یکشنبه عصر در سالن سران، حجت بر فوتبالیها تمام شد. آنها عملاً و با صدای بلند فریاد زدند که فوتبال را باید غیر فوتبالیها اداره کنند و آنها در این چرخه فقط بدون دردسر پول پارو کنند. یعنی سیاسیون و اقتصادیها علاوه بر اینکه روغن بر نان خود در فوتبال میزنند، سهم فوتبالیها را هم کنار بگذارند. اینکه علی کریمی اصلاً مرد مدیریت نیست و حتی نتوانست یک تیم فوتبال را هم به رهبری خودش به سرانجام برساند، حرفی نیست. بحث بر سر این است که رؤسای قبل از کریمی و احتمالاً رؤسای جدید چه هنر مدیریتی- فوتبالی به خرج دادند که کریمی باید در جمع ۱۶ مدیر تیم لیگ برتری هشت مدیر لیگ یکی ، چهار مدیر لیگ دویی و کاپیتانهای تیم ملی فقط ۹ رأی داشته باشد؟ باورم این است که حتی اگر علی دایی هم که همه او را مثلاً با بکن بائر و رومنیگه برای تصدی پستهای مهم فوتبالی قیاس میکنند وارد انتخابات میشد با این جمع رأی دهندگان درنهایت دو سه رأی بیشتر از کریمی بدست میآورد.
طعنه آمیز اینکه طبق تحقیقی که در خبرگزاری مهر انجام شده، در حالی که انتظار میرفت هیئت رئیسه جدید فدراسیون از همتایان قبلی خود قوی، مدبر و کاربلد و تأثیرگذارتر باشند، اما سوابق و کارنامه این افراد نشان میدهد اکثر آنها افرادی کم سابقه تر، ضعیفتر و بیگانهتر با فوتبال هستند. این در حالی است که اتفاقاً قرار است سکان گرفتارترین فدراسیون تاریخ از نظر مالی و اعتباری هم به دست همین افراد بیفتد. انتخابات اخیر که برای نخستین بار در غیاب متولیان دولتی در ایران انجام شد، نشان داد فوتبال ایران با تمام هیاهو و گردش مالی که دارد هنوز نتوانسته از دل خود مدیری فوتبالی تربیت کند و کاملاً خود خواسته وابسته به مدیران سیاسی و اقتصادی (هرچند بیتجربه) است. فوتبالیها نشان دادند که در چرخه زنگزده آموزش در لیگ و تیم ملی کوچکترین اعتمادی به خود ندارند و با وجود اینکه برای اسطورهها و افتخار آفرینان خود ایستاده کف میزنند، اما امیدشان هنوز هم به لابیهای سیاسی و اقتصادی است که سالها فوتبال را برای پیشبرد اهداف خود بهترین حیاط خلوت میدانند. فوتبال ما فرسنگها با فوتبال اروپا و دنیا فاصله دارد و این فاصله را دقیقاً در همین تصمیمات تاریخی - فوتبالی میتوان به خوبی تشخیص داد. جایی که فوتبال ما نه اعتباری برای خود خریده و نه اعتمادی به ستارههایش دارد.
نظر شما