علی قلمسیاه عکاس نامآشنایی است که عکاسی از دوران انقلاب تا طبیعت و ورزش را در کارنامه خود دارد. او به عنوان یکی از ۱۰ عکاس تأثیرگذار بر عکاسی کشورمان مورد تجلیل و قدردانی قرار گرفته است، دبیر اجرایی سه دوره نمایشگاه دوسالانه عکس بوده و مهم اینکه او هنرمندی است که سابقه عکاسی از مسابقات المپیک در دورههای مختلف را در کارنامه خود دارد.
این روزها چهار فریم از آثار انقلابی این عکاس در کنار آثار دیگر عکاسان همنسل او در فرهنگستان هنر به نمایش درآمده است. در روزهای فجر و شکوفایی انقلاب اسلامی به سراغ این عکاس انقلابی رفته و گفتوگویی با ایشان داشتیم که در ادامه میخوانید.
چطور به هنر عکاسی علاقهمند شدید؟
کلاس پنجم بودم که پدرم دوربین جعبهای بسیار ساده از دوربینهای نسل اول و دوم را گرفت که با آن دوربین هم خودش عکاسی میکرد و هم به من یاد میداد. علاقهمندی من این طور شروع شد، ادامه پیدا کرد تا اینکه در دبیرستان یک معلم شیمی داشتیم که اعلام کرد میتواند به علاقهمندان، ظهور فیلم و عکس را یاد بدهد، به این ترتیب من از او ظهور فیلم و عکس را یاد گرفتم. سپس کنکور دادم که موجب شد فعالیتهای هنریام کمتر شود، تا اینکه در سربازی یک افسر سپاه دانشی شدم و به روستاها رفتم و از روستاییان و غیره عکس گرفتم.
در طول دوران دانشجویی عکاسی میکردم، ضمن اینکه همزمان عضو تیم ملی بسکتبال جوانان بودم و ورزش قایقرانی را هم دنبال میکردم.
گرایش عکاسی شما چطور به سمت فاینآرت و طبیعت کشیده شد؟
این ژانرها جزو علاقه، ذوق ذاتی و خانوادگی من بود، به این ترتیب مسیر عکاسی من از محیط اجتماعی بیرون آمد و کمی به ورزش و سپس عکاسی از طبیعت و مقداری هم عکاسی کانسپت تمایل پیدا کرد. همچنین من یک لابراتور بزرگ فیلم و عکس را هم مدیریت میکردم که مرجعی برای دانشجویان بود، به همین دلیل از سال ۱۳۶۳، تقریباً تمامی دانشگاههای کشور از جمله دانشگاه تهران، بعدها دانشگاه الزهرا، دانشگاههای آزاد و غیره برای سمینارها و ورکشاپهایشان مرا دعوت میکردند و تدریس عکاسی من تا امروز هم ادامه یافته است.
از عکاسی در ۱۰ روز طلایی بهمن سال۵۷ برایمان بگویید.
آن زمان من در سازمان محیط زیست کار میکردم، چون از شهرآرا میآمدم، هر روز مسیر میدان آزادی تا میدان امام حسین(ع) را طی میکردم. دوربین همراه داشتم و از اجتماعات و اتفاقات ساده آن روزها عکاسی کردم اما از بین آنها، عکسهایی که حرکت و اجتماعات بانوان را نشان میدادند بیشتر مورد استقبال قرار گرفتند و روی جلد و داخل نشریه «زن روز» روزنامه کیهان چاپ شدند، همچنین چندین روزنامه دیگر هم از این عکسها استفاده کردند. متأسفانه تعدادی از نگاتیوهای آن زمان در اسبابکشیهای من گم شده و اکنون حدود ۳۰ فایل در آرشیو دارم.
در آن ۱۰ روز سراغ چه سوژههایی رفتید؟
آن روزها مردم دیگر خانه نمیرفتند و به همه جنبههای تظاهرات کاملاً مسلط شده بودند و کسی هم جرئت تعرض به آنها را نداشت. آن زمان ستادهایی تشکیل شد و از هر اداره دو نفر اجازه داشتند که در مراسم استقبال از امام(ره) شرکت کنند. من هم از سازمان محیط زیست اعزام شدم و اجازه دادند که به فرودگاه بروم.
در فرودگاه هم عکاسی کردید؟
بله البته نه مانند آقای پرتوی که لحظه پایین آمدن امام(ره) از هواپیما را عکس گرفتند؛ بلکه از داخل سالن و جایی که مردم جمع شده بودند عکاسی کردم و در جایی هم آقای طالقانی خسته شده و با عصا کنار ستون نشسته بودند که من از ایشان هم عکس گرفتم.
از میان عکسها و سوژهها، کدام عکس بیشتر مشهور شد و مورد توجه قرار گرفت؟
یک عکس از میدان آزادی و البته بیشتر عکسهایی که نقش بانوان را نشان میدادند ماندگار شدند. به طور مثال یک خانم در تظاهرات، نوزاد خود با لباس قرمز و کلاه سفید را در آغوش گرفته که از آن عکس به عنوان شکوفه انقلاب بسیار استقبال شد. یکی دیگر از عکسهای مشهور من هم تصویر بانوی جوانی است که دستش را بالا برده و به نوعی بانوان را رهبری میکند.
فکر میکنید عکسهای به جا مانده، روایت دقیقی از دوران انقلاب هستند؟
بله زیرا بسیاری از عکاسان نامی کشور و عکاسان خارجی این تصاویر را به خوبی ثبت و ضبط کردند و از این طریق هم به ارج و قرب رسیدند. محمد فرنود، جاسم غضبانپور و یا مرحوم کاوه گلستان آثار بسیار خوبی دارند که چندین جلد کتاب از این تصاویر و همچنین عکسهای دوران جنگ و حتی پس از آن هم چاپ شده است.
نقش عکس را در ماندگاری وقایع تاریخی به ویژه واقعهای مانند انقلاب چقدر مهم میدانید؟
بدون تردید هر اتفاقی که میافتد توسط عکاسان ثبت تاریخی میشود. امروزه دنیا با عکاسی بسیار کوچک شده، یعنی همان طور که اعضای یک خانواده از وقایع منزل خود اطلاع دارند، مردم دنیا هم در هر نقطه جهان به راحتی از طریق عکس از حال هم باخبر میشوند.
انقلاب اسلامی ایران هم به سبب حضور عکاسان نامی، به زیبایی هر چه تمام بزرگترین انقلاب قرن بود. این واقعه به قدری اهمیت داشت که عکاسان ایرانی و خارجی ماندگارترین تصاویر خود را از آن شکار کردند. قطعاً شرایط عکاسی امروز بسیار تغییر کرده، اما همچنان عکاسان هستند که افراد صاحب اختیار در تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار میدهند.
امروزه عکاسی فقط در خط علمی و هنری حرکت نمیکند بلکه نقش مهمی در توسعه اقتصاد هم دارد. یکی از ۱۰ صنعت برتر دنیاست و کاربرد آن شگفتانگیز است. در حال حاضر بخش زیادی از جمعیت کره زمین موبایلهایی دارند که مجهز به دوربین است. در جامعه امروز عکاسی قدرت گرفته و در توسعه گردشگری که سالیانه صدها میلیارد دلار گردش اقتصادی دارد بسیار مهم است. همچنین قدرت ورزش هم از طریق عکس معرفی میشود. امروزه از کائنات و اعماق دریاها عکس میگیرند. همچنین زیبایی لباسها، خودروها و... هم از طریق عکس دیده میشود.
به عنوان یک معلم، مهمترین درسهایی که به هنرجویان عکاسی میدهید چیست؟
درک و شناخت خودشان و اعتبار بخشیدن به دوربینی که در دست آنهاست. کسی که این دوربین را ساخته آن را به خوبی میشناسد اما ما به عنوان بهرهبردار در سادهترین حالت که فشار دکمه و چرخاندن لنز است، از آن استفاده میکنیم. به همین دلیل من به هنرجوها توصیه میکنم که اول کتاب دوربینشان را بخوانند و بدون شناخت از کارکرد دوربین وارد عکاسی نشوند. پس از این مراحل، درس کشف کردن خود است. عکاس باید بداند که چند درصد از تصویر مال خودش است، او باید داشتههای خود را در تصویر نمایان و از دیگران کپی نکند.
نظر شما