن ریشه تاریخی، دینی و فرهنگی مشترکی نیز با این دو کشور دارد و میتواند با استفاده از این امکان، هیجانات ایروان و باکو را کنترل کند. این در حالی است که میانجیگری کشورهای گروه مینسک (اتحادیه اروپا، روسیه، ایالات متحده) نه تنها موجب فیصله این بحران نشده، بلکه در سالیان اخیر تنها کینهها و عداوت میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان را تشدید کرده و رشد اندیشههای ملی گرایانه و در ادامه دخالتهای خارجی سبب پیچیدهتر شدن موضوع شده است.
علاوه بر این موضوع امنیت قفقاز برای تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در چند روز اخیر بیشتر درگیریها میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در نقاط نزدیک به مرز ایران بود و طبیعتاً ترس و ناامنی ایجاد شده به صورت مستقیم بر کشورمان اثرگذار است. بهعلاوه این بحران بر گروههای قومی خاص در درون کشورمان تأثیر دارد. آذری زبانها و ارامنه ایرانی به دلیل علقههای خاصی که با دو کشور درگیر در جنگ دارند، خواسته یا ناخواسته از آن متاأر شده و این موضوع در حالت کلی بر امنیت ملی تأثیر منفی دارد.
از سوی دیگر آنچه در مقطع کنونی در بحران قره باغ برای جمهوری اسلامی مهم است و نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد، نقش آفرینی مؤلفههای خارجی است که بر این نزاع دخیل بوده و علاوه بر پیچیده کردن موضوع به نفع امنیت ملی کشورمان نیست. این روزها رژیم صهیونیسیتی بدش نمی آید با موج سواری بر تحولات، در آتش جنگ دمیده و به خیال خود حوزه ناامن دیگری در همسایگی جمهوری اسلامی و این بار در قفقاز بگشاید. بنابراین جمهوری اسلامی حق دارد نسبت به این تنش حساس بوده و این مناقشه را بهطور جد زیر ذره بین داشته باشد.
از سوی دیگر ترکیه به عنوان دیگر طرف خارجی موضع مناسب و سازنده ای در قبال بحران قره باغ در پیش نگرفته. این روزها اخبار نگران کنندهای از دخالت مستقیم ترکیه در جنگ قره باغ و در مرحله بعد اقدام این کشور در انتقال بخشی از نیروهای تروریستی از ادلب سوریه و لیبی به قفقاز در راستای حمایت از جمهوری آذربایجان به گوش میرسد. این موضع جز تنش آفرینی چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت. بر اساس چهار قطعنامه ۸۲۲، ۸۵۳، ۸۷۴، ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل منطقه قره باغ با وجود جمعیت حداکثری ارمنی بخشی از جمهوری آذربایجان است. ایران نیز ضمن ابراز تمایل برای میانجیگری همین رویکرد بینالمللی را در سیاست خارجی مورد تأکید قرار داده اما بر خلاف ترکیه که به حمایت مستقیم از یک طرف عمل میکند بر مذاکره به عنوان راه حل نهایی برای پایان دادن به بحران تأکید دارد. این رویه منطقی البته به مذاق جریانهای پان ترکیست که از سوی خاندان الهام علی اف و گروه هایی خاص در درون ترکیه تغذیه میشوند، خوشایند نیست و در جهتگیری ای که البته تازگی هم ندارد، آنها رویه مستقل ایران را ندیده و با شیطنت خاص و انتشار کلیپهای ساختگی کشورمان را به حمایت از ارمنستان متهم کنند؛ موضوعی که از سوی مقامات رسمی تهران رد شده است.
نزاع میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان البته در حوزه اقتصادی و موضوع صادرات و واردات کشورمان به حوزه قفقاز هم میتواند تأثیرگذار باشد. البته ناامنی در قفقاز در یک معنی دیگر میتواند تهدیدی برای حوزه انرژی آذربایجان و حتی غرب باشد. آنها دنبال آن بودند با دور زدن ایران، خطوط انتقال انرژی به اروپا را از قفقاز عبور دهند، اما شکل گیری این نزاعهای متوالی میتواند بخشی از پروژههای توسعه انرژی بهویژه در منطقه طاووس و حتی قره باغ را با تهدید جدی مواجه کرده و اروپاییها را به بازنگری در این زمینه ترغیب کند.
نظر شما