سابقه درونگرایی در ایران به پیش از اسلام برمیگردد؛ چنان که در تخت جمشید مربوط به دوره هخامنشیان حدود پنج قرن پیش از میلاد، درونگرایی کاملاً ملاحظه میشود. هر یک از فضاهای این بنای عظیم باستانی خود دارای فضاهای خدمات، راهروها و دیگر عناصری بوده که به دیگر فضاها نیاز نداشته است و این به دلیل اعتقاد خاصی است که در آن زمان به حجاب داشتهاند؛ به طوری که حتی روی نگارهها و نقوش حک شده روی سنگها، تصویر یک زن دیده نمیشود.
از جلوههای تأثیر فرهنگ و معماری خانه، ایجاد حریمهای خصوصی و همسان در خانههای ایران است؛ در برخی از نمونههای به جا مانده، جدایی حریم زنان و بخش عمومی خانه یا کاخ در نظر گرفته شده است.
عدم امنیت در گذشتههای دور و گردن نهادن به مسائل فقهی پس از ورود اسلام به ایران به خصوص رعایت مسئله محرمیت، طرح حیاط و فضای باز در داخل یک چهاردیواری به قدمت تاریخ مسکن در کشور ایران مشاهده میشود.
در برخی از خانههای ایران با استفاده از هشتی و راهرو، خانهها بدون دسترسی مستقیم به فضای خصوصی خانه، تا پنج ورودی داشتند. پیرنیا در کتاب معماری اسلامی ایران به مواردی از جمله سکوهای کناری، سردر و پاخوره اشاره میکند و آن را برای استفاده کسانی میداند که با صاحب خانه کار داشته، ولی لازم نبوده وارد خانه شوند و یا فضای هشتی و راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاطهای اندرونی و بیرون مانع دید افراد غریبه به داخل حریم مقدس خانواده میشده است. او این موارد را رویکرد اصلی فرهنگ در ساخت خانههای مسکونی میداند که خود را به صورت عالی نمایان کرده است.
سابقه حیاط در ایران به حدود ۷هزار سال میرسد. حیاط کارکردهای گوناگونی در خانه ایرانیان داشته است مثل: حریم، تملک، وحدتدهنده چند اندام خانه، اندام گردشی فضای سبز و بانشاط برای گذر جریان هوای مناسب، اندام مهمی برای ارتباط دادن فضاهای مختلف، حریمی امن برای آسایش خانواده و پیونددهنده آسمان و زمین. حیاط فضایی مطبوع را در فصل گرم ایجاد میکند. حوض، درختان و باغچههای درون آن فضایی باطراوت به خصوص در نواحی حاشیه کویر نظیر خانه طباطبایی ایجاد میکند.
به طور کلی، عواملی که موجب درونگرایی در معماری ایران شدهاند عبارتاند از: وضعیت جغرافیایی خاص بسیاری از مناطق ایران؛ خشکی، بادهای مختلف و شنهای روان سبب ایجاد فضاهای بسته شده است. مسائل فرهنگی و اعتقادی خاص ایرانیان که یکی از آن ویژگیها عبارت از این است که ایرانیان برای زندگی خصوصی افراد حرمت و احترام ویژه قائل هستند و همچنین رعایت اصول مذهبی و اسلامی عزت نفس ایرانیها که در تاریخ و فرهنگ این مسئله ریشه دارد.
در حالی که ترکیب اجتماعی شهر ایرانی هماهنگ با نیازهای اسلامی است، مورفولوژی طبیعی آن تا حدود زیادی پاسخ منطقی فرهنگ به محیط طبیعی به ویژه توپوگرافی و اقلیم فلات ایران است. به این ترتیب شهر سنتی ایران مثل هر شهر دیگر جهان اسلام به نیازهای مذهبی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان مسلمانش پاسخ میگوید. به علاوه، به علت شرایط خشکی فلات ایران، تا حد زیادی واکنش عقلایی نسبت به خصیصههای اقلیمی نیز دارد.
نظر شما