اقدامی که تحلیلگران آن را گام دقیقه نودی سعودی برای تغییر معادلات منطقهای به ضرر ایران پیش از روی کار آمدن رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده قلمداد کردهاند. در اینباره کارشناسان معتقدند چراغ سبز محور سعودی برای نزدیکی به قطر را باید تلاشی از جانب ریاض با هدف یکدست کردن جبهه عربی در جهت مقابله با جمهوری اسلامی پیش از اسبابکشی جوبایدن به کاخسفید دانست. حال مداقه در این ادعا و میزان تأثیراتی که توافق یاد شده در نوع رابطه میان تهران و دوحه میتواند داشته باشد را در گفتوگو با حسن هانیزاده، تحلیلگر مسائل غرب آسیا به بحث گذاشتهایم که در ادامه آن را میخوانید.
تحلیل شما از توافق احتمالی میان قطر و چهار کشور عربی چیست؟ چقدر این مسئله را میتوان در ادامه توطئه آمریکایی - سعودی – صهیونیستی برای مقابله با ایران دانست؟
برای پاسخ دادن به این پرسش ابتدا باید به کوشش دولت دونالد ترامپ در چند سال گذشته برای شکل دادن به یک جبهه غربی – عربی – عبری علیه جمهوریاسلامی نگاهی بیندازیم. کاخ سفید پس از مطرحکردن طرح معامله قرن در موضوع فلسطین که در جهت منافع ۱۰۰درصدی رژیمصهیونیستی ارائه شده بود، ایده عادیسازی روابط تلآویو با کشورهای عربی را در دستور کار خود قرار داد. در همه این توطئهها آلسعود در کنار واشنگتن قرار داشت. در موضوع توافق حاصل شده میان دوحه و ریاض هم نقش ایالاتمتحده برجسته است. در این باره به تازگی جرالد کوشنر، داماد یهودی ترامپ، به کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس سفر داشته است. این در حالی است که اکنون سه کشور عربستان، امارات و بحرین به شدت نگران آینده خود پس از ورود بایدن به کاخ سفید هستند. این احتمال وجود دارد رئیسجمهور جدید آمریکا، محمدبنسلمان را به عنوان ولیعهد نپذیرد و تلاشهایی برای بازگرداندن محمدبننایف، ولیعهد معزول، به قدرت انجام دهد. این احتمال هم هست که بایدن پس از روی کار آمدن، پروندههای زیادی را درباره سعودی باز کند که قتل جمال خاشقچی، نقض حقوق بشر در جنگ یمن و باج ۵۰۰ میلیارد دلاری ولیعهد به ترامپ، همه در مدار توجه حزب دموکرات قرار گیرد. در این شرایط بنسلمان به شدت نگران حاکمیت خود پس از ورود بایدن به کاخ سفید است؛بنابراین سعودی به عنوان بزرگترین کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس میکوشد در فرصت باقیمانده از حکومت ترامپ، مناسبات خود را با کشورهای عربی ترمیم کند. از سوی دیگر ریاض با درک چالشهای آینده با کاخ سفید، در اندیشه آن است تحولات منطقه را در مسیری قرار دهد که جمهوری اسلامی در موضع انفعال قرار گرفته و به عنوان متهم تنشزایی در خاورمیانه شناخته شود. اظهارات ضدایرانی مقامات ریاض در یکی، دو هفته اخیر و اعلام حمایت آنها از محدود شدن برنامه موشکی و هستهای ایران و تلاش برای عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی هم در این پازل قابل تعریف است.
اخبار مربوط به بهبود روابط میان سعودی و ترکیه هم با همین هدف مطرح شده است؟
باید توجه داشت قطر پس از تحریم شدن از سوی چهار کشور عربی، روابط بسیار نزدیکی با ایران و ترکیه برقرار کرد، بنابراین ریاض برای نزدیک شدن به قطر مجبور است از برخی اختلافات با ترکیه چشمپوشی کند و گرمتر شدن رابطه میان دو کشور در هفتههای آینده محتمل به نظر میرسد. حتی اخباری به گوش رسیده که محمدبن سلمان به ترکیه پیشنهاد داده این کشور در قبال برقراری رابطه با ریاض، اسناد مربوط به ترور خاشقچی را در اختیار بایدن قرار ندهد. سعودی حتی به این رابطه هم قانع نیست و در جهت دشمنی با تهران و ایجاد جبههای واحد علیه جمهوریاسلامی، وارد اتحادی نانوشته با رژیمصهیونیستی نیز شده است.
موضع قطر در مقابل این رویکرد ریاض چه خواهد بود و دوحه حاضر به پشت کردن به ایران خواهد شد؟
قطر در نوع تعامل با ایران تحتتأثیر عربستان و فشارهای این کشور قرار نمیگیرد و فراموش نخواهد کرد جمهوریاسلامی در زمان تحریمها چه کمکهایی به این کشور ارائه کرد. از سوی دیگر دوحه هیچگاه نگاه خوشبینانهای نسبت به مناسبات خود با ریاض نداشته است و دو کشور اختلافات تاریخی و ریشهای دارند. ضمن اینکه سعودی با اندیشه اخوانی که یکی از حامیان آن قطر است، مشکل اساسی دارد. بر این اساس شیخ تمیمبنحمد آلثانی، امیر قطر، به درستی میداند عربستان در حال بازی در وقت تلف شده است و به صورت تاکتیکی سعی دارد اواخر دوره ترامپ وارد رابطه با دوحه شود پس نهتنها قطر بلکه ترکیه، عمان و کویت، فریب لبخندهای بنسلمان را نخورده و در حالی که احتمال تغییر نوع رویکرد دولت آینده آمریکا در قبال عربستان بسیار جدی به نظر میرسد، آنها هیچگاه منافع خود را در نوع رابطه با ایران، قربانی شاهزاده جاهطلب سعودی نخواهند کرد.
نظر شما