تحولات منطقه

ساعت ۱۰ آن روز باید زیر تیغ جراحی می‌رفت، اما اجازه نداد بیماری لحظه‌ای او را از ادای تکلیف باز دارد و این چنین می‌گوید: صبح زود از خواب برخاستم و برای اینکه با خاطری آسوده رهسپار بیمارستان شوم ابتدا شروع به بارگذاری محتوای تدریس‌ها و تکالیف آن روز دانش‌آموزانم کردم و ساعت ده صبح هم وارد اتاق عمل شدم تا روند درمانم را در پیش بگیرم.

وقتی جراحی تومور سرطانی هم مانع تشکیل کلاس نمی‌شود
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، درباره فداکاری و از خودگذشتگی معلمان داستان‌های بسیاری شنیده‌ایم، اما این بار می‌خواهیم راوی قصه خانم معلمی باشیم که حتی در روزهای سخت جدال با بیماری سرطان دست از سعی و تلاش بر نداشت و با عمل خود و احساس تکلیف در مقابل دانش‌آموزانش همواره سرمشق عمل به تعهد و انجام درست مسئولیت را به آنها داد.

وصف این تعهد و بردباری و احساس مسئولیت خانم معلم نسبت به درس و مشق دانش‌ آموزانش را از زبان کارشناس روابط عمومی اداره کل آموزش وپرورش استان می‌شنوم و برایم جالب است از زبان خود این خانم معلم ایثارگر و فداکار حکایت عشق و دلدادگی او به حرفه معلمی را بشنوم از همین رو شماره تماس او را می‌گیرم.

این معلم فداکار خود را این گونه معرفی می‌کند: سکینه شفیعی سردشت هستم، ۴۲ سال سن دارم و ۱۲ سال است که در کسوت معلمی مشغول به کار هستم و امسال نیز در پایه اول ابتدایی دبستان حضرت خدیجه(س) مصلی نژاد ناحیه تبادکان مشهد معلم ۳۱ دانش‌آموز دختر بودم.

شفیعی سردشت که هم‌اکنون به علت انجام فرآیند شیمی درمانی و نامساعد بودن حال جسمی‌اش در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد در خصوص بیماری که با آن دست به گریبان است، می‌گوید: از اوایل شهریور ماه امسال با احساس درد در بدنم به پزشک مراجعه کردم و بعد از انجام معاینات و عکس‌برداری مشخص شد به سرطان مبتلا شده‌ام.

این معلم فداکار در ادامه سخنانش از روزهایی برایم حکایت می‌کند که حتی سرطان نتوانست مانع کار او شود و توانست با کمک نیروی عشق امر آموزش دانش‌آموزانش را ادامه دهد و در این باره بیان می‌کند: امسال از اوایل مرداد کلاس مجازی را تشکیل دادیم تا با دانش‌آموزان جدیدم آشنا شوم و بنا بر بخشنامه وزارت آموزش و پرورش امسال به طور رسمی سال تحصیلی جدید از ۱۵ شهریور ماه آغاز شد.

روزهای سخت جدال با سرطان

در حالی که تنها دو روز از آغاز سال تحصیلی جدید می‌گذرد، این معلم فداکار جهت درمان بیماری خود راهی اتاق عمل می‌شود، اما احساس تکلیف و ادای مسئوولیت باعث می‌شود کار آموزش را ادامه دهد و حتی سرطان مانع ادامه کار او نمی‌شود و در ادامه سخنانش از صبح روزی برایم حکایت می‌کند که ساعت ۱۰ آن روز باید زیر تیغ جراحی می‌رفت، اما اجازه نداد بیماری لحظه‌ای او را از ادای تکلیف باز دارد و این چنین می‌گوید: صبح زود از خواب برخاستم و برای اینکه با خاطری آسوده رهسپار بیمارستان شوم ابتدا شروع به بار گذاری محتوای تدریس‌های و تکالیف آن روز دانش آموزانم کردم و ساعت ده صبح هم وارد اتاق عمل شدم تا روند درمانم را در پیش بگیرم.

او در ادامه سخنانش از انجام عمل دوم ظرف تنها چند روز بعد از عمل نخست خود برایم حکایت می‌کند و می‌گوید: در اولین فرصت یعنی روز بعد از عمل نخست با کمک دخترم شروع به ساخت محتوای تدریس برای سایر روزهای دانش‌آموزانم کردم تا آنها به خاطر عمل جراحی من از جریان درس و آموزش نسبت به سایر دانش‌آموزان عقب نمانند اما هنوز چند روزی از عمل ابتدایی و بر داشتن تومور سرطانی نگذشته بود که حدود یک هفته بعد جهت برداشتن توده‌های غدد لنفاوی دوباره راهی اتاق عمل شدم اما خدا را شاکرم که با کمک دخترم توانستم محتواهای لازم آموزشی را به موقع برای دانش‌آموزانم تهیه و در گروه کلاسی جهت اطلاع و آگاهی آنها بار گذاری کنم.

دستان این معلم وظیفه شناس بعداز عمل دوم دیگر یارای کار ندارد و درد بر آن چیره می‌شود اما مگر نیرویی در دنیا یارای مقابله با نیروی عشق و اخلاص در عمل را دارد و شفیعی سردشت این گونه برایم از آن روزهای سخت روایت می‌کند: بعد از جراحی دوم در دستانم احساس درد شدیدی داشتم و پزشکان توصیه کردند به مدت پنج سال اجازه ندارم بیشتر از یک کیلوگرم بار حمل نکنم، اما من همچنان کار آموزش و تدریس دانش آموزانم را ادامه دادم و اجازه ندادم خللی در امر آموزش آنها پیدا شود به طوری که اولیای دانش‌آموزانم به هیچ وجه متوجه نوع بیماری من و بستری شدنم در بیمارستان نشدند.

این معلم مهربان که چند وقتی است در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد، در این رابطه می‌گوید: با شروع شدن جلسات شیمی درمانی دیگر صلاح ندانستم کار تدریس را ادامه دهم زیرا حرفه معلمی امری خطیر است و همواره سرنوشت و تحصیل چند دانش‌آموز در گروی کار ارزنده و مفید معلم است و علاوه بر آن این شغل بسیار استرس‌زاست از همین رو با تاکید پزشکان از پانزدهم مهر امسال دیگر در سر کلاس درس حاضر نشدم و این مسئوولیت را به آموزگار جدید واگذار ‌کردم.

دلگرمی به دعای دانش‌آموزان و اولیای آنها

او چنین می‌گوید: هم‌اکنون با اینکه در مرخصی به سر می‌برم و دیگر آموزگار کلاسم نیستم اما ابراز محبت و دعاگویی دانش‌آموزانم و والدین‌شان ادامه دارد و شنیدن سخنان زیبایشان برایم دلگرم کننده است؛ سعی کردم اگر سوالی یا مشکلی در درس و مشق شان دارند را با راهنمایی لازم برطرف کنم و هرز چندگاهی با ساخت کلیپ و محتوای آموزشی سعی در یاری و کمک‌ به آنها در امر آموزش دارم.

او معتقد است یک معلم تنها آموزگار نیست بلکه نقش مشاور را هم دارد و در این خصوص بیان می‌کند: بسیار پیش می‌آید که اولیا نزد من می‌آمدند تا به درد دل بپردازند و درباره غم و درد و رازهای مگوی خود از من مشورت می‌خواستند و من نیز همواره سعی داشتم و دارم تا جایی که در توان هست گوش شنوایی برای درد دل‌های آنها و مشاور خوبی برای رفع مشکلاتشان باشم.

این معلم فداکار که به قول خودش عاشق معلمی و حاضر شدن در سر کلاس درس است می‌گوید: همیشه سعی داشتم وظیفه‌ای را که بر عهده گرفته‌ام را بدون نقص و به طور عالی انجام دهم و شاید همین استرس‌ و وسواس بی اندازه من در انجام وظایف یک دلیل بروز بیماری‌ در من باشد.

حمایت بی دریغ خانواده مرهمی بر درد بیماری

خانم شفیعی سردشت که خود مادر است و دارای دو فرزند از مهر و محبت و پشتیبانی و حمایت‌های بی‌دریغ فرزندان و همسر و مادرش برایم سخن می‌گوید و خدا را بخاطر وجود آنها شاکر است حالا دختر او علاوه بر پرستار به یک حامی و یاری صمیمی برای او تبدیل شده است و امید دارد در سایه حمایت‌های آنها هر چه زودتر بر بیماری فائق آید.

او در پایان سخنانش این چنین آرزو می‌کند و می‌گوید: امیدوارم هر چه زودتر سلامتی خود را باز یابم تا با یاری خدا با اهتمام هر چه بیشتر در سر کلاس حاضر شوم و یقینا بعد از به دست آوردن نیرویی دوباره سعی در فراگرفتن جدیدترین روش‌های تدریس روز دنیا و با دستی پر از دانش و تجربیات اندوخته به نزد شاگردانم باز گردم و به نوعی فعالیت بپردازم که بیش از پیش برای کودکان و فرزندان وطنم مزید فایده باشم.

شک من با شنیدن وصف استقامت و بردباری این معلم فداکار به یقین تبدیل شد و حال مطمئن هستم که او به خوبی از پس این آزمون زندگی خود نیز بت سر بلندی برخواهد آمد به زودی با دستی پر به سر کلاس درس و شور و غوغای دانش‌آموزانش باز خواهد گشت.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.