پس از آنکه دونالد ترامپ در انتخابات 2020 ایالات متحده از حریف دموکرات خود شکست خورد و دست و پا زدنهای او برای ماندن در اتاق بیضی کاخ سفید به جایی نرسید، حال با دوره انتقالی قدرت در واشنگتن روبهرو هستیم که طی آن، احتمال وقوع پیشبینیهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها، اقدام علیه محور مقاومت است.
میلیاردر نیویورکی، دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته و ممکن است سعی کند ضربههایی را در منطقه علیه دشمنان ایالات متحده طراحی و اجرا کند. بهخصوص که دولت بعدی در آمریکا از یکم بهمن ماه روی کار آمده و فاصله زمانی حدود دو ماهه تا تحویل قدرت وجود دارد. دبیرکل حزبالله لبنان نیز در سخنرانی اخیر خود احتمال هرگونه حماقتی از سوی دونالد ترامپ در منطقه را جدی دانست و از نیروهای محور مقاومت در سرتاسر غرب آسیا درخواست آمادهباش کرد.
مشخصاً دو ماه آینده فرصتی حساس برای طرفهای درگیر خواهد بود؛ زیرا با روی کار آمدن دموکراتها، احتمال درگیری نظامی کاهش یافته و میدان مبارزه آمریکا و غرب با ایران از صلح مسلح کنونی به مسائل حقوق بشری، اقتصادی و... تغییر خواهد یافت. در نتیجه محور مقاومت در تلاش است با در پیش گرفتن تدابیری بتواند ظرفیتهای بازدارندگی خود را ارتقا بخشد.
یکی از تحولاتی که در چند روز گذشته اهمیت زیادی داشت، اتفاقی بود که در ساعات اولیه بامداد 25 آبان رخ داد که در واقع، تلاشی به منظور بهدست گرفتن ابتکار عمل توسط ضلعی از اضلاع محور مقاومت تلقی میشد تا مهمترین متحد آمریکا در منطقه را به جبهه داخلی خود مشغول کند. آن اتفاق، هدف قرار دادن شهرهای اشدود، اشکلون و تل آویو، پایتخت رژیم صهیونیستی با چند راکت توسط مقاومت اسلامی فلسطین از نوار غزه بود. در دو سال گذشته، این نخستین بار است که تلآویو هدف موشک فلسطینیها قرار گرفته که نشان میدهد احتمالاً اهداف خاصی در پس این عملیات توسط این گروهها در نظر گرفته شده است. بلافاصله پس از وقوع این حمله راکتی، مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی نیز اعلام کردند آماده نبردی چند روزه برای پاسخ به این موشکپراکنی بوده و تانکهای پیشرفته مرکاوا را به سمت غزه گسیل کردند.
آنچه به نظر میرسد، این است که این تصمیم فلسطینیها قطعاً بدون مشورت و هماهنگی با متحدان منطقهای آنها نبوده است. حال با این تفاسیر احتمالاً محور مقاومت در دو ماه باقی مانده از دولت ترامپ، به نحوی رژیم صهیونیستی و سایر متحدان آمریکا را مشغول خواهد کرد تا توان تمرکز را از آنان گرفته و قدرت آفندیشان را فرسایش دهد. در همین راستا در روزهای گذشته نیز نیروهای انصارالله یمن عملیاتهای مختلفی را علیه تأسیسات عربستان اجرا کردند و پیشبینی مبتنی بر این است که این قبیل حملات در روزهای آینده نیز ادامه خواهد یافت. حزبالله لبنان هم انتقام ترور یکی از نیروهایش در سوریه را از صهیونیستها نگرفته و نزدیک به سه ماه است که ارتش این رژیم را در شمال اراضی اشغالی در آمادهباش نگه داشته است.
با توجه به وعده سیدحسن نصرالله مبنی بر قطعی بودن عمل متقابل، حال تعلل حزبالله برای انتقام در چند مؤلفه خلاصه میشود. واقعیت این است که مقاومت در لبنان منتظر برگزاری انتخابات در ایالات متحده و روی کار آمدن کابینه جدید در لبنان بود. اکنون که انتخابات آمریکا برگزار شده، تنها توافق طرفها برای تشکیل دولت سعد حریری باقی مانده و پس از آن هر لحظه احتمال عملیات حزبالله میرود و این حمله، اسرائیل را در برابر دو گزینه قرار خواهد داد. نخست، واکنش جدی، بمباران لبنان و آغاز جنگی گسترده و حالت دوم، سکوت و صرف نظر کردن از رویارویی همهجانبه است. انتخاب اول با التفات به توان رزمی حزبالله در زمین، هوا و دریا که هم نسبت به جنگ 33 روزه افزایش چشمگیری داشته و هم قسمت عمدهای از آن، هنوز رونمایی نشده، هزینههای بسیاری را متوجه صهیونیستها خواهد کرد که عقلای آن با توجه به شرایط داخلی به هیچ عنوان انجامش را بهصرفه نمیدانند. گزینه دوم نیز تمام حیثیت و قدرت بازدارندگی ارتش عبری را بر باد داده و امیدهای شهروندان این رژیم به بازدارندگی آن را کمرنگ خواهد کرد؛ بنابراین به نظر میرسد بنیامین نتانیاهو و مشاورانش در شرایط آچمز قرار گرفتهاند. در نهایت از شواهد و قرائن این گونه برمیآید که با روی کار آمدن جو بایدن در ایالات متحده، محور مقاومت نیز از حالت تدافعی خارج شده و به خصوص با پایان یافتن تحریم تسلیحاتی ایران، پایان جنگ در سوریه و شاید یمن در آینده نه چندان دور، رژیم صهیونیستی باید خود را مهیای شرایط جدیدی نماید.
نظر شما