به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، «قطعه ۱۹» یکی از مستندهای حاضر در بخش مسابقه نیمه بلند چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت به کارگردانی مسعود دهنوی و از تولیدات گروه مستند روایت فتح است.
«قطعه ۱۹» روایت روزهایی است که با آن دست به گریبانیم؛ روزهای کرونایی. داستان درباره این روزهای تلخ از نگاه دو طلبه جوان که داوطلبانه فوتی های کرونا را غسل می دهند است که برخلاف ظاهرش اما نگاهی طنز دارد و به گفته سازنده اش مخاطبان با دیدن آن قهقهه میزنند. «قطعه ۱۹» داستان طلبهای است از میت میترسد اما تصمیم میگیرد در بحران کرونا و نبود غسالها جانباختگان کرونایی را غسل و کفن و دفن کند.
این مستند امروز آخرین نمایش خود را در جشنواره این دوره در سایت هاشور خواهد داشت و برای تماشای آثار مستند میتوانید به دیگر سامانههای برخط نمایش فیلم های چهادهمین جشنواره سینماحقیقت همچون نماوا، تیوا و فیلیمو مراجعه کنید.
مسعود دهنوی درباره ساخت این مستند و سوژه متفاوتش گفت: «قطعه ۱۹» مستندی درباره مرگ است که در ایام کرونا و با موضوعی ویژه تولید شده و داستان دو طلبهای را در شهر نیشابور در خراسان رضوی روایت میکند که تصمیم میگیرند پیکر جانباختگان کرونایی را غسل و کفن و دفن کنند. در اوایل ایام شیوع کرونا، بعضی از غسالهای شهرهای کوچک ایران، به دلیل خطرهای احتمالی، از غسل دادن میتها صرفنظر میکردند و بنابراین تعدادی از درگذشتگان در یک ماه اول شیوع کرونا به سختی دفن میشدند تا این که این دو طلبه داوطلبانه ورود میکنند و این کار را انجام میدهند اما داستان از آنجا شکل میگیرد که یکی از این دو طلبه از مردهها میترسد و همین مسئله او را با چالشهای بسیاری روبهرو میکند.
از تک تک عوامل برای حضور در پروژه در شرایط کرونایی رضایت نامه کتبی گرفتم
وی درباره سختیها و مصائب ساخت این مستند با توجه به خطرات کرونا گفت: در جواب این سوال فقط میتوانم یک نکته بگویم که بیانگر همه چیز باشد. ما در شهرستان بودیم و دسترسی به تجهیزات هم آنچنان وجود نداشت و راهها بسته شده بودند، به همین دلیل از عوامل بومی در این پروژه استفاده شد و من برای تک تک اعضای گروه تولید که از دوستان من بودند شرایط را توضیح دادم و از آنها دستخط و رضایت نامه گرفتیم و رضایت دادند اگر در حین تولید این فیلم هر اتفاقی برایشان بیفتد حضورشان با خواست و رضایت خودشان بوده و نسبت به شرایط واقف بودند. اتفاقاً کسی هم منصرف نشد و این برای من عجیب بود که همه به تیم وفادار بودند و بسیار جدی و پیگیر در این پروژه حاضر شدند.
وقتی فیلمبردار بدون تجهیزات ایمنی در فاصله بیست سانتی متری با جانباختگان تصویر میگرفت
وی در ادامه افزود: کار ما مستند است و شرایط خاص خودش را دارد. تصویربردار این پروژه در غسالخانه و در فاصله بیست سانتی متری از میت کرونایی ایستاده است آن هم بدون تجهیزاتی که غسالها در این شرایط دارند. حتی زمانهایی پیش میآمد که من به تصویربردار میگفتم اصلاً نیازی نیست این تصویر را بگیریم و از غسال خانه بیرون بیا، اما قبول نمیکرد.
این مستندساز تاکید کرد: ما در شرایط خطرناکی بودیم که حتی سلامت خانوادهایمان را هم تهدید میکرد، تا جایی که حتی شب عید و سال تحویل همه عوامل در کنار سوژههایمان در قرنطینه بودیم که صحنهها را ثبت کنیم.
وی یادآور شد: این فیلم ۵۰ دقیقه است و به شدت از فضایی طنز برخوردار است. من پیشنهاد میکنم اگر مردم میخواهند فیلمی ببینند که همه چیز آن واقعی و پر از شوخی و طنز است «قطعه ۱۹» را تماشا کنند. به گواه تمام کسانی که این فیلم را تماشا کردند، از دیدن آن لذت بردند و با صحنههای آن قهقهه زدهاند؛ حتی برای خود ما هم پیش آمده بود که پشت دوربین و حین فیلمبرداری میخندیدیم.
آنچه را واقعی بود، نشان دادم
وی در پاسخ به این پرسش که چطور میشود از بطن چنین فضای تلخ و شکنندهای یک اثر طنز بیرون بیاید که مخاطب را هم به خنده وادارد، گفت: من با این افراد بزرگ شدم، طلبهها را میشناختم و دوستانی از این جنس داشتم که تمام زوایای شخصیتی آنها را میشناختم و میدانستم ترسشان از چیست یا چه نقاط قوت و ضعفی دارند. به همین دلیل در حین فیلمبرداری هیچ چیزی را سانسور نکردم و هیچ تلاشی هم در راستای این که بخواهم تصویر ویژهای از روحانیت بدهم نیز نکردم.
دهنوی گفت: بلکه میخواستم بگویم اینها هم مثل ما آدمهای بسیار عادی با تمام شوخیها و ترسهایشان هستند اما در لحظهای که باید، تصمیم گرفتند و قهرمان شدند و در واقع این قهرمانی مربوط به لحظه تصمیمگیری آنهاست. من این افتخار را داشتم که درباره شهدا هم اثر تولید کنم. آنها نیز همین بودند، آدمهای معمولی مانند ما و در لحظهای که باید تصمیم میگرفتند حسینی باشند در آن لحظه تصمیمشان را گرفتهاند.
اگر یکی از این طلبهها از میت نمیترسید شاید من اصلاً این فیلم را نمیساختم
وی در ادامه متذکر شد: از طرفی دیگر برای فیلمسازی باید به یک درام برسیم و یک اتفاقی را رقم بزنیم که ویژه باشد، یعنی اگر یکی از این طلبهها از میت نمیترسید شاید من اصلاً این فیلم را نمیساختم چون فیلم ساختن درباره دو طلبهای که میتهای کرونایی را غسل میدهند اتفاق ویژهای نیست. زمانی با یک اتفاق دراماتیک روبهرو میشویم که این فرد با یک چالش درونی مواجه شده و میترسد و باید به ترسش غلبه کند و نگاه جهادیاش را هم حفظ کند و به نظرم در این شرایط مسئله ویژهتر میشود.
چاشنی طنز تلخی مرگ و داستان را متعادل کرده است
وی درباره اینکه چگونه طنز را با کرونا گره زده، گفت: چون موضوع درباره مرگ است و صحنههای بسیار تلخ و سردی در فیلم داریم چاشنی طنز این را متعادل کرده است. زمانی که ما با یک آدم و تمام ویژگیهایش ربرو میشویم و هیچ کدام از آنها را پنهان نمیکنیم و وقتی دوربین ما با آن شخصیت هماهنگ میشود به گونهای که سوژه دیگر احساس نمیکند دوربین روشن است؛ در این شرایط است که تمام درونیاتشان را بیرون میریزد.
به گفته دهنوی، یک آدم طنز و شوخ طبع دیگر خیلی متوجه این نیست که جلوی دوربین خودش را مرتب و منظم نشان دهد و آن چیزی که واقعاً هست را به نمایش میگذارد. وقتی من با آن سوژه رفیق میشوم و شب و روز با هم هستیم او هم زاویههای دیگرش را به ما نشان میدهد، با این که حتی میداند دوربین روشن است و دیگر برایش مسئله نیست.
این مستندساز ادامه داد: ثبت تمام اتفاقات زمان زیادی میخواهد و ما نزدیک به سی چهل ساعت راش داشتیم که از بین آنها این ۵۰ دقیقه درآمده است. ما باید در تمام لحظهها حضور پیدا میکردیم که آنها به ما اعتماد کنند و ترس من این بود که بعد از دیدن فیلم طلبهای که شوخی میکند ناراحت شود که چرا چنین تصویری از من نشان دادی در حالی که خوشبختانه راضی بود و میگفت خدا را شکر که خود واقعی من را نشان دادی با همین ترسها، خجالتها و شوخیهایم. به نظرم آدمهای بسیار مخلصی بودند.
وی درباره صحنههایی از فیلم که غسالخانه و پیکر جان باختگان را در نمایی محدود نشان میدهد و تاثیر آن روی مخاطب گفت: ما برای تصویربرداری هیچ محدویتی نداشتیم اما اخلاقاً هم به خودم چنین اجازهای ندادم تا از جانباختگان تصویر بگیریم و اگر تصویری هم در فیلم وجود دارد نماهای بسیار محدودی از پا یا دست است. اما در مجموع این اتفاق باید ضبط میشد حتی اگر خیلی هم تلخ بود.
فیلم فارغ از همه چیز درباره مرگ است
وی گفت: حتی یک بار که پس از فیلمبرداری از غسالخانه بیرون آمدیم و اتفاقاً آن صحنه هم در فیلم هست و به قدری آن فضا وحشتناک است که طلبه داستان وسط جاده کنار میزند و بالا میآورد. البته این اتفاق اصلاً عجیب نیست و در عین حال اصلاً ساده هم نیست چرا که میت کرونایی مانند میت معمولی نیست و موقع شستن ترشحات عجیبی از میت بیرون میآید که دیدن آن خوشایند نیست و حتی چندین بار تصویربردار ما حین فیلمبرداری بیرون میآمد و حالش بهم میخورد اما باز هم به کارش ادامه میداد. باید همه این کارها را می کردیم که در نهایت فیلمی تولید شود که مخاطب باورش کند و تأثیرگذار باشد. در حقیقت فیلم فارغ از همه چیز درباره مرگ است.
وی درباره تجربه همکاری با گروه مستند روایت فتح عنوان کرد: من یک تجربه ویژه داشتم. ما در شرایطی در شهرستان بودیم که گرفتار شده بودیم و همانطور که میدانید برای تولید یک مستند به هزینههای ابتدایی بسیار نیاز داریم و زمانی که میخواهیم یک مستند بسازیم اول باید طرح را بنویسیم و دو هفته زمان میبرد تا طرح بررسی و تصویب شود و تا به بخش مالی برسد تقریباً این پروسه یکی دو ماه طول میکشد اما اگر ما تصمیم بگیریم همین امروز ضبط کنیم و من تشخیص بدهم اگر صحنه یا اتفاقی را امروز ضبط نکنیم از دستمان میرود در این حالت باید یک حامی داشته باشیم که به ما اعتماد کند و آن شخص کسی نبود جز آقای روح الله رفیعی مدیر گروه مستند روایت فتح که با یک تلفن مسئله را حل کرد.
وی در ادامه افزود: من تلفنی سوژه را به ایشان گفتم و در جواب گفتند من میدانم این کار خوبی میشود و از همین الان حمایتت میکنم و مبلغ مالی هم برای من واریز کرد تا وقفهای در کار ایجاد نشود و قطعاً هرجای دیگری بود این حمایت را به این سرعت از من نمیکرد و این اتفاق برای من خیلی ویژه بود.
انتهای پیام/
نظر شما