اینکه یک زن، قواعد تقریباً مردانه کسب و کار را بداند، موانع اشتغال زایی برای دیگر زنان را به جان بخرد، از فضای محدود موجود، بیشترین بهره وری و ارزش افزوده را خلق کند و با کمترین سرمایه زمینه ساز ارتقای نسبی اقتصاد خانوار خود و چند خانوار دیگر شود، بیانگر این واقعیت است که میتوان با قدری خلاقیت و سعه صدر، محدودیتها را دور زد و از مرزهای ذهنی هرچند سفت و سخت جامعه عبور کرد.
برای اثبات اینکه، کارآفرینی، لزوما مردانه و نیازمند سرمایه چندین میلیاردی نیست و چرخ کسب و کار ضرورتا در دفتری لوکس و مجلل، نمیچرخد، گفتوگوی قدس آنلاین را با فاطمه اسماعیل پور کارآفرین روستایی ۴۷ ساله، مدیرعامل تعاونی صندوق خرد زنان روستایی و عضو شورای اسلامی روستای سراب داراب بخش بیرانوند خرم آباد در استان لرستان بخوانید:
خانم اسماعیل پور! از چه سالی کسب و کارتان را شروع و برای چند نفر کارآفرینی کردهاید؟
من کارم را در حوزه تولید گیاهان دارویی از سال ۹۴ شروع کردم و امروز تقریباً ۵۰ نفر از زنان روستا عضو تعاونی صندوق خرد زنان هستند. در حال حاضر ۶۰ میلیون تومان سرمایه داریم و در واقع پسانداز کردهایم و از ۵ سال پیش تاکنون به زنان روستایی وامهای ۱۰ درصدی ۵۰۰ هزار تومانی تا ۱۰ میلیون تومانی میپردازیم. این افراد در حوزههایی مانند پرورش مرغ بومی، گیاهان دارویی، دامداری، کشاورزی و صنایع دستی مشغول شدهاند. در واقع سرمایه صندوق، پول مردم است. ۷۰ نفر از خانمهای روستا ماهی ۱۰ هزار تومان به صندوق واریز میکنند و وام دهی را از سال ۹۵ شروع کردیم.
ماحصل این تسهیلات کوچک چه بوده است؟
شاید مقدار این تسهیلات ناچیز باشد اما همه این افراد برای خودشان درآمد کسب میکنند. مثلا ۵ واحد پرورش مرغ بومی ایجاد شده، برخی تسهیلات را برای تأمین علوفه دام میگیرند، برخی دستگاه شیردوش میخرند و چندین مورد دیگر. در واقع این زنان در تأمین بخشی از هزینههای خانوار خود مؤثر هستند.
خودتان در حوزه گیاهان دارویی چه تولیداتی دارید و برای چند نفر به صورت مستقیم کارآفرینی کردهاید؟
من عمدتاً زعفران، گل محمدی و سیاه دانه تولید میکنم و اخیر هم قصد دارم تولید زیره سیاه را شروع کنم. برای ۲۰ نفر از زنان روستا به صورت مستقیم کارآفرینی کردهام که هم در برداشت و تمیز کردن زعفران و هم در خشک کردن غنچههای گل محمدی و گلاب گیری به صورت فصلی در پاییز و بهار به من کمک میکنند.
از محدودیتها و مشکلات کاری که در این چند سال داشتهاید برای ما صحبت کنید.
مشکل بزرگ من نبود سرمایه است. مثلاً برای گلاب گیری، دستگاه ندارم و مجبورم با یک ظرف رویی کارم را انجام دهم. برای خشک کردن زعفران و غنچههای گل محمدی هم مشکل دارم چون دستگاه گران است و توان خرید ندارم. چند بار درخواست وام دادم اما میگویند پول را به حساب فروشنده دستگاه واریز میکنیم نه به حساب خودت! در حالی که من میتوانم مستقیماً از کاشان یا هر شهر دیگری این دستگاه را با ارزان ترین قیمت بخرم. خلاصه هنوز نتوانستهام برای خرید دستگاه وام بگیرم و کاملاً سنتی کار میکنم و مشکل تأمین وثیقه هم دارم. انگیزه اصلی من از این فعالیتها توانمندسازی زنان روستا بود و فکر میکنم وقتی خودشان درآمد و کار دارند، هم کمک خرج خانواده هستند و هم نگاهشان به زندگی تغییر میکند ضمن اینکه نگاه جامعه هم به این زنان تغییر میکند. واقعیت این است که علیرغم وجود مشکلات، همچنان معتقدم این نوع فعالیتهای من صرفه اقتصادی دارد چون زندگی خودم بهتر اداره میشود و به زندگی ۲۰ زن دیگر هم کمک میشود.
فعالیت شما در تاکنون و از سوی مدیران استانی دیده شده است؟
بله... من دو بار تعاونی برتر استان و دو بار هم تسهیل گر نمونه استان شدهام.
خانم اسماعیل پور! کار در این سال کرونایی چطور بود؟ این شرایط چه تأثیری روی کسب و کار شما و زنانی که برایشان کار ایجاد کردهاید، داشت؟
مجموعاٌ باید بگویم کرونا روی کار زنانی که من برایشان کارآفرینی کردهام تأثیر منفی زیادی نداشت اما خودم هر سال مقادیری گلاب و غنچههای گل محمدی خشک شده میفروختم که هنوز فروش نرفته است چون معمولا در نمایشگاههای مختلف شرکت میکردم و از این طریق فروش خوبی داشتم که امسال متأسفانه این امکان نبود. البته برخی مشتریان با من تماس میگیرند و بعضاً سفارشهایی برایشان ارسال میکنم. ناگفته نماند ما از ظرفیت کرونا استفاده مثبت هم داشتیم و آن هم این بود که در ماههای اول که کمبود ماسک در کشور شایع بود، با همکاری ۶ نفر از خانمهای روستا تولید ماسک را در پیش گرفتیم و هفتهای هزار عدد ماسک تولید میکردیم و به مرکز استان میفرستادیم.
اگر مایل هستید کمیهم به فضای فرهنگی روستا و محدودیتهای کارآفرینی برای زنان بپردازیم.
واقعیت این است که در روستا زن را فقط برای کار خانه میخواهند اما ما سعی کردیم اثبات کنیم علاوه بر کار خانه میشود به توانمندی رسید و برخی نیازهای خانوار را تأمین کرد. در این سالها حرفهای زیادی شنیدیم. مثلاً اوایل کار که زعفران میکاشتم و خانمها به من کمک میکردند از گوشه و کنار میشنیدم که مادر شوهر و پدر شوهرهایشان شاکی شدهاند! و میگویند: این داستان زعفران چیدن و پاک کردن دیگر از کجا آمد؟! حتی بعضی پدر شوهر و مادرشوهرها حاضر نبودند روزی ۲ ساعت از نوههایشان مراقبت کنند تا عروس خانواده برای من کار کند. جالب این است که یکی از همین خانمها که با هزار محدودیت کار میکرد، توانست با درآمدش، لوله کشی آب خانهاش را راه بیندازد. برخی توانستهاند با همین پولها ماشین لباس شویی بخرند در حالی که قبلاً با درآمد شوهرشان این امکان وجود نداشت. اینها فقط نمونههایی از مشاهدات من است و بارها دیدهام آنهایی که مخالف کار کردن زنان خارج از خانه هستند، پشت سر ما حرف زده اند و اجازه نداده اند زن خانه با ما کار کند.
خانواده خودتان چطور؟ آیا همسرتان با کسب و کارتان و اینکه برای دیگر زنان روستا شغل ایجاد کرده اید موافق است؟
بله. خدا را شکر میکنم که همسرم هم موافق است و هم کمک میکند. در واقع این کار برای هر دوی ما امکان درآمدزایی ایجاد کرده است. همسرم کشاورز است و فضای کاری من را درک میکند و برای کشت گیاهان دارویی زمین در اختیارم قرار داه است. البته پدر و مادرم در قید حیات نیستند اما برادرم و خانوادهاش هم به من کمک میکنند و مشکلی با فعالیتهایم ندارند.
انتهای پیام/
نظر شما