پس ناگفته پیداست اهتمام دولتها به توسعه کریدورهای ارتباطی اعم از هوایی، زمینی و ریلی میتواند با تبدیل یک سرزمین به شاهراه ارتباطی، علاوه بر ارزآوری ترانزیتی، زمینه را برای افزایش محصولات فراهم آورد. در این میان جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ممتازش و واقعشدن در چهارراه ارتباطی میان سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا میتواند با برنامهریزی، نقشی مهم در حوزه ارتباطی ایفا و درآمد حاصل از ترانزیت کالا را جایگزین درآمدهای نفتی کند. اما باوجود همه تلاشهای صورتگرفته، توسعه ارتباطات بهویژه در حوزه ریلی با کشورهای محور مقاومت (عراق، سوریه و لبنان) موضوعی است که هنوز به اندازه ظرفیتها به آن پرداخته نشده است. در گفتوگو با احمد دستمالچیان، سفیر پیشین ایران در لبنان و اردن، ظرفیتها و موانع موجود بر سرراه توسعه همکاری با کشورهای این حوزه را به بحث گذاشتهایم.
درباره ظرفیتهای موجود در توسعه همکاری میان کشورهای محور مقاومت توضیح دهید.
باید توجه داشت عراق، سوریه و لبنان در ۱۰سال اخیر با چالش امنیتی بسیار شدیدی دست به گریبان بودهاند تا جایی که به اذعان مقامات این کشورها اگر جمهوری اسلامی در همراهی و حمایت از آنها کوتاهی میکرد امروز این مناطق اوضاع دیگری را تجربه میکردند. به همین دلیل امروز حاکمیتهای سیاسی موجود در این سه کشور به نوعی خود را مدیون جمهوری اسلامی میدانند و در انجام هرگونه تبادلاتی، ترجیح آنها در برقراری رابطه با تهران خواهد بود. این در حالی است که اشتراکات دینی، تاریخی و فرهنگی و دیدگاه مشترک سیاسی امکان همکاری بیشتر را فراهم کرده است. در این بین باوجود همه سنگاندازیهای محور آمریکایی – سعودی – صهیونیستی که مسلماً از توسعه ارتباط تهران با بغداد، دمشق و بیروت خوشحال نیستند این کشورها که در دوران سختی، پیوند خود را ثابت کردهاند در شرایط حساس امروز که دولتهای بیگانه توطئه تجزیه منطقه را دنبال میکنند میتوانند یکصدا شده و با تعمیق ارتباطات مالی، نزدیکی خود را افزایش دهند. ایران از ظرفیتهای خوبی در زمینه فناوری و علمی برخوردار است که میتواند آن را در اختیار کشورهای حوزه مقاومت قرار دهد. تهران همچنین میتواند در بازسازی زیرساختهای آسیبدیده این منطقه نقش فعالتری بر عهده گیرد. انرژی و ساخت پالایشگاه دیگر حوزه نقشآفرینی تهران میتواند باشد. از سوی دیگر نیاز این کشورها به مواد غذایی هم میتواند بازار خوبی برای محصولات ایران فراهم کند که همه این عوامل به توسعه زیرساختهای ارتباطی نیازمند است.
اتصال خط ریلی ایران به عراق و سوریه چه تأثیری در افزایش این مناسبات خواهد داشت؟
همواره همه دولتها یکی از منابع درآمدی کشور را ترانزیت برمیشمردند. با اینحال ترانزیت ریلی حتی از ترانزیت جادهای نیز مهمتر است. بهخصوص که در این نوع از حمل و نقل بار، به دلیل بالابودن ایمنی، نازل بودن قیمت تمامشده و ارزان بودن استفاده از آن و همچنین امکان جابهجایی حجم زیادی از بار در یک مرتبه از حرکت، شاهد ویژگیهای منحصر به فردی هستیم که جابهجایی جادهای بار چنین امکانی را ندارد.
هم اکنون ایران برنامه گستردهای برای راهاندازی چندین کریدور ریلی دارد. کریدور شمال-جنوب از طریق اتصال بندرعباس به شهر مرزی آستارا در آذربایجان و از آنجا به روسیه و گرجستان و همچنین خطوط راهآهنی که بندر چابهار ایران را به افغانستان و آسیای مرکزی و چین متصل و خط راهآهنی که چین را از طریق ایران به اروپا وصل میکند، از اصلیترین برنامههای ایران در خطوط ریلی برای افزایش سهم ترانزیتی در حوزه حمل و نقل جهانی است. با این حال توسعه مناسبات با حوزه مقاومت مغفول مانده و لازم است در اینباره اقدامات بیشتری صورت گیرد. ما باید بتوانیم با اتصال خط آهن ۳۲کیلومتری شلمچه – بصره حلقه مفقوده اتصال خطوط ریلی بین ایران، عراق و سوریه را کامل کنیم. با این کار زمینه اتصال سه بندر مهم خرمشهر، بصره و لاذقیه (خلیج فارس تا مدیترانه) فراهم خواهد شد.
واقعیت آن است که ایران از موقعیت ممتاز جغرافیایی برخوردار است که همین مسئله همه دسیسهها را برای محدودکردن کشورمان در قالب سرزمینیاش به ناکامی کشانده است. گواه این مسئله هم شکست سیاست فشار حداکثری رئیس جمهور پیشین آمریکا برای مهار ایران بود. ایران بهطور تاریخی در مسیرهای ارتباطی مهم و از جمله جاده ابریشم قرار داشته است. بر این اساس تکمیل کریدورهای ارتباطی جادهای و ریلی شرقی – غربی جایگاه ترانزیتی ایران را ارتقا خواهد داد و کشور ما را به هاب و مرکز ثقل توسعه منطقه تبدیل خواهد کرد.
نظر شما