تحولات منطقه

۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰
کد خبر: ۷۲۶۸۳۶

یادداشت/

غرب‌گدایی ناشران ایرانی و مرگ اندیشه در بسترهای فرهنگی

پروفسور حمیدرضا یوسفی/ استاد دانشگاه پتسدام آلمان

فاجعه‌ای فرهنگی در کشور جولان می‌دهد و قربانی می‌گیرد. چرا بیشتر ناشران ایران از انتشار بدون هزینه آثار ترجمه‌ای در ایران استقبال می‌کنند، ولی برای انتشار آثار تألیفی دانشمندان ایرانی هزینه چاپ از آن‌ها مطالبه می‌نمایند؟

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

قدس آنلاین: فاجعه‌ای فرهنگی در کشور جولان می‌دهد و قربانی می‌گیرد. چرا بیشتر ناشران ایران از انتشار بدون هزینه آثار ترجمه‌ای در ایران استقبال می‌کنند، ولی برای انتشار آثار تألیفی دانشمندان ایرانی هزینه چاپ از آن‌ها مطالبه می‌نمایند؟ بهانه آن‌ها این است «ما هم باید ارتزاق کنیم و آثار ترجمه‌ای، خوب فروش می‌روند». بله آن‌ها نیز باید ارتزاق کنند، ولی چرا باید نوجوانان، جوانان و دانشمندان کشورمان هزینه و بهای این تفکر را بپردازند؟ داشتن نگاه دلالانه به علم و دانش، تیشه‌های ریشه‌های فرهنگی ایران زمین شده است. چه کسی در کشور پاسخگو است؟ آیا وجود و تداوم این نگاه در کشور، اندیشه‌های ممکن را نمی‌کشد و امکان شکوفایی آن‌ها را نمی‌خشکاند و در بدترین حالت باسببعث ترغیب استعدادها به جلای وطن نمی‌شود؟ کدام نهاد در ایران آیین‌نامه‌های کاری ناشران را تأیید می‌کند، کدام نهاد آن‌ها را کنترل می‌کند و چه عامل یا عواملی باعث شده‌اند و می‌شوند که ناشران کشورمان بر خلاف این آیین‌نامه و اساس‌نامه کاری رفتار کنند و ارتزاق خود را به جامعه ترجیح دهند؟

این سیاست فاجعه‌بار موجب ترویج غرب‌گدایی و به‌گونه‌ای ازخودگریزی فرهنگی در میان نسل جوان و امتناع تفکر خودجوش شده است. آیا این روند چالش‌آفرین با فطرت و خلقت تفکر در منافات نیست؟ چه بر سر ما ملت آمده که در 100 سال گذشته، از قاجار به بعد این‌قدر اندیشه‌پرست این و آن شده‌ایم و مثل یک جن زده دنبال ترجمه متون غربی هستیم که تاکنون به‌جز ایجاد شکاف و زد و خورد سیاسی در عرصه‌های مختلف هیچ کمکی به رشد تفکر و ایجاد خودباوری جامعه نکرده است؟

فرش‌های قرمزی که برای دانشمندان علوم انسانی کشورهای غربی در ایران پهن می‌کنیم بدتر از خودزنی و این جن‌زدگی است. آیا تا کنون آسیب شناسی کرده‌اید این «نهضت ترجمه کاذب» که به‌راه انداخته‌اید تا چه اندازه با ذوق و روحیات فرهنگی، تمدنی، دینی، اجتماعی و تاریخی ما سازگاری دارند؟ چرا تلاش می‌کنیم آثار آسیب‌شناسی نشده و بدون بازآزمایی فرهنگ‌های دیگر را ترجمه و آن‌ها را قالب تن و روح و روان و اندیشه جامعه کنیم؟ فرهنگ دگردوستی را با تفکیک‌های مضحکی مثل اصلاح طلب و اصول گرا به خورد جامعه ندهید که دودش به چشمان خودتان نیز خواهد رفت. اگر لباسی را به زور بر تن کنید که دیگران بدون اندازه‌گیری و آشنایی با خلق و خویتان برایتان دوخته باشند تا چه حد در برابر فطرت و خلقت خود بدقواره جلوه خواهید کرد و مضحکه این و آن خواهید شد. امروز این تفکیک مسخره ما را به اینجا رسانده که حتی خودمان، خودمان را تحریم می‌کنیم و دیگران همچنان به ما می‌خندند. برای درک این فاجعه فرهنگی و عواقب آن در کشور کافی است نوع زندگی اجتماعی نوجوانان و جوانان و سلوک سیاسی «روشنفکران» و «اوسکولیزم سلبریتی‌های دگرپرست» را در جامعه و شبکه‌های اجتماعی مشاهده کنید و در مقابل دادسرای وجدان و معرفت ذاتی خود پاسخگو باشید.

هر عاملی که برخلاف فطرت و خلقت آدمی باشد، در نهایت او را به ازخودبیگانگی و خودستیزی همه‌جانبه خواهد کشاند. اوسکولیزم حاکم بر عرصه‌های مختلف جامعه مبین این واقعیت تلخ است. این رفتار ناپسندیده و غیرمسئولانه عمده ناشران کشورمان که در افکار «روشنفکران غرب‌گدا» ریشه دارد، خجالت آور و اندیشه‌کش است. ما در مقابل نسل جوان و نواندیش کشورمان مسئول هستیم و باید با وجدان بیدار برخورد کنیم. اگر دین نداریم، شرفمان کجا رفته و در گروگان چه دستان پلیدی است که موجب این رفتار فاجعه‌آفرین شده است؟ به عواقب این سیاست در پیش گرفته شده انتشارات در کشور بیندیشیم و پاسخ‌های معرفت‌شناسانه برای پرسش‌های نسل جوان و نواندیش خود داشته باشیم. سیاست مخرب «نهضت ترجمه کاذب» مسیر اندیشه‌ورزی خودجوش را به ناکجاآبادی خواهد برد و تا حدود زیادی برده است که هدف اساسی و مطلوب جامعه الهی و مبتنی بر اخلاق و منش نیست. این نهضت کاذب با هدایت و پیش راندن جامعه به چارچوب‌های از پیش تعیین شده، آزادی انتخاب را از نوجوانان و جوانانی که آینده کشور متعلق به آن‌هاست، سلب خواهد کرد.

دروس علوم انسانی و منابع درسی مدارس و دانشگاه‌ها باید مورد بازنگری همه‌جانبه قرار گیرند. تدوین منابع علمی معتبر و مستند با در نظر گرفتن دیدگاه اسلامی-ایرانی و ایرانی-اسلامی در مبانی و مسائل این علوم یک نیاز مبرم است. یکی از دلایل پررنگ شدن «نهضت کاذب ترجمه» که برآمده از امتناع تفکر در کشور است، ضعف عملکرد سازمان سمت در ارائه کتب درسی مطلوب و مطابق با فرهنگ و هویت اسلامی-ایرانی و ایرانی- اسلامی است. حوزه چاپ و نشر دانشگاهی «سمت» یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین حوزه‌های پژوهشی علوم انسانی کشور است. این مؤسسه نتوانسته انتظاراتی که از آن می‌رفت و می‌رود را محقق سازد. بخش عمده کارهای ترجمه‌ای که این سازمان منتشر کرده، از فاجعه بدتر است. کتب دانشگاهی ترجمه شده و برآمده از فرهنگ‌های غریب با فرهنگ ما در حوزه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی تلاش بیهوده‌ای است و افکار دانشجویان و دانش‌ورزان را به ناکجاآباد می‌برد.

پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی سمت در انجام پژوهش‌های بنیادی، توسعه‌ای و کاربردی در شاخه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی موفق عمل نکرده و تحقق هدف دستیابی به کتاب‌ها و درس‌نامه‌های مطلوب آموزشی در همه ابعاد را با چالش جدی روبه رو ساخته است. ضروری است این موارد مورد آسیب‌شناسی ریشه‌ای در سازمان سمت قرار گیرند تا تیشه‌های ریشه‌های فرهنگی و تمدنی در کشور شناسایی شوند. این می‌تواند به بازتعریف راهکارهای قوی و پیشرو در کشور کمک کند. مسئولان و تصمیم گیرندگان سازمان سمت باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. جامعه ما و به‌خصوص سازمان سمت نیاز به یک انقلاب فرهنگی در ساختار اندیشه‌ورزی و راهبرد علمی-پژوهشی دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 12
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • roznegar IR ۱۳:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    2 1
    احسنت
  • ارسال  ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    2 1
    سلام وسپاس فراوان از دانشمند بزرگ وارزشمند پروفسورحمیدرضا یوسفی دانشمندایران زمین بااینکه بیش از ۳۰ سال درآلمان زندگی میکنند ولی ایشون عاشق وطن وکشورشون هستند واز هیچ کوششی برای پیشرفت ایران دریغ نمی کنند ما باید قدردان دانشمندان عزیز کشورمون باشیم تا بطرف غرب گرایی نروند درود برهمه ی دانشمندان وطنم خصوصا پروفسور حمیدرضا یوسفی
  • نیاز ۱۳:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    2 1
    سلام ما بایدباید به بطن و بستر فرهنگی خودمان که از غنای کافی برای تحول برخوردار است، برگردیم و. دست از غربگدایی برداریم
  • ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    0 0
    من پرفسور محمد خلیل آباد هستم از دانشگاه آکسفورد انگلستان در رشته علوم اجتماعی.اصلیت من پاکستانی است حرفهای همکار من در آلمان که بسیار سرشناس است حرفهای دل من بدبخت هم هست رسانه های کشور نوکر غرب هستند ما اگر از طلا هم بگوییم و انها از مس و روح بگویند مطبوعات ما آن را طلا میدانند این بدبختی یک فاجعه در جهان اسلام است که ایران به دنبال از بین بردن آن است.به حکومت ایران کمک کنید تاما از این جن زده گی نجات پیدا کنیم با سپاس فراوان
  • پرفسور خلیل آباد ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    3 1
    من محمد خلیل آباد پرفسور رشته علوم اجتماعی از دانشگاه آکسفورد هستم .اصلیت من پاکستانی است .حرفهای همکارم من که در آلمان بسیار سر شناس هستند حرفهای دل من بد بخت هم هست رسانه های کشور ما نوکر غرب هستند ما اگر از طلا هم بگوییم و انها از روح و مس بگویند مطبوعات ما آن را طلا میدانند این یک بدبختی و یک فاجعه در جهان اسلام است که ایران به دنبال از بین بردن آن است به حکومت ایران کمک کنید تا ما از این جن زدگی نجات پیدا کنیم
  • آزاده_ح ۱۶:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    0 0
    سلام و درود خدمت جناب پروفسور یوسفی بنده تحصیل کرده در زمینه جامعه شناسی و روانشناسی ه‍ستم و چقدر سخنان ایشون را پسندیدم مخصوصا این قسمت ؛ ««دروس علوم انسانی و منابع درسی مدارس و دانشگاه‌ها باید مورد بازنگری همه‌جانبه قرار گیرند. تدوین منابع علمی معتبر و مستند با در نظر گرفتن دیدگاه اسلامی-ایرانی و ایرانی-اسلامی در مبانی و مسائل این علوم یک نیاز مبرم است»» و همچنین اینکه نسل ما نیازمند یک اصالت فکری ست و به قول ایشون پرهیز از تقلید کورکورانه و گوسفند وار... در کل مطلب مثل همیشه بسیار عالی ضمن سپاس فراوان ، برای ایشون آرزوی صحت و سلامتی و موفقیت روز افزون دارم
  • دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی ۱۷:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    7 1
    سلام واقعا از این استاد ایرانی ممنون هستم که با صراحت و باشجاعت به این مشکلات در حوزه علوم انسانی کشور اشاره کردند. به نظر من یک جریان لیبرال به صورت آرام و تدریجی در سیستم نشر ایران رخنه کرده است که خروجی آن شده صرفا نشر و ترجمه آثار متفکران غربی. متفکرانی که حتی اندیشه شان در غرب منسوخ شده اما در ایران منتشر و حتی آموزش داده می شود. متفکرانی که اندیشه و آموزه های آنها در تعارض جدی با فلسفه، تاریخ و مبانی فکری و فرهنگی اسلامی و ایرانی ماست. جای تاسف دارد چرا که به نوعی دچار مرده خوری فرهنگی شده ایم و این نهایت تحقیر یک ملت است و به قول استاد غربگدایی است. من انتظار دارم نهادهای ناظر ورود کنند و جلوی نشر آثار متعارض با فرهنگ اسلامی ایرانی و گفتمان انقلاب اسلامی را بگیرند.
  • فاطمه ۱۸:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
    2 1
    دیدگاه جناب پروفسور یوسفی در خصوص آسیب های که در بخش چاپ کتاب در کشور وجود دارد، کاملا ملموس است. به نظر می رسد وقت آن رسیده که سیستم های نظارتی بر کار ناشرین در حوزه های مختلف چه نشر کتاب، تولید محتوا و ترجمه کتب ایجاد شود و قوانین صحیحی در این رابطه تصویب شود و در نهایت ارزیابی دقیقی صورت پذیرد. متأسفانه بیشتر قراردادهای بین ناشرین و نویسندگان به سود ناشرین جریان دارد به ویژه اگر نویسنده، زیاد با مسائل حقوقی نشر کتاب آشنایی نداشته باشد. یک سیستم سالم و شفاف در هر بخشی مستلزم نگاه عدالت محور و اندیشه ورز و خرد مدار در مدیریت فرادست است. با تفکر و همکاری و شجاعت در بیان حقایق به ورود اندیشه های ناب و حرکت به سمت بازیابی هویت و شخصیت ایرانی اسلامی گام برداریم.
  • مجتبی نجفی ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
    3 1
    سلام علیکم احسنت واقعا همینطور هست علما هم به همین مطلب اذعان دارند مخصوصا حضرت آیت الله جوادی آملی که بسیار بسیار بر علوم انسانی در دانشگاه ها تاکید داشته و دارند ان‌شاءالله در پناه حق موفق باشید
  • زهرا ۰۱:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۰
    0 0
    عالی بود
  • زهرا ۰۷:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۰
    0 0
    خیلی عالی بود
  • سید امیر دیباج ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
    0 0
    حرفهای جناب دکتر یوسفی، بسیار درست و به جا میباشد. اما باید در نظر داشت این مشکل، یک شبه پدید نیامده است. حداقل در طول این مدت ۴۳ سال بعد از انقلاب باید فکری اساسی برای آن میشد و یک ساختار و نظام فرهنگی شکل میگرفت تا بتواند جلوی ورود نشخوارهای فکری و فرهنگی را که در طول بیش از ۱۰۰ سال توسط موریانه های ظلمانی بی فکرِ باصطلاح روشنفکر به جان اندیشه، فرهنگ، دین و اعتقادات مردم افتاده است را گرفت. این مبحث سرور گرامی ام جناب دکتر یوسفی هم، با چند خط و پیام و غیره در اینجا نمیگنجد. یاعلی