سفر هیئت بلندپایه طالبان به ایران به ریاست «ملاعبدالغنی برادر» را میتوان از دو بعد متفاوت قابل بررسی و حائز اهمیت دانست؛ نخست ماهیت و نفس حضور طالبان در تهران، بهویژه با درنظرگرفتن این نکته مهم که این سفر با دعوت رسمی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است. در این زمینه شاهد بازتابهای متفاوتی بودهایم، چنانکه برخی شبکههای خارجی مانند بی بی سی فارسی با نگاهی خاص، آن را به تلاش تهران برای مشروعیتبخشی به طالبان مرتبط ساخته و از اختلاف نظر میان تهران و کابل نسبت به برقراری چنین ارتباطی صحبت به میان آوردهاند. در اینباره چند نکته مهم قابل یاد آوری است. در وهله نخست باید گفت ارتباط طالبان با جهان خارج محدود به تهران نیست و در سالهای اخیر تقریباً تمامی کشورهای دخیل در بحران افغانستان بنابر دلایل و شرایط متفاوت، با این گروه در تماس بوده و حتی از آنها برای حضور در کشورشان دعوت به عمل آوردهاند. سفر هیئتهای بلندپایه طالبان به روسیه و ازبکستان و ملاقات مقامات سیاسی عالیرتبه کشورهای مختلف با سران طالبان در دوحه، بخشی از همین ارتباطات بوده است. البته این روابط جدا از بحث مذاکره و روابط طالبان و ایالات متحده است که به قول آقای ظریف به شکلی دو سویه و بدون مشارکت دولت و مردم، برای آینده سیاسی افغانستان تصمیم گیری کرده و توافق امضا کردند.
نکته دوم اینکه ملاقات و رایزنی با طرفهای متخاصم در یک بحران داخلی و یا بینالمللی از سوی کشورهای ذینفع و یا درگیر یک مسئله امری کاملاً پذیرفتهشده در عرف بینالملل است و به عنوان بخشی از راه حل بحران در نظر گرفته میشود، این همان موضوعی است که در بیانیه اخیر وزارت خارجه افغانستان به مناسبت سفر طالبان به تهران، تلویحاً مورد یادآوری قرار گرفته و براطلاع کامل دولت کابل از این رایزنیها اذعان شده است.
اما نکته سوم و مهمتر این است که صرف انجام این دعوت و ملاقات را نمیتوان نشانهای برای تغییر مواضع جمهوری اسلامی در قبال طالبان و یا تلاش برای مشروعیتبخشی به آنان تلقی کرد. چندی پیش آقای ظریف در مصاحبه با یک شبکه خبری داخلی افغانستان این نکته را روشن ساخت که ایران به طالبان به عنوان یک واقعیت موجود و بخشی از راه حل افغانستان و نه تمام راه حل، نگاه میکند. فراموش نشود که اظهارات وزیر خارجه درباره معیارهای جمهوری اسلامی برای تروریستی دانستن یا ندانستن طالبان درهمین مصاحبه، واکنشهای تند طالبان را در پی داشت.
اما سفر هیئت طالبان به تهران را میتوان از بعد منافع آن برای طرفهای درگیر و ذینفع در افغانستان به شمول جمهوری اسلامی ایران، دولت افغانستان و طالبان، نیز مورد بررسی قرار داد. شاید مهمترین وجه این موضوع دخیل ساختن و جذب هر چه بیشتر طالبان در فرایند صلح بینالافغانی و نزدیکساختن دیدگاههای دو طرف اصلی مذاکرات یعنی دولت کابل و طالبان است. پیش از این برخی مقامات جمهوری اسلامی از نقش واسط ایران در انتقال پیامها و ارتباطات غیر رسمی دوطرف خبر داده بودند. علاوه بر این جمهوری اسلامی قابلیت این را دارد که نقش واسطه ارتباطی میان طالبان و کشورهای دیگر را ایفا کند چنانکه روز قبل از سفر طالبان به تهران، شاهد رایزنی آقای طاهریان، نماینده ویژه ایران در امور افغانستان با نمایندگان ویژه روسیه و آلمان بودهایم. بدین ترتیب سفر هیئت طالبان به تهران از یکسو میتواند نقش مهم ایران در فرایند صلح افغانستان را یادآوری و از سوی دیگر زمینه برقراری ارتباطات غیر رسمی میان طالبان و دولت کابل را فراهم کند و در نهایت به طالبان در تغییر وجهه جهانی و بینالمللیشان کمک کند.
امکان خارج ساختن مذاکرات از انحصار کشورهای محدود و خاص را شاید بتوان دومین وجه و مزیت این سفر به حساب آورد؛ همان نکتهای که سفیر ایران در کابل هم بدان اشاره داشته است. به نظر میرسد که این موضوع مورد رضایت دولت افغانستان و طالبان هم باشد؛ چرا که چندجانبهشدن مذاکرات از یکسو نگرانی کابل نسبت به فشار مضاعف واشنگتن و توافقات پنهان آمریکا و طالبان را تا حدی رفع میکند و از سوی دیگر برای طالبان هم زمینه خروج از زیر سلطه و نظارت پاکستان را فراهم میسازد.
سرانجام باید گفت که برخی مزایای ارتباط میان تهران و طالبان از هم اکنون رونمایی شده است. افتتاح راهآهن خواف -هرات بهطور قطع حاصل همکاری، مشارکت و همراهی سهجانبه ایران، دولت کابل و طالبان است؛ مدلی از یک توافق صلح کوچک و محدود میان دولت و طالبان که منافع آن متوجه کل افغانستان به انضمام دولت و طالبان و در کنار آن جمهوری اسلامی ایران شده است.
نظر شما