مجید تربت زاده /
دیروز دو خبر تازه، خیلی در فضای رسانهای داغ شد. اول، کشته شدن «ملاعمر شاهوزهی» سرکرده گروه «جیش العدل» در پاکستان، یعنی همان فردی که طراح حمله به اتوبوس کارکنان سپاه اصفهان و شهادت آنان بود و بعد هم انتشار اسناد مکاتبات محرمانه گروهک تروریستی «الاحوازیه» با دَم و دستگاه جاسوسی عربستان سعودی. یعنی همان گروهکی که سال 97 حمله تروریستی در اهواز را رقم زد و سرکردهاش چند روز پیش به چنگ نیروهای اطلاعاتی ایران افتاد. خبر اول را فعلاً بگذاریم کنار و برویم سراغ «الاحوازیه» و سرکردهاش که طی یکی دوهفته پیش هم اخبار دستگیریاش، نقل محافل خبری شبکههای داخلی و خارجی بود.
خزعل به جای مزعل
رگ و ریشه که نه، اما اگر بخواهیم رد و نشان آفتی مثل «الاحوازیه» را در تاریخ معاصربزنیم، باید برگردیم به بیشتر از 100 سال پیش و ماجرای «شیخ خزعل» یا همان خزعل الکعبی، حاکم یا فرماندار خوزستان قدیم که به «سردار اقدس» هم معروف بود و نشان شوالیه امپراتوری بریتانیا را روی سینهاش داشت. او فرزند «شیخ جابر نصرت الملک» بود که پس از شکست ایران از انگلیس در جنگ خرمشهر (سال 1273)، دل از حکومت مرکزی ایران برید و دست دوستی و همپیمانی با انگلیسیها داد. پس از جابر، پسرش «مزعل» رئیس حکومت محلی در خوزستان شد. اولِ کار، دوستی با انگلیسیها را حفظ کرد اما به دلیل اختلافات تجاری با یک شرکت انگلیسی روابطش با لندن به هم خورد تا «خزعل» که از ابتدا با مزعل برای جانشینی پدر اختلاف داشت، دل انگلیسیها را بدست بیاورد، برادر را بکشد و خودش بشود حاکم خوزستان. شیخ خزعل با فراز و فرودهای بسیار در حکمرانیاش و آن طور که اسناد تاریخی میگویند با وجود تلاش برای راه انداختن «قیام سعادت خوزستان» یا درست کردن کشور جدید و مستقلی به نام «الاحواز» سرانجام به دستور رضاخان در سال 1315 کشته میشود تا جریان تجزیهطلبانهاش ظاهراً فیصله پیدا کند.
نوه خزعل
البته هیچ سندی در دست نیست که مثلاً نشان بدهد شیخ خزعل وصیت کرده گروه و عدهای مثل تروریستهای «الاحوازیه» سالها بعد راهش را ادامه دهند. این خود تروریستها و آدمکشهای این گروهگ هستند که «شیخ خزعل» را پدر معنوی و نخستین کسی میدانند که برای جدا کردن خوزستان از ایران تلاش کرد و حالا سعی دارند مثلاً راه شیخ را ادامه بدهند. البته به جز ادعای جدا کردن خوزستان از ایران، نکته اشتراک اصلی و بزرگ میان حکومت محلی شیخ خزعل و گروهک «الاحوازیه»، حمایت انگلیسیها در مقاطع مختلف تاریخی به صورت آشکار و پنهان از آنهاست. یعنی شما اگر حوصله داشته باشید، با چند ساعت جستوجو در متون و اسناد تاریخی، هم میتوانید نمونههای همکاریهای انگلیس و شیخ خزعل را در جریان جنگ جهانی اول و علیه عثمانیها پیدا کنید، هم در ماجرای اکتشاف و استخراج نفت در ایران و هم اینکه ردپای انگلیسیها را در نخستین سالهای اعلام موجودیت گروهک «الاحوازیه» ببینید. این را هم ما یادآوری میکنیم که «عبدالحمید خزعل» نوه شیخ خزعل در ژانویه 2017 در کنفرانسی که این گروهک تروریستی در قاهره برپا میکنند حضور داشته است. ویدئویی کوتاه نیز از این شیخک متوهم در «آپارات» هست که میگوید: «ما بیشتر از یک سال است که پیگیر تشکیل کشور مستقل «الاحواز» هستیم... برخی کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی قولهایی به ما دادهاند... ما در خط مقدم امنیت خلیج(فارس) و امنیت ملت عربی هستیم...»! خلاصه اینکه بزرگترین دلیل و مدرک و ادعای خزعلیهای امروزی برای آدمکشیهایشان در 40 سال اخیر، این بوده که خوزستان متعلق به خلق عرب و شیخ خزعل بوده و «رضاخان» آن را به زور به ایران ملحق کرده است!
قومگرایی افراطی
به جز آنچه امروز به نام گروهک تروریستی «الاحوازیه» میشناسیم، جریانکها و گروهکهای دیگری هم در 40 سال گذشته شکل گرفتهاند که در خط مشی و حرف ناحسابشان و همچنین در انگلیسی بودن با تروریستهای «الاحوازیه» مو نمیزنند و همه سروته یک کرباسند. یعنی از «جبهه خلق عرب» بگیرید که در نخستین سالهای پس از انقلاب در خوزستان شروع به کار کرد تا حزب «تضامن الدیمقراطی الاهواز»، «خلق عرب مقیم اروپا»، «انجمن دوستی عربهای ایران و انگلیس» و... همه و همه نسخههای انگلیسی از گروههای تروریستی هستند که گاهی با بعثیها دستشان در یک کاسه است، گاهی چشم به دربار سعودی میدوزند و گاهی هم در هلند، انگلیس، دانمارک و... تظاهرات 100 نفره به راه میاندازند و شعار جدایی خوزستان از ایران را سر میدهند. واقعیت این است که در 40 سال گذشته، در همه بحرانهایی که در مناطق مختلف عربنشین ایران به وقوع پیوسته، رد پای این گروهها وجود داشته و در همه وقایع تروریستی خوزستان نقشآفرینی کردهاند.
تروریستهای الاحوازیه خیلی اهل توجه به واقعیتهای تاریخی و اسناد و مدارک نیستند. فقط با توسل به قومگرایی عربی اعتقاد دارند از سال ۱۹۲۵ میلادی، فارسها در منطقه الاحواز حضور یافته و آن را اشغال کردهاند و حالا باید به این اشغال پایان دهند!
مثلاً «خالد عبدیان» که از عناصر شناخته شده تشکیلات دوستی اهواز و انگلیس است در ادعایی میگوید: دولت ایران اقدام به جداسازی عربهای خوزستان از خاک و آشیانهشان میکند و زمینهای آنها را به زور تصاحب کرده و آنها را از شهر اهواز خارج میکند.
فقط خوزستان نیست
اعلام رسمی موجودیت تروریستها، سال 1376، در انگلستان و با «حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز» بود.
«منصور عبدویس» معروف به «منصور سیلاوی» مسئولیت این گروهک را برعهده داشت که فردی به نام «دانیل برت» عضو حزب کارگر انگلستان نیز با عنوان مسئول انجمن دوستی عربهای ایران و انگلیس در کنار این گروه فعالیت میکرد. پس از مرگ عبدویس، «عدنان سلمان» که زمانی در ایران زندگی میکرد، با کنار زدن نیروهای قدیمی گروهک از جمله جلیل شرهانی، موسی شریفی، وجدان عفراوی، کریم عبدیان، ناهی ساعدی، یاسین غبیشی و... مسئولیت گروهک را به عهده گرفت. شاخه نظامی گروهک «الاحوازیه» به نام محیالدین آل ناصر، بازوی نظامی جبهه التحریر (جنبشی نظامی در عراق) بوده است. شعار اول اینها جنگ مسلحانه با ایران است و البته شعارهای دیگری را هم به عنوان اهداف بعدیشان سر میدهند که نشان میدهد فقط به جدا کردن خوزستان راضی نیستند. از جمله اینکه که میگویند باید مبارزه مسلحانه تا نابودی فارسها و آزادی عربستان شامل استانهای خوزستان، بوشهر، هرمزگان و جزایر خلیج فارس ادامه یابد! خبرگزاریها پس از حمله تروریستی این گروه به رژه نیروهای مسلح در اهواز اعلام کردند: رهبر معنوی و نظامی این گروهک در حال حاضر «حبیب نبگان» است که در دانمارک سکونت دارد.
همچنین برای معرفی بیشتر او به مردم نوشتند: ازجمله فعالیتهای تروریستی منتسب به حبیب نبگان میتوان به انجام 13 مورد بمب گذاری در استان خوزستان در سال ۱۳۸۴ و حمله به رژه نظامی سال ۱۳۹۷ در اهواز اشاره کرد. اطلاعاتی که در این روزها و پس از تأیید خبر دستگیری سرکرده تروریستهای الاحوازیه منتشر شد اما از او به عنوان «حبیب اسیود»، «حبیب فرجالله چعب» و «حبیب کعبی» نام میبرند.
فاکتور خدمات
آخرین روز شهریور 1397 که خبر حمله تروریستی این گروهک به رژه نظامیان در اهواز منتشر شد، اول سخنگوی این گروهک در پیامی، مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و چند ساعت بعد هم داعش مدعی شد عواملش این عملیات تروریستی را انجام دادهاند! چه آن زمان و چه وقتی خبر دستگیری «حبیب کعبی» رسید، رسانههایی چون بیبیسی، ایران اینترنشنال و... از عملیات تروریستی و این گروهک با عنوان «مقاومت ملی» یاد میکردند. البته حالا و با انتشار اسنادی که از مکاتبات این گروهک با سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی منتشر شده باید دید آیا بیبیسی و دیگران هنوز از این عوامل تروریستی با عنوان اعضای مقاومت ملی یاد میکنند یا خیر؟ اسنادی که در آن، تروریستها اهداف مسخرهشان را برای سعودیها تشریح میکنند، از فعالیتها و راهپیماییها 30 تا 100 نفرهشان در کشورهای اروپایی و هزینههایی که کردهاند با آب و تاب حرف میزنند و در آخر هم اقلام مورد نیاز برای ادامه فعالیتشان را فهرست میکنند تا آل سعود برای تأمین آنها اقدام کند.
نظر شما