یک سال پس از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، شاهد شکلگیری معادلات جدیدی در منطقه و حتی جهان تحت تأثیر این حماقت آمریکاییها هستیم. جنایت یانکیها از چند بعد اهمیت دارد که امروز تأثیرات آن در حوزه بینالملل محسوس است. در غرب آسیا بر خلاف میل کاخسفیدنشینان همه چیز به ضرر آنها در حال رقم خوردن است. ابتداییترین نتیجه این معادله، ترس دائمی واشنگتن از انتقامجویی ایران است. ترور مقام بلندپایه جمهوری اسلامی و عراق و سپس اعلام علنی آن - اگرچه خسارت جبرانناپذیری از باب شهادت یکی از کارآمدترین فرماندهان نظامی به جبهه مقاومت وارد ساخت - ولی در حالت کلی بر خلاف پیشبینی آمریکا صحنه را کاملاً به نفع تهران تغییر داد. کاخ سفید امیدوار بود با این به اصطلاح زهر چشم گرفتن، ایران را به حاشیه رینگ ببرد و کشورمان را در فعالیتهای منطقهای و موشکی به انفعال بکشاند. از سوی دیگر ترامپ سعی داشت ترور شهید سلیمانی را نوعی مانور قدرت در جهت بازیابی اعتبار جهانی از دست رفته آمریکا و همچنین به برگ برندهای در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ تبدیل کند. اما یک سال پس از این جنایت میبینیم که حماقت رئیسجمهوری یانکیها نتایج معکوسی به بار آورده است. ترور فرمانده نظامی کشورمان نه تنها موجب کسب اعتبار برای دونالد ترامپ نشد، بلکه حتی واکنش منفی اروپاییان، نزدیکترین متحد واشنگتن، را به دنبال داشت. در صحنه داخلی هم نه تنها رؤیای دونالد برای رسیدن دوباره به کاخ سفید تعبیر نشد که تحت تأثیر اقدامهای وی شکاف داخلی در سطح سران و همچنین اجتماع آمریکایی به حداکثر خود رسیده است. تأثیر این رویکرد در سطح کلان فرو ریختن ابهت پوشالی آمریکا بود. ایالات متحده به نیرویی کاملاً منفور در اذهان عمومی منطقه تبدیل شده و گرچه برخی همپیمانانش به تغییر حاکمیت این کشور و تغییر این روال امید بستهاند، ولی این خیالی خام بیش نیست.
آمریکا به دنبال ترساندن ایران بود، ولی نتیجه کاملاً معکوس بود. در تمام یک سال گذشته تهران نه تنها از اقدامهای منطقهای خود عقبنشینی نکرد، بلکه بر انتقامجویی خون شهدای مقاومت به عنوان یک حق مسلم خود تأکید دارد. در بعد دیگر، شهادت سردار سلیمانی موجب شکلگیری موجی منفی در افکار عمومی منطقه علیه آمریکاییها شده است. دقیقاً پس از شهادت سردار سلیمانی نخستین قدم در اخراج بیگانگان از منطقه با مصوبه مجلس عراق تحقق یافت. این اقدام در مراحل بعد به سونامیای تبدیل شده که یکصدا این خواسته را فریاد میزنند. آمریکا نابودی اندیشه سلیمانی را دنبال میکرد، غافل از آنکه با حذف فیزیکی وی با صدها سلیمانی دیگر روبهرو خواهد شد. امروز مکتب سلیمانی در سرتاسر منطقه رواج پیدا کرده و حتی کشورهایی که در ظاهر با آمریکا و صهیونیستها همپیاله شدهاند، در خفا نقش مثبت سلیمانی را در حمایت از آرمان و مردم فلسطین میستایند.
در نهایت غرب آسیا پس از شهادت سردار، دیگر برای صهیونیستها نیز امن نخواهد بود. نباید از یاد برد شهادت حاج قاسم اگرچه بهظاهر توسط آمریکا صورت گرفت، اما قطعاً به خواست و دستور صهیونیستها بود و آنها از ترس واکنش جمهوری اسلامی، ترامپ را به قبول این مسئولیت ترغیب کردند. تلآویو اگرچه تلاش داشت با استفاده از فرصت ترامپ اهداف پلید خود را محقق سازد، اما روند تحولات به ضرر صهیونیستها خواهد بود. بازی عادیسازی روابط با چند کشور ورشکسته عربی هم تنها پنهان شدن پشت توهمات خودساخته است. صهیونیستها پیشتر با مصر و اردن هم عادیسازی روابط را تجربه کرده بودند، اما این رویه تنها در سطح سران باقی ماند و هیچگونه پذیرش مردمی نداشت. ترور حاج قاسم آتشی در دل مردم منطقه ایجاد کرد که هیچگاه خاموش شدنی نخواهد بود. امروز جو منطقه با گذشته کاملاً متمایز است و این باور قوی شکل گرفته که رژیم صهیونیستی شکستخوردنی است و آمریکا دیگر تنها ابرقدرت جهانی نیست و این مهم ثمره خون حاج قاسم و دیگر شهدای مقاومت است.
نظر شما