ایشان با جذب سرمایه اجتماعی نهتنها در طول جریان انقلاب بلکه در تداوم آن نقشی اساسی ایفا کرده است. به طوری که به اذعان کارشناسان بیشتر رویدادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران در دوران انقلاب و پس از آن در سایه اندیشهها و اقدامات ایشان معنا و مفهوم پیدا میکند.
برای بررسی نقش امام خمینی(ره) در ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی در جریان انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن به سراغ معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی سازمان جهاد دانشگاهی و عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی این پژوهشگاه رفتیم.
پیوند اندیشه سیاسی و عمل سیاسی
دکتر سیدرضا شاکری، سرمایه اجتماعی را از اولویتهای امروز جوامع برای حوزه سیاستگذاری میداند و میگوید: سرمایه اجتماعی صرفاً یک بحث در توسعه علم نیست بلکه در زمینه سیاستگذاری است که مشارکت و مسئولیتپذیری مردم را برمیانگیزاند.
وی با اشاره به اینکه امام خمینی(ره) از نوادر رهبران سیاسی- حداقل در تاریخ کشورمان – میباشد که توانسته است بین اندیشه سیاسی و عمل سیاسی پیوندی بسیار گسترده برقرار کند، میافزاید: در واقع رهبری سیاسی با سرمایه اجتماعی به معنای امروزی آن پیوند برقرار میکند و کاملاً نسبت گرانی با سه مؤلفه یاد شده دارد.
وی ادامه میدهد: کوئنتین اسکینر، متخصص اندیشه سیاسی معتقد است ما برای فهم تحولات سیاسی نخست باید خود اندیشه را که در متن آثار یک اندیشمند سیاسی مثل امامخمینی(ره) ماندگار شده است و دیگری را در محتوا و زمینه اجتماعی ملاک قرار بدهیم که این هر دو در تاریخ انقلاب و پس از انقلاب ما در نسبت با امامخمینی(ره) صدق میکند. منظور این است که در رهبری امامخمینی(ره) در قبل از انقلاب که ما از آن به عنوان دوره مبارزه انقلاب تعبیر میکنیم در ظرفی به نام جامعه ایران اتفاق افتاد. جامعهای که یک سرمایه اجتماعی به نام مردم دارد. از دیدگاه امام(ره) بزرگترین سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی و حتی آینده ایران، مردم هستند. نمیتوان مفهوم مردم را به عنوان سرمایه اجتماعی از اندیشه سیاسی و عملی امامخمینی(ره) منفک کرد، اما در اینکه سرمایهاجتماعی به چه شکلی در قبل از انقلاب اتفاق افتاد هم نکته قابلتوجهی است. در واقع ما سازو کار یا آیین باارزشی به نام عزاداری محرم را داریم. در این ظرف و زمینه محرم و عزاداری، نهاد روحانیت در ایران شکل میگیرد و امام میان نهاد روحانیت و عزاداری یک سرمایهاجتماعی خوب به نام مردم را تشخیص میدهد و میتواند مردم را با فطرت انسانی و ارزشهای مذهبی برخاسته از عاشورا پیوند بدهد. به عبارتی امام سرمایه اجتماعی را یک تشکل تاریخی میدید. یعنی مردم را متشکل کرد و این کار را هم به صورت تحمیلی انجام نداد بلکه با فرایند اجتماعی سرمایه مردم، ارتباط خیلی خوبی برقرار کرد و این را به جایی رساند که تبدیل به عاملیت و کنشگری شد. وی میافزاید: امام سرمایه اجتماعی را که در تاریخ ما خفته بود تشکل داد و به اوایل انقلاب رسید که رهبری امامخمینی(ره) به گونهای تمحض و تعیّن پیدا کرد. این تعیّنیافتگی در واقع همان تشکل تاریخی سرمایهاجتماعی بود که اتفاق افتاد که در آن اعتماد است. جامعه را منسجم و مردم را به مشارکت وادار میکند یعنی یک هدف و آرمان مشترک را برای سرمایه اجتماعی مشخص میکند که آن یک جامعه مطلوب است و این گونه مردم مشارکت میکنند و انقلاب اسلامی اتفاق میافتد.
انقلاب اسلامی ایران؛ انقلابی تأسیسی
وی در پاسخ به این پرسش که رهبران انقلابی براساس ویژگیشان به سه دسته، رهبران فکری، رهبران بسیجگر و مدیر یا سیاستگذار تقسیم میشوند، امامخمینی(ره) در کدام دسته قرار میگیرند، میگوید: همه رهبران انقلابها کم و بیش ویژگیهای یاد شده را دارند بهویژه رهبران انقلابهایی که مؤسس هستند. انقلابهایی مثل انقلاب کوبا و انقلاب چین تأسیسگر نیستند؛ چون پیش از آن یک انقلاب کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاده بود؛ اما انقلاب اسلامی ایران انقلابی تأسیسی است چون رهبرش یک رهبر مؤسس بود. رهبران مؤسس معمولاً کسانی هستند که ابتدا اندیشه دارند که این اندیشه مبتنی بر فضیلتهای انسانی و اعتقادی است که یک منظومه را شکل میدهند و این منظومه مبنای کنشگری اجتماعی و سیاسی میشود.
امام خمینی(ره) این بُعد فکری را بسیار داشت، در این بُعد نماند و به بعُد عمل سیاسی رسید. بین این دو بعد یعنی بُعد عملی رهبری سیاسی که در واقع قاطعیت، اقتدار، نفوذ، منزلت و... است، امام همه اینها را داشت و از سویی بنیانگذاری انقلاب اسلامی را هم دارد. ضمن اینکه دارای ویژگی کاریزماتیک است، یعنی مردم با نفوذی که در امام میدیدند احساس آرامش میکردند. به عبارت دیگر کاریزمای امام به معنای وبری نبود که مثلاً جنبه مادی داشته باشد بلکه کاملاً جنبه معنوی داشت و این مهم ناشی از سلوک امام بود. امام(ره) معتقد بود کل معرفت باید در سلوک اتفاق بیفتد و اگر کسی هزاران علم داشته باشد ولی سلوک نداشته باشد، تأثیرگذاری ندارد. جذبه امام(ره) که اگر آن را کاریزمای امام بگوییم، ناشی از سلوکی بود که به دست آورده بود و این ویژگی انگار مفصلی بود که بنیانگذاری فکری را به بعُد اقتدار و رهبری عملی پیوند میداد.
حفظ سرمایه اجتماعی
وی با تأکید بر اینکه امامخمینی(ره) سه ویژگی رهبران انقلابی را داشته است، تصریح میکند: رهبران انقلابی مؤسس باید این ویژگیها را داشته باشند. یعنی کسی که بخواهد جامعه را از این رو به آن رو کند باید ویژگیهای فکری، کاریزما داشته باشد و عمل سیاسیاش قاطعانه و مقتدرانه باشد و اگر یکی از آنها را نداشته باشد یا در آن ضعیف باشد آن نتیجه یا هدف محقق نمیشود.
وی در پاسخ به این پرسش که امام(ره) چگونه توانست پس از انقلاب اسلامی سرمایهاجتماعی را حفظ کند در حالی که معمولاً انقلابها پس از مدتی از شکلگیریشان به دلیل برآورده نشدن انتظارات عمومی دچار ضعف سرمایه اجتماعی میشوند، میگوید: من حضور سرمایهساز اجتماعی امام(ره) را به دو دوره زمان حیات و دوره حیات معنوی ایشان که پس از رحلتشان است، تقسیم میکنم. در دوره نخست که انقلاب پیروز شد تا زمان جنگ یک فاصله دو ساله را داریم و در این دوره مهمترین تأثیرگذاری امام(ره) تثبیت انقلاب اسلامی است. یعنی نظام جمهوری اسلامی به عنوان میراث انقلاب اسلامی با وجود همه ناامنیها، دشواریها و نگرانیهای زیاد آن مقطع، تثبیت شد. در این مقطع نهادسازی یکی از کارکردهای حضرت امام(ره) برای این منظور بود که بنیانش سرمایه اجتماعی بود. یعنی امام(ره) مردم را به یک انتخاب فراخواند، انتخاب بین جمهوری اسلامی آری یا خیر. این انتخاب در واقع مسئولیتپذیری شهروندی بود که رأی میداد. رأی مردم در همهپرسی جمهوری اسلامی را محقق کرد و به آن مشروعیت داد. یعنی مردم سرنوشت خودشان را ساختند و این ساختن سرنوشت در سرمایه اجتماعی خیلی اهمیت دارد؛ البته اگر از نگاه سیاسی به آن نگاه کنیم. در این دوره نهادینه شدن انقلاب را با استفاده از سرمایهاجتماعی میبینیم، به طوری که خود مردم از سرمایههای کشور محافظت میکنند. این مشارکت مردم در امور ناشی از همان نگاهی بود که حضرت امام(ره) ایجاد کرده بود، امامی که میگفت این کشور متعلق به مردم است و مردم خود باید از آن مراقبت کنند.
پس از این دوره کوتاه هم بلافاصله کشور درگیر جنگ میشود که همه شواهد، اسناد و آمارها نشان از مشارکت گسترده مردم در دفاعمقدس است. یعنی سرمایه اجتماعی ما هم در این دوره ذیل رهبری امام(ره) تحقق پیدا می کند و این امام بود که مسئولیتپذیری مردم را در دفاع از اسلام و میهن بیدار کرد. یعنی اینها کارکردهای سرمایه اجتماعی در دوران دفاعمقدس است، اما در بخش سوم یعنی وقتی جنگ به پایان میرسد و قانون اساسی کشور اصلاح میشود، آزمون تازهای است که در آن نیز همان مؤلفههای سرمایه اجتماعی را میبینیم. در تجربه حکومت امام(ره) که رهبری سیاسیاش در داخل نهادهای حکومت و مدیریت نخبگان اتفاق افتاده، بخش زیاد آن با سرمایه اجتماعی است. یعنی وقتی امام(ره) میگوید مردم ولینعمت هستند به این منظور نیست که مردم را تحریک کند؛ بلکه به نهادهای سیاسی میگوید که مردم ولینعمت هستند و بعد هم که فرمان هشت مادهای در دفاع از حقوق مردم میدهد. در واقع امام(ره) با این فرمایشات و صدور فرمان هشت مادهای به مسئولان و مقامات میگوید که شما باید پاسدار سرمایه اجتماعی باشید. یعنی باز هم مفهوم سرمایه اجتماعی با همان مؤلفههایش در درون تجربه حکومتی و درون فرایند حکومتی مدنظر امام(ره) قرار میگیرد.
نظر شما