قدس آنلاین: از ترغیب برخی افراد و گروههای تندرو و سلفی اقدامات تلافی جویانه که این کشور را به شوک فرو برد تا شکل گیری اعتراضات گسترده در سرتاسر کشورهای اسلامی که در نهایت موجب عذر خواهی و عقب نشینی ماکرون از مواضع و اضهاراتش شد زیرا دیگر در جامعه غربی هم سیاسیون و رهبران مذهبی مسیحی نیزاز افراط و تفریط فرانسویها در ماهیتی بنان آزادی بیان لب به انتقاد گشدند.
اما جریان پشت پرده و ماهیت واقعی سیاست و یا راهبرد کلانی که منجر به اینگونه برخوردهای فرهنگی اغشته به سیاست میشود جریانی به مراتب ریشه دارتر و قدرتمند در از اینگونه تظاهرات بالینی ادواری است. جریانی که دهههاست اسلام هراسی را ترویج و در تلاش برایهم معنا نشان دادن فاشیسم مذهبی و تروریسم بنیادگرایانه با اسلام و مسلمانی است اما نکته اینجاست که آتش این جنگ سیاسی-فرهنگی هراز گاه از سرزمین گلها، فرانسه زبانه میکشد.
گروه سیاسی قدس آنلاین چرایی این اتفاق و میدان داری فرانسویها در دهههای اخیر در این نزاع را با دکتر جواد منصوری سیاستمدار و دیپلمات ارشد، از اولین فرماندهان سپاه و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی جویا شده است.
* فرانسه در میان کشورهای اروپایی بیشترن ارتباط و پیوستگی تاریخی، جمعیتی و شاید سیاسی را با کشورهای اسلامی شمال افریقا دارد از این رو انتظار میرود درک بهتر و صحیحتری از اسلام و مسلمانان داشته باشد اما همواره در دهههای اخیر میبینیم این فرانسه است که بر خلاف انتظار مروج اسلام ستیزی و اقدامات تحریک آمیز از قبیل آنچه این روزها مشاهده کردیم بوده است، این امر چه دلیلی دارد؟
گسترش اسلام به سمت اروپا در قرنهای پنجم و ششم هجری و استقبال آسیای صغیر و همچنین بخشهایی از اروپا از اسلام دولتها و به خصوص کلیسا را در اروپا به شدت نگران کرد و از آن زمان احساس کردند اسلام به عنوان مهمترین تهدید علیه آنها است. به همین دلیل جنگهای صلیبی ۲۵۰ ساله را در قرنهای هشتم و نهم و دهم به راه انداختند که داستان بسیار غم انگیز و دردناکی دارد و نشان دهنده ماهیت اروپاییها و عزم آنها در مقابله با اسلام و مسلمین است.
نکته قابل توجه که شاید تاکنون کمتر به آن توجه شده این است که جنگهای صلیبی در واقع آغاز کننده و فرماندهیاش با مسیحیانی سرزمینی بود که امروز فرانسه نام دارد. به عبارت دیگر تا قرن ششم هجری این سرزمین جایگاهی بوده که فرماندهی مقابله با اسلام و نفوذ آن در اروپا را بر عهده داشته است.
در قرن بیستم فرانسه به یک معنا دومین دولتی است که در پایه گذاری و تقویت اسرائیل سنگ تمام گذاشت. این دشمنی با اسلام در اشکال مختلف در دولتهای مختلف فرانسه نمود داشته و دارد. برخی با شدت بیشتر و برخی با شدت کمتر. برخی دولتهای فرانسه تظاهر میکردند. به هر حال حتی به لحاظ فرهنگی و فلسفی، بیشترین تئوریهای ضد اسلامی از همین کشور تولید و ارسال شده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم فرانسه همچنان در اشکال مختلف در مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی ایستادگی کرده و اگرچه ایران خیلی تلاش کرد تا یک روابط عادی با فرانسه داشته باشد اما این کشور به هیچ وجه حاضر به پذیرش آن نشده است.
به خاطر دارم در سال ۱۳۶۰ گفتگویی داشتم با یکی از مقامات عالی فرانسه در پاریس. او به من گفت ما و شما نمیتوانیم یک رابطه عادی و پایدار داشته باشیم زیرا ما در اروپا قدرت اول فکری و فرهنگی و تاریخی هستیم و شما هم در جهان اسلام و خاورمیانه قدرت اول مذهبی فرهنگی و تاریخی هستید. هر دو ما به دلیل این برتری و غروری که به این دلیل داریم نمیتوانیم روابط پایدار طولانی مدت داشته باشیم.
این دیدگاه یک مقام ارشد دیپماتیک و سیاسی فرانسه در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است و نشان میدهد آنها حق خودشان میدانند که همچنان پیشتاز و رهبر دشمنی فکری و فرهنگی با اسلام باقی بمانند. اگر چه دولتهای دیگری هم در اروپا همین نگاه را دارند اما فرانسویها ابایی از علنی کردن آن ندارند.
* شما به موضوع مهمی اشاره کردید و آن حمایت و سابقه تاریخی حمایت فرانسه از رژیم صهیونیستی است. سید حسن نصرالله هم در سخنرانی اخیر خود به موضوع فشارها برای عادی سازی رابطه اعراب با رژیم صهیونیستی اشاره کرد. آیا ممکن است ارتباطی بین این جریان اسلام هراسی و عملیات روانی با موضوع پروژه عادی سازی وجود داشته باشد؟
آمریکا و اروپا به صورت متحد اگر هر اختلافی داشته باشند در دشمنی با اسلام متحدند و در این زمینه تردیدی وجود ندارد. اینکه در آمریکا چه کسی حاکم است هم هیچ فرقی نمیکند. یکی از مقامات اروپا به صراحت میگوید ما باید از اقدامات اسرائیل بدون چون و چرا علیه کشورهای اسلامی حمایت کنیم زیرا اسرائیل آخرین خاکریز اروپا در برابر گسترش اسلام است. بنابراین مسئله عادی کردن ورابط یا علنی کردن ورابط یا حضور گستردهتر اسرائیل در منطقه و ... بخشی از یک سیاست کلی و کلانتر است.
البته اینکه بخواهند افکار عمومی را منحرف کنند تلاش موفقی نیست بخاطر عکسالعمل و حساسیتی که در میان ملتهای مسلمان نسبت به مقدسات وجود دارد و آن را در روزهای اخیر دیدیم که چگونه مسلمانان چه واکنشی به اقدام نشریه فرانسوی و موضع گیریهای آقای ماکرون از جنوب آسیا تا غرب آفریقا داشتند. در این تاکتیک هم فکر نمیکنم موفق بشوند.
* فکر نمی کنید آقای مکرون یا جریانی فراتر از او به دنبال ایجاد وچنین واکنشها و اعتراضاتی نبودند که موضوعات دیگر مثل روند عادی سازی را بپوشانند و از کانون توجه دور کنند.
من معتقدم آنها بیش از این موضوع، نگران حرکتهای غلط خودشان هستند که آثار سنگینی برایشان داشته به علاوه اینکه اسلام به عنوان یک مکتب قوی و اصیل در مقابل مکاتب فکری و معنوی مثل سوسیالیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم و ... که به تدریج در اروپا رنگ میبازد در حال رشد و گسترش است. و شما اخباری زیادی از فعالیتها و برنامههای ترویجی و توسعه مراکز مختلف اسلامی در نقاط مختلف اروپا میشنوید. لذا آنها به طور جدی نگران این مسئله هستند. به این دلیل ملاحظه میکنید که فرانسه معمولاً صریحتر از بقیه موضع گیری میکند.
* آیا بحران اقتصادی و مشکلات روز افزون کشورهای اروپایی از جمله فرانسه در نتیجه شیوع کرونا و تحمیل آن بر بحران اختلافات سیاسی که در چند سال اخیر بروز یافته و به عنوان نمونه جنبش جلیقه زردها یکی از آنهاست باعث شده ماکرون به دنبال توجیهی و منطقی برای شکل دهی یک موج و ایجاد اجماع و همگرایی در داخل جامعه فرانسه باشد؟ موجی از اسلام هراسی؟
اسلام هراسی یک جریان ثابت و مستمر در غرب است آنچه تغییر میکند تاکتیکها بر مبنای اهداف مقطعی و میانی است. نظیر آنچه اکنون در فرانسه مشاهده میکنیم و به صورت ادواری تکرار میشود.
برای درک این اتفاقها باید نگاه کلانتری به مسئله داشت. این روزها میبینیم که دولت فرانسه و رسانه های این کشور یک اتفاق و جنایت را که از سوی یک فرد افراطی رخ داده و عاملش هم یک اقدام افراطی دیگر بنانم آزادی بیان یعنی توهین مکرر به مقدسات پیروان یک دین دیگر بوده به ریشههای مذهبی و کلیت مسلمانان و اسلام نسبت میدهند.
این در حالیست که همین دولتها و کشورهای اروپایی در چند سال گذشته در حال حمایت از همین گروههای افراطی و تکفیری در نقاط مختلف غرب آسیا به امید شکستن محور مقاومت و تغییر نقشه منطقه بودهاند.
خوب شکست داعش و تروریستها در عراق و سوریه ضربه سنگینی به طرحهای آمریکا و اروپا علیه محور مقاومت و جهان اسلام زد و آنها از این اتفاق ناراحتند و میبینیم از کوچکترین تا بزرگترین دولت غربی چگونه برای جبران این شکست تلاش میکنند.
* اما این سوال بی پاسخ ماند که ماکرون در این جریان و جانبداری از اقدام یک رسانه چه منفعتی دارد. آنهم به بهانه دفاع از آزادی بیان، اما ازادی بیانی که یکسویه است و تنها در مورد ضدیت با اسلام مورد حمایت است و اگر متوجه سمت مقابل باشد مثلاً از صهیونییسم، ماهیت هولوکاست یا سیاستهای اروپا باشد به شدن نیز سرکوب میشود؟
یک دلیل همان خشم و ناراحتی غرب از شکست در برابر محور مقاومت و ناکامی در اجرای پروژههایش در مورد غرب آسیا است. اما به نظر میرسد با توجه به مشکلات داخلی فرانسه چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی دولت و ماکرون زیر فشار است. به خصوص فشار همهگیری کرونا بر اقتصاد فرانسه، شکست دولت در مهار بحران و محقق نشدن شعارهایی را که ماکرون در ابتدا مطرح کرده بود سبب شده وی دست به جنجال سازی بزنند تا نوک تیز انتقادهای مردم از دولت را کند. طرح اینگونه مسائل به نوعی فرافکنی است.
* جریانی در غرب شکل گرفته که جنایات یک فرد یا یک گروه و فرقه را به اسلام و کلیت جامعه مسلمانان نسبت میدهد و مفاهیمی چون فاشیسم اسلامی و تروریسم اسلامی را ترویج و القاء میکند. تبعات این روند در تلاقی بین دو تمدن اسلامی و اروپایی چه خواهد بود؟
به نظر می رسد این تاکتیک برای اسلام هراسی چندان مؤثر نباشد چون تاکنون چندین بار از این روش در مقاطع مختلف استفاده کردهاند اما اثر عمقی و ماندگار نداشته است.
آنها در قضیه داعش بالاترین حجم تبلیغاتی را در دنیا و تاریخ معاصر علیه اسلام به راه انداختند اما به نتایجی که میخواستند نرسیدند و در نهایت ناگزیر شدند به تفکیک اسلام و تفکر داعشی و تکفیری اذعان کنند.
حالا اینکه بخواهند اقدام چند نفر روان پریش و افراط گرا را که چه بسا عامل خودشان باشد یا گروههایی که مورد حمایت خودشان بوده را به نام کلیت اسلام و مسلمین تبلیغ کنند خریداری ندارد.
در مقابل موجی از انزجار که در جهان اسلام در برابر توهین به مقدسات به نام آزادی بیان و دموکراسی فرانسوی به وجود آمد بسیار قدرتمندتر است و دیدیم که موجب شد رئیس جمهور فرانسه وادار به عقب نشینی و عذر خواهی از مسلمانان شود.
انتهای پیام/
نظر شما