قدس آنلاین: اگر چه سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی به پاکستان با توجه به روابط خوب دو کشور و سطح مراودات دیپلماتیک میان آنها، میتوانست سفری معمولی تلقی شود، اما پوشش خبری گسترده و استقبال چشمگیر مقامات پاکستانی و بهویژه شخص عمرانخان از اینسفر، مفهومی جز نگاه ویژه اسلامآباد به گسترش روابط با تهران ندارد. علاقه عمرانخان به توسعه روابط با تهران بر کسی پوشیده نیست، چنانکه پس از رسیدن وی به نخستوزیری در سال ۲۰۱۸، بسیاری شروع فصلی نو در روابط دو کشور را پیشبینی میکردند. اما شرایط و مشکلات داخلی و در کنار آن برخی ملاحظات در عرصه سیاست خارجی، مانع از آن شد که اسلامآباد گامهای عملی بزرگی در این جهت بردارد. با اینحال به نظر میرسد که عواملی موجب شده تا اسلامآباد به پیگیری مجدد این رویکرد ترغیب شود:
نخست اینکه در سالهای اخیر تغییراتی در معادلات منطقهای و جهانی بهوجود آمده که پیامدهای آن در قالب نزدیکی هر چه بیشتر واشنگتن و دهلی و به تبع آن عمیقتر شدن شکاف میان سیاستها و همکاریهای پاکستان و ایالات متحده آشکار شده است. نزدیکی و همکاری فزاینده سیاسی و اقتصادی اسلامآباد و پکن را نیز بر همین اساس ارزیابی کردهاند. در چنین شرایطی و با توجه به مطرحشدن بحث توافقهای بلندمدت میان تهران و پکن از یکسو و تعلل هند در انجام تعهداتش در قبال تهران از سوی دیگر، میتوان انتظار داشت محور جدیدی از همکاریهای منطقهای با مشارکت پاکستان، چین و جمهوری اسلامی ایران شکل گیرد که تأمینکننده منافع اقتصادی و سیاسی هر سه کشور و در عین حال منطقه باشد.
اوجگیری مشکلات و چالشهای اقتصادی در درون پاکستان را نیز باید عامل دیگری برای این نگاه ویژه اسلامآباد به تهران برشمرد. بحران فراگیر اقتصادی و وعدههای کلان حکام ریاض برای تأمین انرژی و کمکهای اقتصادی به اسلامآباد موجب شد تا عمرانخان برخلاف میل خود، تفکرات و مواضعش درباره تحول بنیانهای اقتصادی کشور و لزوم چندجانبهگرایی اقتصادی را نادیده بگیرد. اما سیاستهای باجگیرانه آل سعود و تهدید مکرر به قطع کمکها و حتی تعلیق برخی از آنها، دوباره عمرانخان را به سوی پیگیری رویکرد اولیهاش ترغیب کرده است. مطرحشدن دوباره همکاریهای دو کشور در حوزه انرژی و فعالشدن هرچه بیشتر بازارهای مرزی و تبادلات اقتصادی را باید در همین راستا ارزیابی کرد.
نکته آخر حضور قریبالوقوع بایدن در کاخ سفید را نیز نباید در اتخاذ چنین رویکردی از سوی اسلامآباد نادیده گرفت. شکی نیست که با روی کار آمدن بایدن و دموکراتها در کاخ سفید، کشورهای حاشیه خلیج فارس و بهویژه عربستان سعودی بیش از گذشته در موضع ضعف و انفعال قرار گرفتهاند و نمیتوانند رویه پیشین خود را در برابر مسائل منطقهای و بهخصوص جنگ یمن حفظ کنند. اکنون دولت عمرانخان میتواند از فرصت استفاده کند و نیاز متقابل ریاض به اسلامآباد را با بهرهگیری از قابلیتهایی چون میانجیگری میان تهران و ریاض، به رخ بکشد. در عین حال روی کار آمدن بایدن این احتمال را تقویت میکند که وی در سیاستهای غلط ترامپ در نادیدهگرفتن ظرفیتهای ایران در حل معضلات منطقهای بازنگری کند. در این موقعیت همکاری نزدیکتر اسلامآباد و تهران میتواند در حل مشکلات منطقه ازجمله افغانستان و یمن گرهگشا باشد.
نظر شما