قدس آنلاین: مفهومسازی تمدن نوین اسلامی و جایگاهبخشی به آن در نظام بینالمللی و کسب قدرت جهانی متأثر از ظرفیتهای تمدنی و فرهنگی کشورهای اسلامی در کانون نظریهپردازی حوزه دیپلماسی فرهنگی بینالمللی کشور طی چند سال اخیر قرار دارد.
تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی، موجودی زنده، پویا و بالنده است که با وجود فاصله گرفتن از دوران اوج و تحمل رنج بسیار در دوران زوال و انحطاط، به طور دائم در جستوجوی احیای ابعاد و جلوههای تمدنی خویش بوده است. رقابتهای تمدنی در عرصه جهانی در شرایطی که جامعه بشری با بحرانهای سترگ و بنیادی روبهرو است، جهان اسلام را در مرحله گذار قرار داده است. جهان امروز جهانی جدید است که در آن جوامع، فرهنگها، حکومتها و اقتصادها به یکدیگر نزدیک شدهاند؛ و در این جهان چندقطبی مجموعه جهان اسلام از ظرفیتهای مهمی برخوردار است.
جهان اسلام کلیتی است گسترده از ملیتهای متعدد و با تواناییهای مختلف که در چارچوب دین اسلام و قالب فرهنگ و تمدن اسلامی تعریف میشوند. این مجموعه با توجه به روند تحولات در نیمه دوم قرن بیستم و متأثر از ظرفیتهای خود از نقش و تأثیرگذاری مهمی برخوردار شده است. ساموئل هانتینگتون نیز معتقد است که «مسلمانان به گونهای چشمگیر به سوی هدایت اسلامی میروند و تأکید دارند اسلام تنها راهحل است. احیای تمدن اسلامی تلاشی برای یافتن راهحل، نه در ایدئولوژی غربی، بلکه در اسلام مدرن است که فرهنگ غربی را رد میکند و تعهد به اسلام را راهنمای زندگی در جهان مدرن میداند».
انقلاب اسلامی ایران و فرصت احیای تمدن اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام دوقطبی و تقویت منطقهگرایی در نظام بینالملل، فرصت مناسبی برای کشورهای اسلامی به منظور احیای مجدد تمدن اسلامی و مطرح کردن مسلمانان به عنوان یک قطب مهم قدرت در جهان آینده فراهم شده و تحقق این مهم مستلزم وحدت و همگرایی کشورهای اسلامی به عنوان نقشآفرینان اصلی احیای تمدن اسلامی است. ایران اسلامی در سیاست خارجی خود، همواره از همگرایی ملتهای مسلمان حمایت کرده است و در سیاست اعلامی خود برای تحقق آموزههای انقلاب جهت رهایی ملل محروم و تحت ستم از سلطه قدرتهای استکباری، تلاشهایی را انجام داده و همواره منادی وحدت اسلامی و اتحاد مسلمانان جهان بوده است.
در این میان، آنچه میتواند به رفع کلیشهسازیها، تعصبات، پیشداوریها و... کمک کند، گفتوگوی فرهنگی است؛ زیرا با افزایش تماسها و تعاملات، کلیشهها جای خود را به برداشتهای واقعبینانه میدهند. گفتوگو میتواند پیوندهای عاطفی مثبتی بین طرفین برقرار کند که این خود به معنای مشروعیت و اعتبار دادن به طرف مقابل است و این امر زمانی به سرمنزل حصول میرسد که گفتوگو میان کسانی باشد که به فهم جوامع دیگر از مسائل علاقهمند باشند. گفتوگو شباهتهای میان خود و دیگری و نیز تفاوتهای خود و دیگری را نشان میدهد که نوعی ارزیابی جامعه خود و دیگری را دربردارد. نتیجه این نوع از گفتوگو، تعریف وسیع جوامع طرف گفتوگو است. در واقع، گفتوگو میان جوامعی است که به نوعی با ارزشها، شناخت و فرهنگ جوامع مقابل آشنا هستند. گفتوگوی فرهنگی زمینهساز شکلگیری هنجارها، رویکردها و انتظارات مشترک است.
مراکز علمی، یکی از محورهای اساسی همگرایی کشورهای اسلامی
از منظر راهبردی، «گفتوگوی فرهنگی» شعار یا تعارف سیاسی پیش پا افتاده نیست، بلکه فراخوانی است تا مرزبندیهای کهن فرهنگی را طی کند و بتواند نه فقط معیارهای سنجش درست و نادرست و جهانبینیهای دیگر را بهتر درک نماید، بلکه با سهم خاص و منحصر به فرد خود در میراث فرهنگی مشترک اسلامی آشنا شود؛ زیرا فرهنگهای جوامع اسلامی از یکدیگر تأثیر پذیرفته و به یکدیگر غنا بخشیدهاند. گفتوگو نشانهای از میزان عقلانیت و پختگی کنشگران اجتماعی و سیاسی است و هر اندازه عقلانیتر عمل کنند، گستره و قدرت گفتوگو و عقلانیت و پختگی نیز در جامعه اسلامی بیشتر خواهد شد؛ اما گفتوگوی فرهنگی به مفهوم مذاکره با نمایندگان دولتها نیست، بلکه باید در این عرصه با متفکران به گفتوگو نشست. از دید بسیاری از تحلیلگران، مهمترین مراکز فکرساز برای بخشهای راهبردی و کاربردی در عرصه جهانیسازی تمدن نوین اسلامی، مراکز علمی تصمیمساز هستند که حتی اولویتها را به دولتها و سیستمهای سیاسی تحمیل میکنند؛ بنابراین یکی از محورهای اساسی همگرایی کشورهای اسلامی، مربوط به نخبگان فکری و صاحبنظران کشورهای اسلامی است، زیرا اگر همفکری نخبگان به نتایج ملموسی برسد، امکان و ظرفیتهای همگرایی ملتهای مسلمان نیز افزایش مییابد. بر این اساس، ضرورت آیندهپژوهی و داشتن چشماندازی ایدهآل و آرمانی از سوی نخبگان امری اجتنابناپذیر است و ایجاد تفاهم بیناذهنی در شناخت کیستی و چیستی اسلام و مسلمانان و در نهایت دستیابی به احیا و بازسازی آرمان تمدن نوین اسلامی نیازمند تعریف روشن و مشخص از دیپلماسی گفتوگو است. گفتوگو منشأ تغییر جهت اساسی در توجه به توانمندیها و ظرفیتهای خاص جوامع اسلامی است و گفتوگوی درون امت اسلامی برای بررسی راههای احیای تمدن اسلامی، میتواند بهترین مسیر برای همگرایی جهان اسلام باشد و آثار مثبتی را در حل سایر اختلافها داشته باشد و از آنجا که تمدن اسلامی نیمه میانی جهان را در اختیار دارد، هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر تجارت تاریخی، میتواند گفتوگو با تمدنهای مختلف را نیز به عهده بگیرد.
نظر شما